Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
monthly average
U
متوسط ماهیانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
monthly
U
ماهانه
monthly
U
یکماهه
monthly
U
ماهی یکبار
monthly
U
هر ماهه
monthly
U
ماهیانه
semi monthly
U
پانزده روزیکبار
monthly statement
U
صورت وضعیت ماهیانه
monthly salary
U
ماهانه
semi monthly
U
روزنامه یامجله دوهفتگی
monthly salary
U
مواجب ماهیانه
monthly rose
U
خطمی درختی
monthly rose
U
خطمی مجلسی
monthly payment
U
پرداخت ماهانه
monthly allowance
U
مقر ری ماهیانه
monthly allowance
U
ماهیانه
This is a monthly magazine ( periodical ) .
U
این مجله ماهانه است
Deduct it from my monthly salary .
U
زحمت را کم کردن
I have a steady monthly income.
U
درآمد ماهیانه ثابتی دارم
summary of monthly statement
U
خلاصه صورت وضعیت ماهیانه
particular average
U
خسارت خاص
particular average
U
خسارت جزئی
average particular
U
خسارت وارده بر کشتی
particular average
U
خسارات جزئی
on average
[on av.]
U
در حالت کلی
average value
U
میانگین
average value
U
مقدار متوسط
average value
U
ارزش میانگین
average value
U
مقدار میانگین
average out
U
میانگین در نظر گرفتن
above-average
<adj.>
U
بیش از حد متوسط
over-average
<adj.>
U
بیش از حد متوسط
above average
<adj.>
U
بیش از حد متوسط
over-average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
with average
U
شامل خسارات خصوصی وجزئی
with particular average
U
مشمول خسارات خاص
on average
[on av.]
U
روی هم رفته
on average
[on av.]
U
در میانگین
above average
<adj.>
U
بالاتر از حد متوسط
above-average
<adj.>
U
بالاتر از حد متوسط
over-average
<adj.>
U
بالاتر از حد متوسط
above average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
above-average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
average
U
خسارت
average
U
معدل میانگین
average
U
مقدار متوسط
average
U
میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
average
U
معدل گرفتن
average
U
میانگین موفقیت
average
U
عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد
average
U
ایجاد میانگین
average
U
متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
average
U
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average
U
در حالت کلی
average
U
میانگین حسابی متوسط حسابی
average
U
خسارت بحری
average
U
متوسط
average
U
حد وسط
average
U
میانگین
average
U
میانه متوسط
average
U
رویهمرفته بالغ شدن
average
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
average
U
پیدا کردن
average
U
معدل
average
U
درجه عادی میانگین
average
U
متوسط خسارت در بیمه
average
U
روی هم رفته
average
U
حد متوسط
average
U
میانگاه
free of particular average
U
معاف از خسارات جزئی
goal average
U
گل شماری
goal average
U
گل اواژ
average bond
U
ضمانت نامه جبران خسارت
general average
U
خسارت دریایی عمومی خسارت کلی
free of all average
U
معاف از هرگونه خسارت
composite average
U
معدل امتیاز بازیگر بولینگ
bowling average
U
معدل امتیاز بازیگربولینگ
bowling average
U
میانگین امتیازهای توپ انداز
batting average
U
میانگین تعدادامتیازهای یک دور بازی کریکت
batting average
U
میانگین توپزنی
average voltage
U
ولتاژ متوسط
average bond
U
ضمانتنامه پرداخت خسارت دریائی
average available discharge
U
بده متوسط مفید
average available discharge
U
بده میانگینی دسترس
average radius
U
شعاع میانه
Nikkei average
U
شاخصسهام درژاپن
average key
U
کلیدوسط
with pwrticular average
U
مشمول خسارت خاص
weighted average
U
میانگین موزون
weighted average
U
میانگین وزنی
simple average
U
میانگین ساده
moving average
U
میانگین متحرک
moving average
U
میانگین غلتان
average speed
U
سرعت متوسط
average adjuster
U
کارشناس تعیین خسارت بیمه
average stater
U
کارشناس تعیین خسارت بیمه
average adjustment
U
تصفیه خسارت
weighted average
U
متوسط وزنی
average latency
U
تاخیر متوسط
average life
U
عمر متوسط اقلام دارائی
average life
U
عمر میانگین
average life
U
عمر متوسط
average output
U
محصول متوسط
average cost
U
میانگین هزینه
average payment
U
پرداخت متوسط
average price
U
قیمت متوسط
average discharge
U
بده میانگین
average price
U
میانگین قیمت
average product
U
محصول متوسط
average product
U
تولید متوسط
average productivity
U
بهره دهی متوسط
average latency
U
رکود متوسط
average intensity
U
شدت جریان متوسط
average cost
U
میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
average costs
U
معدل هزینه کل محصولات
average depth
U
عمق متوسط
average deviation
U
انحراف متوسط
average deviation
U
انحراف میانگین
average discharge
U
بده متوسط
average efficiency
U
بازده متوسط
average error
U
خطای میانگین
average expense
U
هزینه متوسط
average flow
U
بده میانگین
average flow
U
جریان متوسط
average heading
U
جهت متوسط مسیر
average heading
U
جهت متوسط هواپیما
average input
U
نهاده متوسط
average productivity
U
بازدهی متوسط
average clause
U
بند یا ماده خسارت
average yield
U
بازده متوسط
average strength
U
استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
average revenue
U
درامد متوسط
average revenue
U
قیمتی که خریدارمی پردازد
average speed
U
سرعت متوسط حرکت
average revenue
U
قیمت عادی
average return
U
بازده متوسط
average conditions
U
شرایط متوسط
average cost
U
هزینه متوسط
average conditions
U
شرایط عادی
average radius
U
شعاع میانگاه
average clause
U
عبارتی که در بیمه نامه دریایی درج میشود و حاکی از ان است که برخی از کالاهااز شمول این خسارت خارج میباشد
average cost pricing
U
قیمت گذاری بر اساس هزینه متوسط
average variable cost
U
هزینه متوسط متغیر
free of general average
U
معاف از خسارات عمومی
time average symmetry
U
تقارن میانگین زمانی
average marginal relationship
U
رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
average seek time
U
مدت متوسط جستجو
fair average quality
U
کیفیت متوسط مناسب
average variable cost
U
هزینه متوسط
average fixed cost
U
هزینه ثابت متوسط
average degree of polymerization
U
درجه متوسط بسپارش
average variable cost
U
متغیر
average evoked potential
U
پتانسیل فراخوانده متوسط
average tax rate
U
نزخ متوسط مالیات
average total cost
U
هزینه متوسط کل
general average statement
U
صورت یا اعلامیه خسارت کلی
average kinetic energy
U
انرژی متوسط جنبشی
average reaction rate
U
مقدار متوسط واکنش
average purchase rate
U
نرخ متوسط خرید
pass completion average
U
میانگین موفقیت بازیگر درگرفتن پاس
average reaction rate
U
سرعت متوسط واکنش
average annual precipitation
U
متوسط بارندگی سالینه
average net return
U
بازده خالص متوسط
average molecular speed
U
سرعت مولکولی متوسط
average limit of ice
U
حد متوسط یخ
earned run average
U
میانگین امتیاز کسب شده
average propensity to save
U
y/s= APS
average revenue product
U
درامد متوسط محصول
average propensity to consume
U
میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
average propensity to save
U
میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
annual average score
U
میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
reasonable of average wage fair
U
اجرت المثل
weight average degree of polymerization
U
میانگین وزنی درجه بسپارش
number average degree of polymerization
U
میانگین عددی درجه بسپارش
average daily traffic
[ADT]
U
متوسط ترافیک روزانه
number average molecular weight
U
میانگین عددی وزن مولکولی
long run average cost curve
U
منحنی هزینه متوسط بلند مدت
weight average molecular weight
U
میانگین وزنی وزن مولکولی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
