English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
micro to main frame U پیوند ریزکامپیوتر و کامپیوتربزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
main frame U کامپیوتر بزرگ
micro U آدرس و باسهای کنترل درریز کامپیوتر
micro U ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
micro U تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
micro U کامپیوتر کم توان
micro U ارزان
micro U اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
micro U میلیونیم
micro- U یک میلیونیوم متر
micro- U یک میلیونیوم ثانیه
micro- U نوار صوتی با قالب کوچک که در وسایل جیبی به کار می رود
micro- U در معنای یک میلیونیوم واحد
micro U داده اصلی
micro U طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
micro- U در معنای خیلی کوچک
micro U پیشوندی بمعنی
micro U کوچک
micro U کم بزرگ کننده
micro U ریز
micro U میلیونیم میکرو
micro U پروانه
micro U بیدخیلی ریز
micro U خرد
micro U ذرهای
micro U میکرو
micro U کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micro or ganism U میکرب
micro wave U کهموج
micro model U الگوی خرد
micro-computers U ریزکامپیوتر
micro ecosystem U اکوسیستم خرد
micro economics U اقتصاد خرد
micro or ganism U باکتری
micro-economics U اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
micro prolog U PROLO بطوریکه قابل دسترس چندین سیستم ریزکامپیوتر باشد
micro wave U خرده موج
micro-computers U ریزرایانه
micro-computer U ریزکامپیوتر
micro-computers U خرد کامپیوتر
micro ecosystem U بوم سازگان خرد
micro controller U ریز کنترل کننده
micro instruction U ریز دستورالعمل
micro manager U مدیر ریزکامپیوترها
micro-computer U خرد کامپیوتر
micro-computer U ریزرایانه
Micro Channel Architecture U - بیتی است که وسایل کنترل باس را پشتیانی میکند
micro channel bus U گذر ریز کانال
micro channel bus U - بیتی که توسط IBM در micro channel Architecfure بیان شده است
micro computer kit U kit computer
Micro Channel Architecture U تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
micro to mainframe link U اتصال ریزکامپیوتر به کامپیوتر اصلی
micro dynamic model U الگوی خرد پویا
micro pressure gage U فشارسنج دقیق
frame U 1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
frame U بخشی از حافظه برای ذخیره سازی تصور پیش ز نمایش آن روی صفحه
frame U خطای ناشی از یک بیت مشکل دار در فریمی در نوار مغناطیسی
frame U و مرز اطراف فضای پنجره
frame U کنترل هایی
frame U هیکل حالت موقتی
frame U استاتور استخوان بندی
frame U قاب چارچوب کمان
frame U فریم
frame U تنه
frame U قاب کردن
ox frame U قابی که گوشههای چلیپایی دارد
frame up U توط ئه
frame up U دوز وکلک
frame up U دسیسه
to frame someone U کسی بیگناه را متهم کردن
to frame someone U پاپوش درست کردن برای کسی
frame-up U توط ئه
frame-up U پرونده سازی
frame U کالبد
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
frame U چهارچوب تنه
frame U ساختمان
frame U منطق اسکلت
frame U قاعده
frame U فرمول
frame U بیان کردن
frame U تنظیم کردن
frame U چارچوب گرفتن طرح کردن
frame U قاب کردن قاب گرفتن
frame U چارچوب
frame U قاب
saw frame U کمان اره
K-frame U قاببصورتحرفk
frame U بدن
frame U پاپوش درست کردن
frame U سازه
frame U باربست
frame U قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
frame U قاب کادر
frame U قواره
frame U چهارچوب
frame U شاسی
frame U صحنه
frame U دنده عرضی
time frame U چارچوب زمانی
reference frame U دستگاه مقایسهای
mast frame U قاب چهارگوش
time frame U مدت لازم
frame of mind U حالتذهنیفرد
burner frame U قالب
climbing frame U وسیلهایمخصوصبازیکودکان
wire frame U قالبفلزی
web frame U قالبشبکهای
adjustable frame چهارچوب قابل تنظیم
freeze-frame U قاب ایستا
freeze-frame U قاب ایستایی
cold frame U سرما دورکن
magnet frame U یوغ اهنربایی
spinning frame U چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
space frame U قاب سه بعدی
to connect to frame U اتصال به بدنه
two light frame U پنجره دو قلو
to frame an answer U پاسخی را طرح کردن
two light frame U پنجره دوچشمه
machine frame U چارچوب دستگاه
warping frame U قالبپیچنده
head of frame U سرقاب
provisional frame U ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
plan frame U چارچوب برنامه
mirror frame U جعبه اینه
open frame U هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
pack frame U کوله پشتی زین دار
page frame U قالب صفحه
page frame U قاب صفحه
piling frame U داربست
metal frame U قالبفلزی
overhead frame U قالببالایسر
burner frame U سوخت
frame push U اهرم فشاردهنده
vertical frame U قالبعمودی
track frame U قالبشیار
timber frame U قالبچوبی
sill of frame U آستانهقاب
sash frame U حمایلقاب
roller frame U قالبدورانی
frame stile U قالبنردبانی
portal frame U قالبدرگاهی
picture frame قاب عکس
walking frame U قالبچهارپا
belt frame U اسکلت محیطی بدنه هواپیما
frame agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
c frame press U پرس با قالب "سی " شکل
casement frame U قاب بازشو
chassis frame U چارچوب شاسی
claim frame U فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
frame agreement U توافق اولیه
beacon frame U فرم مخصوص در پروتکل FDDI که پس از توقف در شبکه ارسال میشود
base frame U چهارچوب زیر دستگاهها
frame of reference U چهارچوب داوری
frame-ups U پرونده سازی
frame-ups U توط ئه
frame antenna U انتن چارگوش
door-frame U چارچوب در
box-frame U قاب صندوقی
window frame U قاب پنجره
window-frame U قاب پنجره
bar frame U تیرک قاب
warp frame U قاب چله
frame work U چهارچوب
frame partition U تیغه قالبی
frame partition U تیغه تیرپایهای
frame partition U جداگر سازه دار
frame of hachsaw U کلاف اره چکی
frame of hachsaw U کمان اره چکی
frame of an apparatus U شاسی
frame house U خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی
crane frame U چارچوب جرثقیل
door frame U چارچوب در
distribution frame U مقسم
frame frequency U بسامد صحنه
full frame U قاب کامل
intermediate distribution frame U مقسم میانی
wire frame model U نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
wood frame construction U ساختمان با استخوانبندی چوبی
swing frame grinder U دستگاه سنگ زنی نوسان دار
gap frame press U پرس "سی " شکل
track roller frame U قالبگردندهشیاردار
I am not in the right frame of mind. I cannot concerntrate. U فکرم حاضرنیست ( تمرکز فکر ندارم )
middle rial of door frame U قیدچه
frame of mind (good or bad) <idiom> U
locomotive frame drilling machine U دستگاه مته چارچوب لوکوموتیو
double frame hobbing machine U دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
top and bottom rail of door frame U پاسار
main U مهم
main U با اهمیت
main U دریا
with might and main U با تمام نیرو با همه توانایی
main U کامل
main U نیرومند
main U عمده
main <adj.> U اصلی
main U مهم تمام
main U ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
main U مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
main U بسیار مهم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com