Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
move of pattern
U
[وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pattern
U
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
pattern
U
نمونه
pattern
U
الگو
pattern
U
بعنوان الگو بکاربردن
pattern
U
طرح ساختن
pattern
U
نقشه ساختن
pattern
U
تقلیدکردن
pattern
U
همتا بودن
pattern
U
بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
pattern
U
خصوصیات
pattern
U
خصوصیات فردی
pattern
U
نقشه طرح اصابت گلوله ها
pattern
U
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
pattern
U
الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند
pattern
U
ردیف بندی
pattern
U
الگوقالب
pattern
U
نقشه شکل
pattern
U
بطور نمونه ساختن
pattern
U
نقش ونگار
pattern
U
انگاره نقش
pattern
U
سرمشق
pattern
U
الگو صفات فردی
pattern
U
نقش
to pattern out
U
ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
pattern
U
گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
pattern
U
شیوه
to pattern out
U
نمونه شدن برای
pattern
U
انگاره
pattern
U
طرح
it is your move
U
نوبت شما است
Get a move on!
U
خودت را تکان بده!
[اصطلاح روزمره]
to move out
U
[از منزل]
بارکشی کردن
to move
[across]
U
[از]
[منطقه ای]
رد شدن
move
U
انتقال
move
U
تبدیل
move
U
تبدیل صورت
get a move on
U
بشتاب
get a move on
U
زودباش
get a move on
U
بجنب
best move
U
بهترین حرکت شطرنج
Get a move on!
U
یکخورده عجله بکن!
[اصطلاح روزمره]
move in on
<idiom>
U
دستبرد زدن
on the move
<idiom>
U
حرکت از مکانی به مکان دیگر
move along
U
عقبتر بروید
move
U
دگرگونی
move on
U
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
move on
U
قدم بزنید
move on
U
یکجا نیاستید
move out
U
یااله
move in
U
به خانه تازه اسباب کشی کردن
move out
U
راه بیافتید
move out
U
حرکت کنید
on the move
U
در جنبش
on the move
U
در حرکت
to move in
U
بخانه تازه اسباب کشی کردن
to move on
U
از جای خود تکان دادن
to move on
U
واداربه حرکت کردن
to move out
U
[از منزل]
رفتن
get a move on
<idiom>
U
عجله کردن
move along
U
عقب بروید
move
U
حرکت کردن تکان خوردن
move
U
جنبیدن
move
U
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
move
U
تغییردادن انتقال دادن
move
U
مانوور برای گرفتن نفر جلو
move
U
حرکت فریبنده
move
U
تحریک کردن
move
U
پیش رفتن
move
U
اسباب کشی کردن تکان
move
U
حرکت جنبش
move
U
دستوری که محل بلاک متن که توسط نشانه گر بلاک مشخص شده است را تغییر میدهد
move
U
تغییر دادن محل چیزی
move
U
اسباب کشی کردن
move
U
اسباب کشی
move
U
نوبت حرکت یابازی بحرکت انداختن
move
U
اقدام
move
U
تکان دادن
move
U
پیشنهاد کردن تغییر مکان
move
U
حرکت
move
U
جنبش تکان
move
U
حرکت کردن
move
U
بازی کردن
move
U
نقل مکان
move
U
وادار کردن تحریک کردن
move
U
حرکت دادن
move
U
متاثر ساختن
move
U
بجنبش دراوردن
pass pattern
U
مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
key pattern
U
زنجیره یونانی
key pattern
U
زبانه یونانی
diaper pattern
U
طرح گل و بلبل تکراری
[بطوری که کل متن فرش را در بر بگیرد.]
pattern maker
U
قالب ساز
pattern laying
U
مین گذاری طراحی شده
pattern generator
U
مولد تعمیر کار
pattern laying
U
مین گذاری مدل دار
pattern bombing
U
بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده
stimulus pattern
U
طرح محرک
pattern lady
U
بانویی که سرمشق بانوان دیگر باشد
pattern maker
U
طرح ساز
pattern making
U
نمونه سازی
punch and pattern
U
سوراخوحککردن
cane pattern
U
طرح بندی که بصورت تکرار نقوش با نواری نازک به شکل بند کل متن را فرا می گیرد
Herati pattern
U
طرح هراتی
[در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
pattern recognition
U
الگوشناسی شناسایی الگو
test pattern
U
طرح ازمایشی
target pattern
U
شکل هدف مسیر تک هواپیما به هدف
target pattern
U
شکل قرار گرفتن هدف
radiation pattern
U
الگوی تابش
pattern shop
U
کارگاه مدل سازی
dispersion pattern
U
شکل پراکندگی
pattern recognition
U
تشخیص الگو
pattern recognition
U
الگو شناسی
pattern recognitation
U
تشخیص الگو
pattern plate
U
صفحه مدل
pattern offense
U
موضعگیری در برابر حریف
pattern of development
U
الگوی توسعه
pattern making
U
مدل سازی
Afshan
[all-over pattern]
U
طرح افشان
[با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
drilling pattern
U
طرح مته کاری
bravo, pattern
U
شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
controlled pattern
U
بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
crosshatch pattern
U
طرح شطرنجی
deflection pattern
U
مستطیل انحراف
deflection pattern
U
مستطیل پراکندگی سمتی پراکندگی سمتی
demand pattern
U
الگوی تقاضا
fallout pattern
U
نمونه ریزش اتمی
fallout pattern
U
شکل ریزش
factor pattern
U
طرح عاملی
energy pattern
U
الگوی انرژی
dispersion pattern
U
مستطیل پراکندگی طرح پراکندگی
effective pattern
U
منطقه اصابت موثر
disruptive pattern
U
اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
energy pattern
U
نقشه انرژی
effective pattern
U
منطقه اثر موثر
drilling pattern
U
نمونه مته کاری الگوی مته کاری
antenna pattern
U
انتشار انتن
bit pattern
U
الگوی بیتی
attack pattern
U
الگوی تک
movement pattern
U
الگوی حرکتی
attack pattern
U
ارایش تک
bit pattern
U
الگوی ذرهای
antenna pattern
U
طرح انتشارامواج انتن
movement pattern
U
انگاره حرکتی
herringbone pattern
U
طرح جناغی
holding pattern
U
کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
activation pattern
U
طرح برانگیختگی
bar pattern
U
ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
square move
U
حرکت
types of move
U
انواعحرکتها
false move
U
حرکتاشتباهوخطرناک
not to move a muscle
U
هیچ تکان نخوردن
horizontal move
U
حرکتافقی
diagonal move
U
اجزاینمایشگر
book move
U
حرکت کتابی شطرنج
Get a move on . Expedite it .
U
اینقدر کشش نده ( معطل نکن )
Get a move on . Get on with it . Get crackingt .
U
بجنب معطلش نکن
block move
U
جابجایی بلوک
candidate move
U
حرکت انتخابی شطرنج
creeping move
U
حرکت خزنده
block move
U
انتقال بلوک
move to tears
U
اشک از چشمان کسی جاری شدن
move back
U
عقب کشیدن
(not) move a muscle
<idiom>
U
حرکت ندادن حتی به مقدار اندک
We move out on the 1st.
U
ما یکم بارکشی می کنیم.
We move out on the 1st.
U
ما یکم از خانه بیرون می آییم.
Move along, please!
[in a crowd]
U
لطفا بجلو حرکت کنید!
[در جمعیتی]
winning move
U
حرکت برنده
trappy move
U
دام گستری
thematic move
U
حرکت تماتیک
move list
U
فهرست بازیگران غیرفعال
move house
U
اسباب کشی کردن
move forward
U
جلو کشیدن
text move
U
حرکت اصلی
mechanical move
U
حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
text move
U
حرکت متن
illegal move
U
حرکت غیرقانونی شطرنج
to move laughterin
U
بخنده انداختن
sealed move
U
حرکت ثبتی در بازی شطرنج ناتمام
quiet move
U
حرکت ارام شطرنج
forced move
U
حرکت اجباری شطرنج
move mode
U
باب حرکت
forcing move
U
حرکت اجباراور شطرنج
touch move
U
لمس مهره شطرنج
to move to pity
U
به رقت اوردن
move to pity
U
برقت اوردن
to move to anger
U
خشمگین کردن
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
to move a bout
U
پیوسته جای خود را تغییردادن
move of a planet
U
گردش یا حرکت سیاره
to make a move
U
پاشدن و رفتن مهره را تکان دادن
to make a move
U
برخاستن
pattern construction drawing
U
الگوی نقشههای ساختمانی
battery groung pattern
U
وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
fundamental motor pattern
U
الگوی بنیادی حرکت
battery groung pattern
U
طرح گسترش توپهای اتشبار
fundamental motor pattern
U
انگاره بنیادی حرکت
admiralty pattern anchor
U
لنگر میله دار
pattern start key
U
کلیدشروعبافت
basket weave pattern
U
طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
pattern perception test
U
ازمون ادراک طرحها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com