Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
monetary targets
U
اهداف پولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
targets
U
نشانگاه
targets
U
سینه حریف
targets
U
حد و مرز
targets
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
U
پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
targets
U
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targets
U
حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
targets
U
دیسکی که روی آن فایل کپی میشود
targets
U
کامپیوتری که نرم افزار روی آن اجرا میشود.
targets
U
مدت زمانی که برنامه هدف اجرا میشود
targets
U
هدفی که می خواهید به آن برسید
targets
U
هدف فرود هدف شمشیرباز
targets
U
گل
targets
U
هدف
targets
U
نشان
targets
U
هدف گیری کردن
targets
U
تیر نشانه
targets
U
هدف مشخص
targets
U
اماج
targets
U
سیبل
targets
U
تخته هدف
targets
U
نقطه برداشت یا قرائت
targets
U
سپر
schedule of targets
U
برنامه اماجها
group of targets
U
گروه اماجها
group of targets
U
گروه هدفها
program of targets
U
برنامه هدفها
priority targets
U
هدفهای دارای تقدم
plan targets
U
اهداف برنامه
list of targets
U
لیست اماجها
list of targets
U
لیست هدفها
schedule of targets
U
برنامه هدفها
surface targets
U
هدفهای سطحی
deep targets
U
هدفهای باعمق زیاد هدفهای دوردست
deep targets
U
هدفهای عمیق
surface targets
U
هدفهای روی سطح اب
program of targets
U
برنامه اماجها
monetary
U
پولی
non monetary
U
غیر نقدی
monetary
U
مالی
monetary value
U
ارزش پولی
monetary policy
U
سیاست پولی
monetary instruments
U
ابزارهای پولی
monetary inflation
U
تورم پولی
monetary restriction
U
محدودیت پولی
monetary school
U
مکتب پولی
monetary school
U
مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
monetary sector
U
بخش پولی
monetary stand
U
عیار قانونی مسکوکات
monetary system
U
سیستم پولی
monetary unit
U
واحد پولی
monetary unit
U
واحد پول
monetary reserves
U
ذخائر پولی
Monetary systems.
U
سیستم های پولی ( مالی )
monetary incentive
U
مشوق پولی
monetary expansion
U
توسعه پولی
is a monetary sign
U
نشان پول
is a monetary sign
U
انگلیسی است
monetary assets
U
دارائیهای پولی
monetary authorities
U
مقامات پولی
monetary base
U
مبنای پولی
monetary base
U
پایه پولی
monetary contraction
U
کاهش پول
monetary contraction
U
تقلیل پول
monetary control
U
کنترل پولی
monetary expansion
U
افزایش پول
monetary economy
U
اقتصاد پولی
monetary deflation
U
محدودیت پولی
monetary deflation
U
انقباض پولی
monetary convention
U
اتحاد ارزی
monetary convention
U
اتحاد پولی
monetary control
U
نظارت پولی
contractionary monetary policy
U
سیاست پولی انقباضی
tools of monetary policy
U
ابزار سیاست پولی
restrictive monetary policy
U
سیاست پولی انقباضی
european monetary agreement
U
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
european monetary fund
U
صندوق پولی اروپا
european monetary system
U
سیستم پولی اروپایی
pure monetary policy
U
سیاست پولی خالص
expansionary monetary policy
U
سیاست پولی انبساطی
international monetary fund
U
صندوق بین المللی پول
international monetary reserves
U
ذخائر پولی بین المللی
The planes pin- pointed the enemy targets .
U
هواپیما ها گشتند تا هدفهای دشمن را دقیق پیدا کردند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com