English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nancy school U مکتب نانسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nancy U سیستم چراغ نانسی مخصوص مخابره بصری
first school U پایهدبسبان
school U تادیب یا تربیت کردن
school U پیروان یک مکتب اموزشگاه
school U مکتب
school U تربیت اسب
school U مرکز اموزش نظامی
school U رام کردن وعادت دادن
the school is out U مدرسه تعطیل است
go to school U خواننده میله نوری
to go to school to U یاد گرفتن یا تقلید کردن از
to go to school U درس خواندن
first school U -مخصوصبچههایبین5تا9سال
to go to school U باموزشگاه رفتن
school U دانشکده
school U مکتب نحله
school U دسته
school U مکتب علمی یافلسفی
school U تدریس درمدرسه
school U تحصیل در مدرسه
school U دبیرستان
school U مکتب دبستان
school U اموزشگاه
school U مدرسه
school U جماعت همفکر
school U بمدرسه فرستادن درس دادن
school U تربیب کردن
school U گروه پرندگان
school U دسته ماهی
school U گروه
school U جماعت
secondery school U دبیرستان
school year U سال تحصیلی
special school U اموزشگاه استثنایی
technical school U اموزشگاه فنی
technical school U مدرسه فنی
technical school U هنرستان دبیرستان فنی
theological school U مدرسه علوم دینی
training school U اموزشگاه حرفهای
to leave school U ترک تحصیل کردن
to leave school U ازتحصیل دست کشیدن
training school U کاراموزگاه
to leave school U ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
secondery school U مدرسه متوسطه
school truancy U مدرسه گریزی
school neurosis U روان رنجوری اموزشگاهی
school miss U دخترکم رو یانا ازموده
school fee U ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
school figures U حرکات اسب
school figures U مجموعه 96 حرکت در اسکیت
school mate U هم شاگردی
school mate U هم مدرسه
school fellow U هم شاگردی
school of jurisprudence U مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
school of tecnology U مدرسه عالی فنی
school teacher U اموزگار
school slang U اصطلاح ویژه اموزشگاه
school report U گزارش اموزشگاه
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
school psychology U روانشناسی اموزشگاهی
school psychologist U روانشناس اموزشگاهی
school phobia U مدرسه هراسی
school pence U پول هفتگی اموزشگاه
school fellow U هم مدرسه
vienna school U مکتب وین
vocational school U اموزشگاه حرفهای
school-leaver U کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
The last school day. U آخرین روز مدرسه
Since I left school. U ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
I must take the kid to school . U باید بچه راببرم مدرسه
day school U مدرسهی روزانه
It is some distance to the school . U تا مدرسه فاصله زیاد است
drop out (of school) <idiom> U ترک مدرسه
to be moved to another school U به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
to enrol somebody at a school U کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
Glasgow School U [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
school shooting U تیراندازی در مدرسه
school friend U دوستمدرسهای
graduate school U دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
wurzburg school U مکتب وورتسبورگ
zurich school U مکتب زوریخ
day school U مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
old school tie U کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
old school tie U سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
pre-school U شیرخوارگاه
pre-school U مهدکودک
pre-school U وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
pre-school U پیش دبستانی
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
school age U سن آغاز تحصیل
school age U سن مدرسه
school age U سالهای تحصیل
Sunday School U مدرسهی یکشنبه
school zone U قلمرومدرسه
business school U مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
driving school U آموزشگاهرانندگی
school drop out U افت تحصیلی
finishing school U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
summer school U کلاس تابستانی
grade school U مدرسه ابتدایی
grammar school U مدرسه ابتدایی
austrian school U یزر و بوهم باورک
austrian school U مکتب اتریشی
banking school U مکتب بانکداری
finshing school U مدرسه تکمیلی دختران
foundation school U اموزشگاه موقوف
hedge school U اموزشگاه پست
hedge school U مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
association school U مکتب تداعی
kailyard school U مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
school of law U دانشکده حقوق
leipzig school U مکتب لایپزیک
liberal school U مکتب ازادی اقتصادی
liberal school U مکتب اقتصادی کلاسیک
summer school U مدرسه تابستانی
public school U دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
preparatory school U اموزشگاه امادگی
comprehensive school U اموزشگاه جامع
middle school U دبیرستان
junior school U دوره اول دبیرستان
secondary school U دبیرستان
high school U مدرسه متوسطه دبیرستان
high school U دبیرستان
primary school U دبستان
infant school U کودکستان
nursery school U کودکستان
nursery school U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
boarding school U اموزشگاه شبانه روزی
night school U اموزشگاه شبانه
elementary school U دبستان
trade school U مدرسه حرفهای
private school U مدرسه ملی
private school U اموزشگاه خصوصی
manchester school U مکتب منچستر
school drop out U ترک تحصیل کرده
orthodox school U مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
parochial school U مدرسه وابسته به کلیسای بخش
parochial school U اموزشگاه کلیسایی
preliminary school U مدرسه ابتدائی
principal of a school U مدیر اموزشگاه
ragged school U اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
raphael school U مکتب رفائیل
roman school U مکتب رفائیل
reform school U دارالتادیب نوجوانان
reform school U مدرسه تهذیب اخلاقی
resident school U مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
salpetriere school U مکتب سالپتریر
school center U مرکز اموزش
school counselor U مشاور مدرسه
school divine U طلبه
school divine U اموزگارالهیات
school doctor U استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
orthodox school U مکتب کلاسیک
one of the sunni school U شافعی مذهب شافعی
mixed school U اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
monetary school U مکتب پولی
monetary school U مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
neoclassical school U مکتب نئوکلاسیک
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
nongraded school U اموزشگاه بی دانشپایه
mathematical school U مکتب ریاضی
maternal school U اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
maternal school U کودکستان
manchester school U مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
mathematical school U مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
one of the sunni school U Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
normal school U دارالمعلمین
normal school U دانش سرا
school age children U کودکان واجب التعلیم
to be excused [from work or school] U معاف بودن [از کار یا مدرسه]
The boy is fresh from school. U پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
marginal utility school U قرار داد
go to the school of hard knocks <idiom> U در کوچه و بازار یاد گرفتن
junior high school U دبیرستان مقدماتی
parnassian school of poets U شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
constructive school credit U بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
school of hard knocks <idiom> U تجربه عادی از زندگی
senior high school U مدرسه متوسطه
go to the school of hard knocks <idiom> U نخوانده ملا شدن
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
Children start school at the age of 7. U بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
They dont recognize your high-school diploma here. U دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish. U اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com