English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
memory protection U حفافت حافظه
memory protection U پشتیبانی ازحافظه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
protection U اطمینان از اینکه داده توسط کاربر نامجاز کپی نشده است
protection U سیگنال بررسی اینکه آیا بخشی از حافظه توسط برنامه قابل دستیابی است یا خیر
under protection U تحت الحمایه
protection U کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
protection U مانع کپی گرفتن شدن
protection U خط امان
protection U عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
protection U عمل حفافت
over protection U تقویت
self protection U دفاع از نفس
self protection U صیانت نفس حفافت از خود
self protection U حفافت از خود
self protection U برقراری تامین از خود
protection U پشتیبانی
protection U سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
protection U نیکداشت
protection U تامین نامه
protection U حراست حمایت
protection U محافظت
protection U حفافت
protection U حفظ
protection U حمایت
protection U نگهداری
protection U تیمارداری
hand protection U محافظدستی
feet protection U محافظپا
eye protection U محافظچشم
ear protection U محافظگوش
x ray protection U حفافت رونتگن
environmetal protection U حمایت محیط زیستی
file protection U حفافت پرونده
toe protection U پاشنه بندی
head protection U محافظسر
consumer protection U حمایت از مصرف کننده
environmental protection U حفاظت محیط زیست
copy protection U جلوگیری از اعمال کپی
copy protection U محافظت از کپی
copy protection U حفافت دربرابر کپی
Under the protection of the law. U درپناه قانون
data protection U حفافت داده ها
degree of protection U میزان تامین درجه حفافت
distance protection U وسیله حفافت فاصله
file protection U حفافت فایل
protection level U سطح حفافت
protection key کلید حفافت
protection hood U کلاهک یا روپوش محافظ
protection from sin U عصمت
password protection U حفافت به کمک کلمه رمز
overvoltage protection U حفافت فشار زیاد
overload protection U حفافت بار زیاد
protection ring U حلقه حفافت
rust protection U حفافت در برابر زنگ زدگی
lightning protection U با خاموش کننده مغناطیسی
flood protection U حفافت در مقابل طغیان
impedance protection U حفافت امپدانس
thermal protection U محافظت حرارتی
insulation protection U حفافت عایق بندی
storage protection U حفافت حافظه
storage protection U حفافت انباره
software protection U حفافت نرم افزاری
over voltage protection U وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
collective protection U حفافت گروهی
block protection U حفافت بلوک
bank protection U ساحلبانی
bank protection U ساحل داری
bank protection U حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
cathode protection U حفافت کاتدی
cell protection U حفافت سل
anticorrosive protection U حفافت در برابر خوردگی
degree of protection U میزان حفافت
armor protection U حفافت زرهی
armor protection U حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
collective protection U حفافت جمعی
anodic protection U حفافت اندی
The Physics of Radiation Protection U فیزیک محافظت از پرتو
protection and indemnity club U باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
The Physics of Radiation Protection U فیزیک بهداشت
power system protection U حفافت سیستم قدرت
frost protection preparation U ضدیخ
high tension protection U حفافت فشار قوی
The Physics of Radiation Protection U بهداشت پرتوی
anti skid protection U حفافت از لغزش
rust protection paint U رنگ ضد زنگ
indirect bank protection U کناره بندی غیر مستقیم
positional protection device U دستگاه حفافت درگاه
overflow protection switch U کلیدحافظآبهایاضافی
respiratory system protection U حافظدستگاهتنفسی
line differential protection U حفافت دیفرانسیلی خط
memory U خاطره
memory U حافظه دستگاه کامپیوتر
to the memory of U به یادبود
in memory of <idiom> U به صورت رایگان
immediate memory U حافظه فوری
memory U یاد
memory U یادگار یاد بود
memory U حافظه
memory U فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
screen memory U خاطره پوشان
memory snapshot U تصویر لحظهای حافظه
regenerative memory U حافظه باز زا
regenerative memory U حافظه احیاء کننده
remote memory U حافظه دور
rotating memory U حافظه چرخشی
regenerative memory U رسانه ذخیره سازی که باید محتوای آن مرتباگ تنظیم شود تا محتوایش باقی بماند
search memory U حافظه جستجو
screw to the memory U بذهن سپردن
memory register U ثبات حافظه
scratchpad memory U حافظه چرکنویسی
secondary memory U حافظه ثانویه
scratchpad memory U حافظه چرکنویس
memory sniffing U ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
photodigital memory U خواندن چند بار
passive memory U حافظه منفعل
programmable memory U حافظه برنامه پذیر
real memory U حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
optical memory U حافظه نوری
racial memory U حافظه نژادی
read mostly memory U حافظه بیشتر خواندنی
real memory U حافظه حقیقی
one level memory U حافظه یک سطحی
real memory U حافظه واقعی
memory word U کلمه حافظه
recent memory U حافظه نزدیک
memory trace U رد یاد
memory span U فراخنای یاد
refresh memory U واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
regenerative memory U عملیات خواندن که به طور خودکار داده را تولید میکند و در حافظه می نویسد
photodigital memory U سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
primary memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
computer memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
main memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
add in memory اضافه کردن به حافظه
within living memory U به یاد دارند
within living memory U تا انجا که مردمان زنده
memory button U دکمهحافظ
memory cancel U پاککردنحافظه
to fail [memory] U درماندن [حافظه یا خاطره]
to fail [memory] U وا ماندن [حافظه یا خاطره]
To revive a memory. U خاطره ای رازنده کردن
I can recite from memory. U می توانم از حفظ بخوانم
computer memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
subtract from memory U دکمهکمکنندهازحافظه
memory recall U دوبارهخوانیحافظه
main memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
memory key U کلیدحافظه
volatile memory U حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
volatile memory U حافظه فرار
static memory U حافظه ایستا
stack memory U حافظه پشتهای
memory management U مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
shadow memory U شبه حافظه
shadow memory U حافظه ثانوی موقت
shadow memory U محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
shadow memory U جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
semiconductor memory U حافظه نیمه رسانا
semiconductor memory U حافظه نیمه هادی
virtual memory U حافظه مجازی
upper memory U کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
addressed memory U حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
to stamp on the memory U در ذهن منقوش ساختن
addressed memory U حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
to stamp on the memory U ذهنی کردن
to escape one's memory U از خاطر رفتن
to commit to memory U ازبرکردن
memory address U ادرس حافظه
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
laser memory U حافظه لیزری
it escaped my memory U یادم رفت
cache memory U بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند.
internal memory U بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal memory U حافظه داخلی
interleave memory U حافظه جاگذاری
incidental memory U حافظه اتفاقی
cache memory U بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
in memory of blessedmemory U خدابیامرز
cache memory U حافظه پنهانی
bytewide memory U بایت ادرس پذیر در حافظه اصلی
low memory U فضای حافظه تا چند کیلوبایت
memory address U نشانی حافظه
bubble memory U مین فرفیت بالا
mass memory U حافظه انبوه
main memory U حافظه اصلی
magnetic memory U حافظه مغناطیسی
bubble memory U سرعت بالا و حافظه متحرک
read only memory U حافظه فقط خواندنی
bubble memory U روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
buffer memory U حافظه میانیگر
in memory of blessedmemory U بیادگار مرحوم
in memory of blessedmemory U بیاد
shared memory U حافظه تسهیم شده
disk memory U حافظه دیسک
control memory U حافظه کنترلی
associative memory U حافظه تداعی
conventional memory U در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
cryogenic memory U استفاده از خصوصیات هدایت مواد
conventional memory U این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
coordinate memory U حافظه مختصاتی
cryogenic memory U رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
core memory U حافظه چنبرهای
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com