English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
motor court U متل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It is for the Court to fix the terms. [ The terms are a matter for the Court to fix.] U این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
court U محکمه
court U بارگاه
court of a U محکمه استیناف
right court U زمین سرویس سمت راست
the court above U محکمه بالاتر
ad court U زمین سرویس سمت چپ تنیس
out of court U محکوم علیه
out of court U داد باخته
court U حیاط
court U دربار
court U زمین ورزشهای محوطهای
court U عشق بازی کردن
court U دادگاه
court U خواستگاری
court U دادگاه افهار عشق
to appear before the court U در دادگاه ظاهر شدن
to take somebody to court U کسی را محاکمه کردن
court plume U پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
court order U قرار صادره از دادگاه
court of review U دادگاه تجدید نظر
court of record U در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
mid court U وسط زمین
martial court U دادگاه نظامی
court procedure U محاکمه
tennis court U 07/32 در59/01 متر
supreme court U دیوان تمیز
tennis court U زمین تنیس
cross court U بسمت مخالف زمین در قطر
criminal court U دادگاه جنایی
criminal court U راز و نیاز کردن
criminal court U عشق بازی کردن
criminal court U محکمه جنائی
court yard U حیاط
court tennis U تنیس داخل سالن
supreme court U دیوان عالی کشور
magistrates court U دادگاه جنحه
lower court U محکمه تالی
to court favour U توجه و التفات کسی را طلب کردن
court of justice U دادگاه
court of iquiry U دادگاه رسیدگی
court of grievances U دادگاه مظالم
court of first instance U دادگاه بدوی
court of first instance U محکمه بدایت
court of first instance U دادگاه شهرستان
court of appeals U دادگاه استیناف
the superme court U دیوانعالی کشور
judicial court U محاکم عدلیه
odd court U زمین سرویس سمت چپ
left court U زمین سرویس سمت چپ
inns of court U کانون چهار انجمن قانونی درلندن که حق دارندمردم رااجازه وکالت بدهند
international court U دادگاه بین المللی
kangoroo court U دادگاه محلی
kangoroo court U دادگاه پوشالی و پرهرج ومرج
service court U محل فرود سرویس
jurisdiction of the court U صلاحیت دادگاه
court of province U دادگاه استان
court of record U دادگاهی که پرونده و سوابق دعاوی مطروحه را حفظ میکند
open court U دادگاهی که همه مردم حق مراجعه به ان را دارند
police court U کلانتری
police court U دادگاه خلاف
front court U محوطه جلو خط سرویس اسکواش
open court U محکمه عمومی
municipal court U دادگاه داخلی
front court U نیمهای که به ان حمله میشود
police court U محکمه خلاف
practice court U دادگاه مخصوص رسیدگی به کفالت
president of the court U رئیس دادگاه
police court U ضابطین شهربانی
grenade court U میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
out door court U زمین هوای ازاد
peace court U دادگاه بخش
judicial court U دادگاههای دادگستری
high court of U دیوانعالی کشور
high court of U دیوانعالی تمیز
half court U قسمت سرویس زمین تنیس
half court U زمین سرویس
peace court U صلحیه
playing court U زمین بازی
prize court U شعبهای از دادگاه اداره نیروی دریایی که باامور....کاردارد
probate court U دادگاه وصایا و ارث
probate court U محکمه امور حسبی
district court U صلحیه
district court U دادگاه بخش
disciplinary court U دادگاه انتظامی محکمه اداری
disciplinary court U محمکه انتظامی
squash court U زمین بازی اسکواش
summary court U دادگاه بدوی
summary court U دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
deuce court U زمین سرویس سمت راست تنیس
superior court U دادگاه عالی
service court U محل فرود سرویس اسکواش
provost court U دادگاه پادگانی
dut of court U ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
provost court U دادگاه فرمانداری نظامی یا نیروی اشغالی
municipal court U دادگاه شهرداری
rear court U انتهای زمین
religious court U محکمه شرع
moot court U دادگاه تمرینی دانشجویان حقوق
military court U دادگاه نظامی
superior court U دادگاه تمیز
High Court U دادگاهویژهجرائممهم
court-martialling U دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martialled U دردیوان حرب محاکمه کردن
court-martial U دردیوان حرب محاکمه کردن
juvenile court U دادگاه اطفال
juvenile court U دادگاه نوجوانان
out of court settlement U توافق بدون محکمه [حقوق]
to settle out of court U به توافق رسیدن خارج از دادگاه
court-martials U دردیوان حرب محاکمه کردن
court of inquiry U کمیسیون تحقیق
hold court <idiom> U همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
kangaroo court <idiom> U
court of appeal U دادگاه عالی محکمه استیناف
court of appeal U دادگاه پژوهش
court of appeal U دادگاه استیناف
court of appeal U محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
court of appeal U دادگاه استان
court of inquiry U بازپرسی
court of inquiry U دادگاه تفتیش
to apply to a court U به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
court division U بخش دادگاه
The ball is in your court. <idiom> U حالا نوبت تو است.
The ball is in your court. <idiom> U حالا نشان بده که چند مرد حلاجی!
ball is in your court <idiom> U [نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
court division U دادگاه
court style U سبک کورت [دوره جدیدتری از سبک گوتیک شعاع ساز و گوتیک در فرانسه]
to have recourse to a court U به دادگاه رجوع کردن [حقوق]
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
to bring somebody before the court [s] U کسی را دادگاه بردن
ante-court U [اولین صحن در خانه های بزرگ]
base-court U حیات بیرونی
contempt of court U اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
contempt of court U توهین به دادگاه [جرم جنایی]
court session U جلسه دادگاه
court material U دادگاه نظامی
country court U دادگاه بخش
contempt og court U اهانت به دادگاه
to put out of court U شایسته مطرح کردن ندانستن
to put out of court U از دستور خارج کردن
traffic court U دادگاه تخلفات رانندگی
traffic court U دادگاه عبور و مرور
traffic court U دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
trailer court U محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
commercial court U دادگاههای صنفی
court card U صورت :شاه
court card U بی بی
court martiall U شورای نظامی
court martiall U دادگاه نظامی
to pay court U عرض بندی کردن
court martial U در دادگاه نظامی محاکمه کردن
court martial U دادگاه نظامی
court martial U محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
court games U بازیهای محوطهای
court card U سرباز
clerk of the court U کاتب
circuit court U دادگاه استیناف
circuit court U دادگاه منطقهای
kangaroo court U دادگاه مندرآوردی
base court U حیاط بیرونی یاعقبی
law court U دادگاه قضایی
centre court U حیاطمیانی
court referee U داورزمینبازیسرپوشیده
right service court U داورسرویسراست
assize court U دادگاه جنایی
assize court U محاکم سیار جنایی
court of law U دادگاه
kangaroo court U دادگاه غیرقانونی
master of the court U مدیر دفتر دادگاه
trial court U دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
change court U تعویض زمین
volleyball court U زمین والیبال
volleyball court U 9 در 81 متر
court shoe U رجوع شود به pump
court shoes U رجوع شود به pump
kangaroo court U دادگاه پوشالی
crown court U دادگاهیدر انگلستانو ولز
motor U موتور
motor U رانشگر
motor- U موتور
motor- U ماشین
motor- U منبع نیروی مکانیکی
motor- U محرک
motor- U اتومبیل حرکت دهنده
motor- U اتومبیل راندن
motor- U حرکتی
motor- U موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
d.c c. motor U موتور جریان مستقیم
motor- U رانشگر
motor U حرکتی
d.c. motor U موتورجریان دائم موتور C.D
motor U اتومبیل حرکت دهنده
motor U موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motor U ماشین
motor U محرک
d.c. motor U موتور جریان مستقیم
d.c c. motor U موتورجریان دائم
motor U منبع نیروی مکانیکی
motor U اتومبیل راندن
one who appeals to the supreme court U فرجام خواه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com