Perdic | master service | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	master service U	انشعاب اصلی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	master U	تسلط یافتن بر
	master U	رام کردن
	master U	اصلی
	master U	تسلط یافتن
	master U	ماهر شدن در چیزی
	master U	کسب مهارت کردن
	master U	کاپیتان کشتی
	master U	استادشدن
	master U	خوب یادگرفتن
	master of U	سرپرست گروه شکار روباه
	master off U	استاد شمشیربازی
	master U	دانشور
	master U	چیره دست
	master U	ارباب استاد
	master U	رئیس
	master U	مدیر مرشد
	master U	پیر
	master U	صاحب
	master U	ماهرشدن
	master U	استاد شطرنج
	master U	مخدوم
	master U	سیستمی که هر پردازنده آن اصلی و مخصوص یک کار است
	master U	نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
	master U	و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
	master U	ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
	master U	مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
	master U	مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
	master U	آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
	master U	ماهر شدن
	master U	رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
	master U	داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
	master U	قطعه کار اصلی
	master U	جامع
	master U	مدل اصلی
	master U	1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
	master U	اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
	master U	سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
	master U	کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
	master U	نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
	master U	سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
	old master U	نقاشی هر یک از این هنرمندان
	master's U	فوقلیسانسه-دارایمدرکMAیاMSc
	to be a master of U	دارا بودن
	the master U	در
	master U	ارباب صاحب
	to be a master of U	در اختیار خودداشتن
	the master U	خداوند
	old master U	هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
	master U	کارفرما
	master U	چیره دست شدن
	he is a past master in U	او در استاد یا کهنه کار است
	language master U	زبان اموز
	language master U	اموزگار زبان
	harbour master U	مسئول بندر متصدی لنگرگاه
	harbour master U	متصدی بندر
	harbor master U	راهنمای بندر
	harbor master U	مامور تنظیم حمل ونقل وامور بندرگاه
	globe master U	نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
	master at arms U	درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
	french master U	فرانسه
	french master U	اموزگار
	harbour master U	رئیس بندر
	head master U	رئیس
	head master U	مدیر مدرسه
	head master U	مدیر اموزشگاه
	master station U	شاه ایستگاه
	master race U	نژاد برتر
	master rod U	شاتون اصلی
	master routine U	شاه روال
	master sergeant U	استوار ارشد نیروی زمینی
	master sergeant U	سرگروهبان
	master slave U	ارباب و برده
	station master U	رئیس ایستگاه
	master program U	شاه برنامه
	master plot U	نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
	master tooth U	پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
	iron master U	رئیس کارخانه اهن سازی یا اهن ریزی
	iron master U	اهن ساز
	beach master U	افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
	international master U	استاد بین المللی شطرنج
	master of the time U	صاحب الزمان
	master physician U	سر پزشک
	master pick U	پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
	master slice U	شاه قاچ
	master builder U	معمار
	master data U	شاه داده
	master data U	شاه دادهها
	master of the horse U	کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
	master data U	دادههای اصلی
	master mode U	حالت راهبر
	candidate master U	نامزد استادی شطرنج
	cargo master U	هواپیمای کارگوماستر
	cargo master U	نوعی هواپیمای باری
	master mind U	عقل کل
	master menu U	برنامه غذایی اصلی یکان
	chess master U	استاد شطرنج
	master of the court U	مدیر دفتر دادگاه
	master menu U	لیست مبنای جیره غذایی اصلی
	master mariner U	ناخدای کشتی بازرگانی
	master in lunacy U	مامور رسیدگی به دیوانگی ها
	master file U	فایل اصلی پرونده اصلی
	master document U	مدرک اصلی
	master console U	پیشخوان اصلی
	master compass U	قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
	master builder U	بنای مقاطعه کار
	master mode U	وضعیت اصلی
	master builder U	معمارباشی
	master carpenter U	سردرودگر
	master carpenter U	سرنجار
	harbor master U	رئیس بندر
	master clear U	کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
	drop master U	سرپرست پرش
	drop master U	مدیر پرش
	drill master U	مشق دهنده
	master clock U	شاه زمان سنج
	master clock U	زمان سنج اصلی
	dock master U	راهنمای حوض
	beach master U	رئیس بارانداز
	master file U	شاه پرونده
	ship's master U	افسرارشد کشتی
	ship's master U	کاپیتان کشتی تجاری
	Master of Arts U	صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
	master key U	کلید چندین قفل
	master key U	قاعده کلی شاه کلید
	master keys U	کلید چندین قفل
	master keys U	قاعده کلی شاه کلید
	scout master U	در پیشاهنگی :سر رسد
	sailing master U	افسری که موافب راندن کرجیهای تفرجی است
	ring master U	رئیس سیرک
	property master U	متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
	master of ceremonies U	متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
	master of ceremonies U	رئیس تشریفات
	singing master U	اموزگار سرایش
	master agreement U	چهارچوب توافق [حقوق]
	master agreement U	توافق اولیه
	They all acknowledge him master . U	همه او را به استادی قبول دارند
	To be a master of ones craft. U	درفن خود استاد بودن
	question-master U	فردپرسشگردریکمسابقهیاامتحان
	Master of Science U	فوقلیسانسMSc-
	master cord U	ریسماناصلی
	whore master U	جنده باز
	wagon master U	رئیس قطار
	truck master U	مامور یا سرپرست چندکامیون
	taxing master U	مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
	pilot master U	سر راهنما
	master switches U	کلید اصلی
	master workman U	سر کارگر
	master plan U	نقشه کلیات
	master plan U	نقشه مجموعه
	master plans U	نقشه کلیات
	master plans U	نقشه مجموعه
	master tournament U	مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
	master tape U	شاه نوار
	master stroke U	شاهکار
	master stroke U	استادی
	master stroke U	هنر نمایی
	past master U	استاد پیشین
	past master U	استاد قدیمی
	master switch U	کلید اصلی
	master workman U	استاد کار
	master mind U	فکر بزرگ
	mint master U	رئیس ضرابخانه
	wagon master U	مسئول واگن
	master station U	ایستگاه اصلی
	master station U	پست اصلی مخابرات
	missile master U	دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
	master's certificate U	گواهینامه فرماندهی
	master workman U	سرکارگر
	master slave system U	سیستم ارباب و برده
	master slave manipulator U	بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
	Jack of all trades , master of none . U	همه کاره وهیچ کاره
	master slave manipulator U	یک شانه
	He is a jack of all trades, but master of none. <idiom> U	او مرد همه کاره است و هیچ کاره.
	master data file U	پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
	master gate valve U	مدخلدریچهاصلی
	senior master sergeant U	سرگروهبان
	master file maintenance U	فرایند بروز دراوردن
	master control program U	برنامه کنترل اصلی
	master control program U	شاه برنامه کنترل
	Jack of all trades and master of none.. <proverb> U	همه کاره هیچ کاره است .
	master file maintenance U	تغییردادن یا اصلاح فایلهای اصلی
	master slave system U	سیستم راهبر پیرو
	master boot record U	رکورد راه اندازی اصلی
	Chief of protocol. Master of ceremonies. U	رئیس تشریفات
	master slave computer system U	یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
	master chief petty officer U	استوار یکم
	master chief petty officer U	ناو استواریکم
	previous master of a liberated slave U	معتق
	out of service <adj.> U	خراب [ازکارافتاده]
	in service U	درخدمت ارتش در ارتش
	in service U	به خاطر خدمت
	in service U	خدمتی
	out of service <adj.> U	ازکارافتاده
	on service U	سر کار
	to see service U	کردن
	to see service U	در ارتش یانیروی دریایی خدمت
	take into service U	استخدام کردن
	service over U	خطای سرویس
	on service U	سر خدمت
	please do me a service U	خواهشمندم یک همراهی بامن بکنید