Perdic | means tests | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 143 (7 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	means tests U	سنجش استطاعت مالی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	means U	دارائی
	by f. means U	ملایمت
	means U	وسائل
	means U	وسیله
	by means of U	به وسیله
	by no means U	به هیچ وجه
	he means well U	نیتش خوب است
	he means well U	قصد بدی ندارد
	he says what he means U	مقصودخودراصریحابیان میکند
	means U	توانایی
	means U	وسایل
	by all means U	با تمام وسائل
	by all means U	هر طورباشد
	by all means U	بهمه حال
	by all means U	بهر قیمت که باشد
	by f. means U	بامدادا
	means U	استطاعت وسایل
	means U	استطاعت
	means U	دارایی
	means U	درامد
	means are not a U	وسایل فراهم نیست
	means U	توانائی درامد
	by all means <adv.> U	حتما
	How . In what way. By what means. U	چطور؟
	by some means or other <adv.> U	هیچ چیز [اصلا]
	Certainly not! [By no means!] U	مطمینا نه ! [به هیچ وجه !]
	not even by [not even through] [not even by means of ] U	نه حتی به وسیله [به طریق]
	i do not know what he means U	نمیدانم مقصودش چیست
	by all means <adv.> U	قطعا
	by all means <adv.> U	کاملا
	means-tested U	متغیرغیروابسته
	By no means . By no account .	به هیچ وجه
	By no manner of means . U	بهیچ وجه من الوجوه
	Other means of transport U	سایر وسایل نقلیه
	means of transport U	وسائط نقلیه
	means objects U	اشیاء وسیله
	means test U	سنجش استطاعت مالی
	means of production U	ابزار تولید
	means against rust U	ابزارهای گرد زدا
	lack of means U	عدم تمکن
	means of production U	وسایل تولید
	square means second p U	مجذوریعنی توان دوم
	he means mischief U	است
	he means mischief U	مقصودش شیطنت
	fraudulent means U	وسائل متقلبانه
	ends and means U	هدف و وسیله
	the means and the extremes U	دو میان و دو کرانه
	to live beyond one's means U	بیش از حدود استطاعت خودخرج کردن
	transport means U	وسیله بارکشی یاحمل ونقل
	ways and means U	طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
	blocking the means U	سد ذرایع
	aman of means U	ادم دارایا با استطاعت
	committee of ways and means U	کمیسیون مالی
	the end sanctifies the means U	خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
	means end relations U	روابط وسیله- هدف
	this word means a dog U	این واژه یعنی سگ
	this word means a dog U	معنی این کلمه سگ است
	Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing. U	ابدا"چنین چیزی نیست
	The means of payment will appear unchanged. U	شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
	means end capacity U	استعداد درک وسیله- هدف
	means end expectation U	انتظار وسیله- هدف
	means of attaining one'd end U	وسیله رسیدن بمقصود
	means ends analysis U	نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
	means end learning U	یادگیری وسیله- هدف
	tests U	محک زدن
	tests U	ازمایش کردن امتحان
	tests U	شهادت گواهی بازرسی کردن
	tests U	امتحان محک
	tests U	معاینه کردن
	tests U	آزمایش ها
	tests U	امتحان ها
	tests U	تست ها
	tests U	محک
	tests U	امتحان کردن
	tests U	ازمایش
	tests U	امتحان
	tests U	ازمایش کردن
	tests U	ازمودن کردن
	tests U	بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
	tests U	آزمون ها
	tests U	معیار
	tests U	تست کردن ازمایش
	tests U	محیط ی برای آزمایش برنامه ها
	tests U	داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
	tests U	قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
	tests U	اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
	tests U	آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
	tests U	اختیار
	tests U	عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
	tests U	اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
	tests U	تست
	tests U	ازمون
	This new frontier incident probably means war. U	این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
	acceptance tests	آزمایشهای تحویل
	litmus tests U	آزمون نهادنما
	litmus tests U	آزمون نمایانگر
	employment tests U	ازمونهای استخدامی
	litmus tests U	آزمون تورنسل
	will temprament tests U	ازمونهای اراده- خلق وخوی
	aptitude tests U	ازمون قابلیت فردی
	aptitude tests U	ازمون شایستگی
	aptitude tests U	ازمون استعداد
	field-tests U	ازمون پایکار
	benchmark tests U	ازمایشات محک
	creativity tests U	ازمونهای افرینندگی
	battery of tests U	گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
	individual tests U	ازمونهای انفرادی
	type tests U	ازمایشهای نوعی
	prototype tests U	ازمایشهای مرغوبیت
	routine tests U	ازمایشهای تک به تک
	sampling tests U	ازمایشهای نمونهای
	projective tests U	ازمونهای فرافکن
	screening tests U	ازمونهای سرند کردن
	prognostic tests U	ازمونهای پیش اگهی
	placement tests U	ازمونهای تعیین شغل
	situational tests U	ازمونهای موقعیتی
	speed tests U	ازمونهای سرعت
	statistical tests U	ازمونهای اماری
	infant tests U	ازمونهای نوباوگان
	trade tests U	ازمونهای شغلی
	timed tests U	ازمونهای زمان دار
	parallel tests U	ازمونهای همتا
	pictorial tests U	ازمونهای تصویری
	survey tests U	ازمونهای زمینه یابی
	psychomotor tests U	ازمونهای روانی- حرکتی
	norm referenced tests U	ازمونهای هنجاری
	california achievement tests	آزمونهای پیشرفت کالیفرنیا
	california tests of personality U	ازمونهای کالیفرنیا برای سنجش شخصیت
	college admission tests	آزمونهای پذیرش دانشجو
	criterion refernced tests U	ازمونهای ملاکی
	culture fair tests U	ازمونهای فرهنگ- نابسته
	terman merrill tests U	ازمونهای ترمن- مریل
	goldstein scheerer tests U	ازمونهای گلدشتاین- شیرر
	differential aptitude tests U	ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
	custom made tests U	ازمونهای کار- ویژه
	culture free tests U	ازمونهای فرهنگ- نابسته
	quality control tests U	ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
	culture bound tests U	ازمونهای فرهنگ- بسته
	random parallel tests U	ازمونهای موازی تصادفی ازمونهای همتای تصادفی
	california tests of mental maturity U	ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی
	iowa tests of basic skills U	ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا
	seashore musical ability tests	آزمون های استعداد موسیقی سیشور