English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 148 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
multi prupose project U طرح چند منظوره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
project U فاهر کردن نشان دادن
project U طرح یا پیشنهاد کردن
project U تصورکردن تصویر کردن
project U طرح نقشه
project U پیشنهاد پلان
project U پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
project U کاربرنامه ریزی شده
project U نقشه کشیدن
project U طرح ریزی کردن
project U برجسته بودن
project U پیش افکندن
project U پیش افکند
project U پرتاب کردن
project U طرح
project U نقشه
project U پروژه پروژه افکندن
project U ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
project U پیشنهاد کردن
project U پروژه
project manager U مدیر پروژه ها
project manager U مدیر پروژه
project method U روش اموزش طرحی
project plan U طرح پروژه
project schedule U زمان بندی پروژه
project section U بخش تهیه پروژه ها
project manager U مدیر طرحها
project loans U قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه
project loans U قرضههای مربوط به پروژه ها
project library U کتابخانه پروژه
project evaluation U ارزیابی طرح
project control U کنترل پروژه
project appraisal U ارزشیابی طرح
project appraisal U ارزشیابی پروژه
project planning U نقشه کشی ساختمان
project section U بخش تهیه طرحها
project selection U انتخاب پروژه
project selection U گزینش طرح
housing project U تهیهمسکن
The project fell through ( got nowhere). U این طرح بجایی نرسید
features of project U اجزاء اصلی یک طرح
There is a hitch in this project. U این طرح یک جایش گیر دارد
to shunt a project U کنارگذاشتن یک پروژه
scale of project U وسعت طرح
scale of project U اندازه طرح
research project U طرح پژوهشی
To implement a project. U طرحی را پیاده کردن
Public opinion is against the project. U عقیده وآراء عمومی برضد این طرح است
When we get this project off the ground we can relax. U وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
The project is not fully developed yet. U این طرح هنوز پخته وآماده نیست
project management program U برنامه مدیریت پروژه
project management system U سیستم مدیریت پروژه
water utilization project U پروژه بهره برداری از منابع اب
project technical report U گزارش فنی پروژه
project technical report U گزارش فنی طرح
The project was terminated as of July 1. U پروژه از اول ژولیه به پایان رسید.
economic life of a project U دوره اقتصادی طرح
band project filter U فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
long term project U پروژه طویل مدت
multi- U دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi U سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi U دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi- U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi- U سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi level U چند سطحی
multi mate U مالتی میت
multi way switch U کلید تبدیل
multi-millionaire U بسیار ثروتمند
multi way switch U کلید چند راهه
multi way machine U دستگاه چند راهه
multi-millionaires U بسیار ثروتمند
multi valued U چند ارز
multi user U چند کاربری
multi disk U مربوط به چندین نوع دیسک
multi disk U سیستمی که دیسک درایوهای نصب شده با اندازههای مختلف دارد
multi disk U وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
multi-storey U چندطبقه
multi-coloured U چندرنگه
multi-millionaires U بسیار پولدار
multi-millionaire U بسیار پولدار
multi address U با چند نشانی
multi chamber U نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
multi channel U چند کاناله
multi contact U چند قطبی
multi tasking U توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
multi tasking U همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multi meter U سنجه چند کاره
multi pass U چند گذری
multi purpose U چند منظوره
multi stage U چند مرحلهای
multi programming U سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
multi stage U چند طبقه
multi ply U چند لا
multi platform U که روی سخت افزارهای مختلف اجرا میشود
multi tasking U اجرای چندین کار
multi span bridge U پل چند دهانه
multi speed motor U موتور چند سرعتی
multi blade grap U قلاب چند تیغه
multi chamber klin U کوره چند محفظهای
multi board computer U کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
multi stage amplifier U تقویت کننده چند طبقه
multi bus system U معماری کامپیوتر که باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و یک باس کند تر بین CPU و سایر وسایل جانبی دارد
multi segment magnetron U ماگنترون با اند چند تیغهای
multi-ply plywood U تختهچندخط
multi-ply yarn U نخ چند لا
multi-chain necklaces U گردن بند چند زنجیره
multi purpose machine U ماشین چند کاره
A multi-storey building. U ساختمان چندین طبقه
multi layer weld U جوشکاری چند لایه
multi part stationery U کاغذ متمادی با چند ورق با هم یا همراه کاربن یا بدون کاربن
multi purpose vehicle U وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
multi rate meter U کنتور با چند نرخ مختلف
multi scan monitor U مشابه 6632
multi-purpose ladder U نردبانچندمنظوره
multi circuit switch U کلید سری
multi color recorder U نگارنده چند رنگ
multi stage production U تولید چند مرحلهای
multi level planning U برنامه ریزی چند سطحی
multi line spectrum U طیف چند خطی
multi stage sampling U نمونه گیری چند مرحلهای
multi window editor U برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
multi stage scaffolding U داربست چند طبقه
multi statement line U خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
multi strand machine U دستگاه چند رشتهای
multi variate analysis U تحلیل چند متغیره
multi user system U سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
multi tone horn U بوق با اصوات مختلف
multi terminal system U سیستمی که چندین ترمینال به یک CPU وصل شده اند
multi stage press U پرس چند طبقه
multi layer coil U سیم پیچی چند لایه
multi conductor cable U کابل چند رشتهای
multi conductor cable U کابل افشان
multi contact plug U دوشاخه با کنتاکتهای متعدد
multi stage amplifier U امپلی فایر چند طبقه
multi stage experiment U ازمایش چند مرحلهای
multi electrode valve U لامپ چند قطبی
multi jet blowpipe U بوری چند شعله
multi flame burner U اجاق چند شعله
multi grid tube U لامپ چند شبکه
multi span deap beam U تیر تیغه چند دهانه
multi spindle drilling machine U ماشین مته با چند هرزگرد
multi strike printer ribbon U ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است
multi-storey car park U پارکینگ طبقاتی
multi-storey car park U پارکینگ چند طبقه
multi section type rotary switch U سوئیچ گردان نوع چند مقطعی
perveance of a multi electrode valve(tub U پروه انس لامپ چند قطبی
Unimog [a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks] U یونیماک [حمل و نقل]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com