English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mixed goods U کالاهای مختلط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mixed U مخلوط
mixed up U گیجشدن قاطیکردن
mixed U توام
mixed U امیخته
mixed U یکان مختلط
mixed U قاتی
mixed U درهم
mixed U مختلط
mixed U مرکب
get mixed up <idiom> U گیج شدن
(get or become) mixed up <idiom> U گیج شدن ،سردرگم شدن
mixed highs U بسامدهای زیاد مخلوط شده
mixed bag U جورواجور
mixed laws U قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
mixed marriage U پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
mixed semiconductor U نیمرسانای مخلوط
applied or mixed U ریاضیات علمی
mixed grill U نوعیغذایکبابی
mixed tides U کشندهای امیخته
mixed system U نظام مختلط
mixed strategy U استراتژی ترکیبی
mixed strategy U استراتژی مختلط
mixed school U اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
mixed reinforcement U تقویت مختلط
mixed policy U بیمه نامه مختلط
mixed pairs U مسابقه تیمهای اسکیت دونفره زن و مرد
mixed number U عددمختلط
mixed number U عدد امیخته
mixed bag U آش شله قلمکار
mixed bag U هرچیز قاتی پاتی
mixed number U عدد مرکب
mixed ability کلاسی که درآن شاگردان سطح علمی وتوانائی متفاوتی دارند
mixed blessing U کمکحاللذتبخشودرعینحالگاهیمشکلساز
mixed mode U باب امیخته
mixed farming U مزرعهمخصوصکاشتمحصولونگهداریحیوانات
random mixed U مخلوط شدن به طور شانسی
mixed graze U توام زمین
mixed government U حکومت مختلط
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
mixed foursome U بازی گلف دو تیم دو نفره زن و مرد
mixed crystal U کریستال امیخته
mixed environment U محیط درهم
mixed flow U جریان مرکب
mixed economy U سیستم اقتصادی که در ان روشهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جوار هم به کار گرفته شود
mixed economy U اقتصاد مختلط
mixed economies U سیستم اقتصادی که در ان روشهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جوار هم به کار گرفته شود
mixed economies U اقتصاد مختلط
mixed capitalism U سرمایه داری مختلط
mixed bathing U اب تنی مرد و زن با هم
mixed crystal U کریستال مخلوط
mixed glue U چسب ترکیبی
mixed doubles U پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
mixed doubles U دونفره مختلط
mixed glue U چسب مخلوط
mixed gas U گاز مخلوط
mixed gas U گاز امیخته
mixed government U حکومتی که در ان جنبههای پادشاهی واشرافی و دمکراسی با هم به کار گرفته شود
mixed air U توام هوا
transit mixed concrete U بتن اماده
ready mixed paints U رنگهای مخلوط اماده
ready mixed concrete U بتن اماده
mixed mode macro U درشت دستور امیخته باب
mixed cell refernce U ارجاع سل ترکیبی
mixed cerebral dominance U برتری نامتمایز مخ
mixed mode experssion U عبارت امیخته یاب
mixed crude oil U نفت خام مخلوط
mixed radix notation U نشان گذاری امیخته مبنا
mixed cycle engine U موتور سرسرخ
mixed column line chart U نمودار ستونی- خطی ترکیبی
mixed column line graph U نمودار ستونی- خطی ترکیبی
d. of goods U تحویل کالا یا اجناس
available goods U کالاهای موجود
get the goods on someone <idiom> U فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
goods U کالاها
goods U امتعه
goods U اجناس
goods U جنس
goods U کالا
valuable goods U اشیاء باارزش
goods wagon U واگنحملکالا
goods station U ایستگاهکالاهایتجارتی
yard goods U اجناس ذرعی
to boycott goods U تحریم کردن کالا
white goods U حوله سفید ملافه
to countermand goods U سفارش کالا را پس گرفتن
white goods U پارچه سفید نخی
we ran out of these goods U این کالای ما تمام شد
to discharge goods U کالا را تخلیه کردن
to t. a cusomer for goods U کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
valuable goods U اشیاء بهادار
manufactured goods U کالایکارخانهساز
spot goods U کالاهای موجود
transport of goods U حمل و نقل بار
transport of goods U رفت و آمد بار
Goods to declare U همراه داشتن کالاهای گمرکی
substandard goods U اجناس بنجل
stolen goods U اموال مسروقه
deliver the goods <idiom> U موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
Contraband goods. U کالای قا چاق
the goods in question U کالای موردبحث
the goods are on order U کالا را سفارش داده ایم
prohibited goods U اشیاء ممنوع
prohibited goods U کالاهای منع شده
proprietary goods U کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
proprietary goods U کالاهای اختصاصی
public goods U کالاهای عمومی
substitute goods U کالاهای جانشین
rationed goods U کالاهای جیره بندی شده
stolen goods U کالای مسروقه
stolen goods U مال مسروقه
secondhand goods U کالاهای دست دوم
smuggled goods U کالای قاچاق
soft goods U کالاهای بی دوام
soft goods U کالاهای مصرف شدنی
stolen goods U مال دزدی کالای دزدیده شده
spot goods U کالاهای اماده تحویل
prohibited goods U کالاهای ممنوعه
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
producer's goods U مواد تولیدی
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
narrow goods U کاذی باریک
narrow goods U نوار قیطان
supporting goods U کالاهای حمایتی
nondurable goods U کالاهای بی دوام
on receipt of the goods U بوصول کالا
on receipt of the goods U برسیدن کالا
order for goods U سفارش کالا
overdue goods U کالاهای تحویل نشده
perishable goods U کالاهای فاسد شدنی
perishable goods U کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
perishable goods U perishables
piece goods U کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
producer goods U کالاهای تولیدی
producer goods U کالاهای سرمایهای
producer's goods U کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
producer's goods U کالاهای مولد
staple goods U کالای بسیار ضروری
dutiable goods U کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
complementary goods U کالاهای مکمل
competitive goods U کالاهای مورد رقابت
common goods U کالای مورد نیاز عموم
collective goods U پارک و غیره
collective goods U مانند جاده
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
collective goods U کالاهای جمعی
collection of goods U دریافت کالا
checking of goods U بررسی امتعه
carriage of goods U حمل و نقل کالا
consolidate goods U کالاها را ادغام کردن
durable goods U کالاهای بادوام
durable goods U کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
dress goods U قماشهای زنانه
discount of goods U تخفیف روی کالا
d. in second hand goods U دست فروش
d. in second hand goods U سمسار
custody of goods U حفافت یا نگهداری کالا
contrabanded goods U اموال و اشیا قاچاق
consumption goods U کالاهای مصرفی
consumer's goods U کالای مصرفی
luxury goods U کالاهای تشریفاتی
capital goods U دارایی ثابت
acceptance of goods U قبول کردن کالا
consumer goods U کالای مصرفی
consumer goods U کالاهای مصرفی
consumer goods U اشیاء مصرفی
luxury goods U کالاهای تجملی
goods trains U قطار حمل کالا
goods trains U قطار باربری
goods train U قطار حمل کالا
goods train U قطار باربری
dry goods U خشکبار
acceptance of goods U پذیرفتن کالا
capital goods U کالاهای سرمایهای
business goods U کالای تولیدی
branded goods U کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
bonded goods U کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
bonded goods U کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
bill of goods U فهرست تجارتی
bill of goods U صورت کالا
attractive goods U کالاهای جذاب
appropriation of goods U ضبط مال التجاره
dry goods U اجناس خشک
fancy goods U کالاهای تجملی
inwards goods U کالاهای وارداتی
hard goods U اجسام سخت
hard goods U اجسام پایدار ومقاوم
handling of goods U جابجایی امتعه
handling of goods U جابجایی کالا
goods on consignment U کالاهای امانی
goods on approval U تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
goods receiving U کالاهای درحال تحویل
goods receiving U کالاهای دریافتی
goods inwards U کالاهای درحال تحویل
goods inwards U کالاهای دریافتی
hazardous goods U کالاهای خطرناک
lien on goods U حق حبس کالا
investment goods U کالاهای سرمایهای
knit goods U کش بافت
intermediate goods U کالاهای واسطه
intermediate goods U کالاهای واسطهای
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com