English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mechanical powers U نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
mechanical powers U غرغره چرخ
mechanical powers U گوه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mechanical U مکانیکی
mechanical U مربوط به ماشین ها
mechanical U فنی
mechanical U غیر فکری
mechanical U ماشینی
mechanical engineering U مهندسی مکانیک
mechanical equipment U تجهیزات مکانیکی
mechanical language U زبان ماشینی
mechanical mouse U وسیله چاپ که با حرکت دادن آن روی سطح صاف ایجاد میشود
mechanical mouse U mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند
mechanical percentage U حاصلضرب مقدار درصدهندسی در نسبت حد ارتجاعی فولاد به مقاومت محاسباتی بتن
mechanical press U پرس
mechanical production U تولید ماشینی
mechanical engineer U مکانیک دان
mechanical engineer U مهندس مکانیک
mechanical welding U جوشکاری ماشینی
mechanical advantage U مزیت مکانیکی
mechanical analysis U تجزیه مکانیکی خاک
mechanical aptitude U استعداد فنی
mechanical de icing U یخ زدایی مکانیکی
mechanical disadvantage U نیرو گیری
mechanical drawing U ترسیم مکانیکی
mechanical efficiency U راندمان مکانیکی
mechanical efficiency U بازده مکانیکی
mechanical efficiency U کارایی مکانیکی
mechanical energy U انرژی مکانیکی
mechanical properties U خواص مکانیکی
mechanical resolution U تراکم مکانیکی
mechanical sawmill U اره خودکار
mechanical connections U اتصالاتمکانیکی
mechanical pencil U دماسنجگوشت
mechanical shovel U اتود
mechanical stage U پایهمکانیکی
mechanical variometer U وریالکتریکی
mechanical watch U بیلمکانیکی
mechanical equilibrium U تعادل استاتیک [فیزیک] [مهندسی]
mechanical equilibrium U تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
mechanical translator U مترجم ماشینی
mechanical sweep U مین جمع کنی باوسایل مکانیکی
mechanical sweep U مین جمع کردن به طریقه خودکار
mechanical stimulation U تحریک مکانیکی
mechanical stabilization U تثبیت مکانیکی
mechanical move U حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
mechanical translation U ترجمه ماشینی
mechanical translation U ترجمه مکانیکی
mechanical stabilization U استوارسازی مکانیکی
bennett test of mechanical U Comprehension
bennett test of mechanical U ازمون درک فنی بنت
mechanical data processing U پردازش داده مکانیکی
mechanical equivalent of heat U هم ارز مکانیکی گرما
mechanical stage control U کنترلپایهمکانیکی
mechanical time fuze U ماسوره زمانی
mechanical time fuze U ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
mechanical energy reservoir U منبع انرژی الکتریکی
the three powers U قوای ثلاثه
the powers U دولتهای بزرگ
powers U توان برقی
powers U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powers U حداکثر تلاش در کمترین زمان
powers U اقتدار سلطه نیروی برق
powers U اقتدار و اختیار
powers U راندن
powers U قوه
powers U انرژی
powers U توانایی
powers U شدت
powers U قدرت نیرو
powers U قوه یا توان
powers U برق
powers U توان
powers U نیرو
powers U زور بکاربردن
powers U نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
powers U قدرت دیدذره بین
powers U دستگاه برقی
powers U برقی
powers U درشت نمایی قدرت دوربین
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powers U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powers U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powers U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers U دولت
powers U خاموش کردن یک وسیله
powers U برتری
powers U قدرت
powers U زور
powers U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powers U توان از دست رفته
powers U مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
powers U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powers U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powers U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powers U حذف توان کامپیوتر
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powers U نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powers U توان نیرو
powers U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
transformation of mechanical work into electricity U انتقالکارمکانیکیبهالکتریسیته
the belligernt powers U دولتهای درحال جنگ
To have full powers. U اختیارات کامل داشتن
to delegate one's powers to somebody U اقتدار و اختیار خود را به کسی محول کردن [اصطلاح رسمی]
the belligernt powers U دول متحارب
hostile powers U دول متخاصم
full powers U اختیارات تام
give powers U به کسی وکالت دادن
mandatory powers U اختیارات دولت قیم
monrovia powers U قدرتهای مونروویا
monrovia powers U اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد
o merciful powers U ای خدایان بخشنده
division of powers U تفکیک قوا
mac quarrie test for mechanical ability آزمون توانایی فنی مک کواری
exchange of full powers U رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام
civil nuclear powers U کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
give soneone powers U به کسی وکالت دادن
civil nuclear powers U کشوردارای قدرت اتمی
principle of separation of powers U اصل تفکیک قوا
the active powers of the mind U قوای عامله متحر
the bill defined his powers U حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com