Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mobile repair shop
U
تعمیرگاه سیار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
repair shop
U
تعمیرگاه
repair shop
U
workshop
mobile
U
قابل تحرک
mobile
U
سیار
mobile
U
با تحرک
mobile
U
سیال تغییرپذیر
mobile
U
جنگ متحرک
mobile
U
جنبان
mobile
U
تغییرپذیر
mobile
U
پرجنبش
mobile
U
روان سیال
mobile
U
قابل حرکت
mobile
U
متحرک
mobile unit
U
واحدمتحرک
mobile plant
U
دستگاه متحرک
mobile defense
U
پدافند متحرک
mobile phase
U
فاز متحرک
mobile charge
U
بار متحرک
primum mobile
U
محرک اصلی
mobile home
U
تریلی
mobile reserve
U
احتیاط متحرک
mobile homes
U
خانه متحرک
mobile homes
U
تریلی
mobile station
U
فرستنده متحرک
mobile employment
U
استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
mobile warfare
U
جنگ متحرک
mobile warfare
U
جنگ سیال جنگی که در ان طرفین بامبادله اتش و کاربرد مانورو استفاده از زمین ابتکارعملیات را به دست گرفته وحفظ می نمایند
primum mobile
U
اسمان دهم
mobile home
U
خانه متحرک
upwardly-mobile
U
افرادیاگروهیکهدرحالپیشرفتباشند
under repair
U
تحت تعمیر
repair
U
اصلاح
under repair
U
در دست تعمیر
out of repair
U
نیازمند تعمیر
repair
U
تعمیرکردن
repair
U
جبران کردن دوباره دایر کردن
repair
U
مرمت کردن
repair
U
مرمت
repair
U
تعمیر
repair
U
تعمیر کردن
repair
U
درست کردن جبران کردن تعمیر
out of repair
U
خراب
out of repair
U
بد
mobile turnable ladder
U
نردبان متحرک
mobile equipment pool
U
بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
mobile lubricating equipment
U
تجهیزات روغنکاری متحرک
mobile passenger steps
U
پلههایمتحرکمسافرین
mobile drawer unit
U
قسمتکشویمتحرک
mobile training team
U
تیم اموزشی سیار
mobile filing unit
U
قسمتفایلهایمسافرین
mean time to repair
U
زمان میانگین تعمیر
in bad repair
U
خراب
It is beyond repair. It cannot be put right.
U
درست شدنی نیست
in bad repair
U
بد
emergency repair
U
تعمیر اضطراری
depot repair
U
تعمیرات امادگاهی
Can you repair my car?
آیا میتوانید اتومبیلم را تعمیر کنید؟
mean repair time
U
زمان میانگین تعمیر
repair parts
U
قطعات یدکی
minor repair
U
تعمیرات کوچک
to repair the roof
U
بام
[خانه]
را تعمیر کردن
in bad repair
U
نیازمند تعمیر
repair time
U
مدت تعمیر
aircraft repair
U
تعمیر هواپیما
repair kit
U
دست ابزاروسایل تعمیر
spot repair
U
تعمیر در جا
repair kit
U
جعبه تعمیر
spot repair
U
تعمیر در محل
base repair
U
تعمیر اساسی
base repair
U
تعمیرات پایگاهی
tenantable repair
U
تعمیراتی که بر عهده مستاجراست تعمیرات جزیی عین مستاجره
repair pit
U
چاهک تعمیر اتومبیل
to repair a flat tire
U
لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
to keep shop
U
دکان داری کردن
shop around
<idiom>
U
به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
to keep shop
U
دکان داشتن
keep shop
U
دکانداری کردن
shop
U
کارخانه خرید کردن
shop
U
محل ساخت
shop
U
کارگاه تعمیرگاه
shop
U
فروشگاه
shop
U
مغازه
shop
U
کارخانه
shop
U
کارگاه
shop
U
مغازه گردی کردن دکه
shop
U
خریدکردن
shop
U
دکان
tea shop
U
نهارخوری قهوه خانه
shop stewards
U
رئیس گروه
chemist's shop
U
داروخانه
winding shop
U
کارگاه سیم پیچی
shop steward
U
رئیس گروه
pawn shop
U
مغازهی کارگشایی و گروبرداری
to talk shop
U
در باره کار صحبت کردن
tommy shop
U
دکان خواربارفروشی یانانوایی
tuck shop
U
مغازه قنادی
tuck shop
U
مغازه حلویات
union shop
U
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
union shop
U
یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
welding shop
U
کارگاه جوشکاری
window shop
U
به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
tea shop
U
رستوران
antique shop
U
فروشگاه اشیاء عتیقه
betting shop
U
جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
closed shop
U
با کارکردانحصاری
closed shop
U
سیستم بسته
bucket shop
U
جای شرط بندی وقمار روی سهام و مانند ان
shop fronts
U
ازاره نمای بنا
food shop
U
خواربار فروشی
grocer's shop
U
خواربار فروشی
food shop
U
بقالی
grocer's shop
U
بقالی
chip shop
U
مغازهایکهدر آنموادخوراکیفروختهمیشود
corner shop
U
مغازهکوچک
sex shop
U
فروشگاهمربوطبهلذاتجنسی
shop assistant
دستیار مغازه دار
shop floor
U
کارگرانکارخانهدرمقایسهبامدیران
shop-soiled
U
آسیبدیدهوکثیف
sweet shop
U
مغازهشیرینیوسیگارفروشی
closed shop
U
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
talk shop
<idiom>
U
درموردکار شخصی صحبت کردن
closed shop
U
موسسه کارشناسی
to shut up a shop
U
مغازه ای را بستن
jumble shop
U
دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
cartwright's shop
U
دوچرخه سازی
break into a shop
U
دکانی را زدن
beauty shop
U
سالن ارایش وزیبایی
beauty shop
U
ارایشگاه
base shop
U
تعمیرگاه پادگانی
base shop
U
تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
assembly shop
U
کارگاه مونتاژ
molding shop
U
کارگاه قالب گیری
nickel shop
U
ساچمه نیکلی
open shop
U
بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
coffee shop
U
قهوه خانه
coffee shop
U
رستوران
die shop
U
حدیده سازی
lathe shop
U
تراشکاری
lathe shop
U
کارگاه تراشکاری
machine shop
U
کارگاه محاسبات ماشینی
maintenance shop
U
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
fitting shop
U
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
milling shop
U
کارگاه فرزکاری
field shop
U
تعمیرگاه صحرایی
field shop
U
کارگاه صحرایی
electroplating shop
U
کارگاه عملیات گالوانیزهای
dram shop
U
جایگاه نوشابه فروشی
open shop
U
سیستم باز
open shop
U
با کارکرد ازاد
shop boy
U
پادو
shop drawing
U
نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
shop girl
U
شاگرد دکان
shop girl
U
شاگرد پادو
shop keeper
U
دکان دار
shop keeper
U
صاحب دکان
shop lifter
U
دکان بر
shop lifter
U
دزد مشتری نما
shop lifting
U
دزدی از مغازه ها
shop supply
U
اماد تعمیرگاهی
shop supply
U
وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
shop test
U
ازمایش کارگاهی
smith's shop
U
اهنگری
shop boy
U
شاگرد
smith's shop
U
کارگاه اهنگری
print shop
U
بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
pro shop
U
فروشگاه باشگاه حرفهای
railway shop
U
تعمیرگاه راه اهن
shop front
U
ازاره نمای بنا
shop boy
U
شاگرد دکان
pattern shop
U
کارگاه مدل سازی
acre shop
U
حق الارض
plate molding shop
U
مدلسازی
loam molding shop
U
قالب گیری ماسهای
ingot dressing shop
U
پرعیار کردن شمش
fish and chip shop
U
جائیکهغذاهاییمثل"ماهیسرخشده" "سوسیس"وغیرهمیفروشد
machine shop tool
U
ابزار ماشینی
hand molding shop
U
قالبریزی دستی
shop or work drawing
U
نقشه در حین انجام کار
automatic turning shop
U
کارگاه تراشکاری
The goods in this shop could not be flogged.
U
اجناس این مغازه باد کرده
bull in a china shop
<idiom>
U
کسی که همه چیزرا به هم میریزد
I walked past the shop ( store ) .
U
از جلوی فروشگاه گذشتم
This shop deals in goods of all sorts .
U
دراین مغازه همه چیز معامله می شود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com