English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
master's certificate U گواهینامه فرماندهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
certificate U گواهی
certificate U گواهی نامه
certificate U تصدیق
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
d. certificate U گواهی نامه مرخصی
certificate U گواهی صادر کردن
certificate U تصدیق نامه
d. certificate U ورقه پایان خدمت
certificate U گواهینامه
certificate U شهادت نامه
certificate U سندرسمی
certificate U تاییدیه
certificate of death U گواهی فوت
certificate of receipt U گواهی رسید
certificate for decoration U حکم نشان
certificate of expenditure U صورت حساب
certificate of expenditure U سند هزینه
certificate of health U گواهی بهداشت
certificate of incorporation U شرکت نامه
certificate of inspection U گواهی بازرسی
certificate of expenditure U صورت هزینه
certificate of clearance U مفاصا حساب
certificate of capacity U مدرک شایستگی
certificate of capacity U مدرک ابراز لیاقت
certificate for decoration U مدرک اعطای نشان
certificate of a doctor U تصدیق طبیب
certificate of a doctor U گواهی پزشک
certificate of achievement U مدرک ابراز لیاقت
certificate of achievement U مدرک تصدیق شایستگی
birth certificate U زایچه
birth certificate U شناسنامه
certificate of deposits U گواهی نامه سپرده
certificate of deposit U گواهی سپرده
certificate of deposit U گواهی پول سپرده
certificate of death U تصدیق فوت
certificate of damage U تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
airworthiness certificate U گواهینامه صلاحیت پرواز
bankrupts certificate U گواهی نامه اعاده حیثیت
certificate of damage U گواهی خسارت
certificate of analysis U گواهی بررسی
certificate of land U قباله زمین
certificate of authority U اختیار نامه
identity certificate U شناسنامه
stock certificate U گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
share certificate U گواهی مالکیت سهام
quality certificate U گواهی کیفیت
qualifying certificate U گواهی صلاحیت
health certificate U گواهی بهداشت
inspection certificate U گواهی بازرسی
inspection certificate U گواهی نظارت
insurance certificate U بیمه مشترک
birth certificate U گواهی تولد
insurance certificate U بیمه اتکایی
insurance certificate U گواهی بیمه
certificate of authority U اجازه نامه
certificate of authority U وکالت نامه
death certificate U گواهی فوت
certificate of compliance U گواهی تطبیق
divorce certificate U طلاقنامه
certificate of quantity U گواهی کمیت
certificate of origin U گواهی مبدا
certificate of origin U گواهی مبداء
certificate of origin U گواهینامه مبداء
certificate of quality U گواهی کیفیت
certificate of quantity U گواهی مقدار
certificate of measurement U گواهی اندازه و ابعاد
certificate of receipt U گواهی وصول
certificate of service U تصدیق نامه خدمت
certificate of weight U گواهی وزن
certificate of measurement U گواهی مقدار
certificate of liquidation U مفاصا
certificate of measurement U گواهی وزن
certificate of survey U گواهی بازدید
certificate of survey U گواهی بازرسی
certificate of service U برگ پایان خدمت سربازی
certificate [official document] U مدرک
certificate [official document] U گواهی
certificate of gains or losses U سند مصدق سود و زیان فروشگاه
certificate of honorable service U مدرک تصدیق خدمت صادقانه
certificate in computer programming U CCP
certificate of exclusive inheritance U گواهی انحصار وراثت
master off U استاد شمشیربازی
to be a master of U در اختیار خودداشتن
master U کسب مهارت کردن
the master U خداوند
the master U در
to be a master of U دارا بودن
master of U سرپرست گروه شکار روباه
master U چیره دست
master U کاپیتان کشتی
master U مدیر مرشد
master U استاد شطرنج
master U مخدوم
master U قطعه کار اصلی
master U جامع
master U چیره دست شدن
master U 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
master U ماهر شدن در چیزی
master U ارباب استاد
master U کارفرما
master U رئیس
master U پیر
master U صاحب
master U ماهرشدن
master U خوب یادگرفتن
master U استادشدن
master U تسلط یافتن بر
master U دانشور
master U رام کردن
master U اصلی
master U تسلط یافتن
master U اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
master U سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
master U رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
master U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
master U ارباب صاحب
master U ماهر شدن
master U مدل اصلی
old master U هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
old master U نقاشی هر یک از این هنرمندان
master U مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
master U مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
master's U فوقلیسانسه-دارایمدرکMAیاMSc
master U نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
master U کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
master U داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master U سیستمی که هر پردازنده آن اصلی و مخصوص یک کار است
master U نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
master U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
master U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master mind U عقل کل
master slice U شاه قاچ
master mode U وضعیت اصلی
master tape U شاه نوار
master mind U فکر بزرگ
master station U شاه ایستگاه
master station U ایستگاه اصلی
master pick U پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master station U پست اصلی مخابرات
master stroke U استادی
master stroke U هنر نمایی
master stroke U شاهکار
master mode U حالت راهبر
master tooth U پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master of the horse U کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
master physician U سر پزشک
master program U شاه برنامه
master race U نژاد برتر
master rod U شاتون اصلی
master routine U شاه روال
master of the time U صاحب الزمان
master sergeant U استوار ارشد نیروی زمینی
master sergeant U سرگروهبان
master plot U نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
master service U انشعاب اصلی
master slave U ارباب و برده
master tournament U مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
taxing master U مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
truck master U مامور یا سرپرست چندکامیون
To be a master of ones craft. U درفن خود استاد بودن
wagon master U رئیس قطار
master agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
master agreement U توافق اولیه
They all acknowledge him master . U همه او را به استادی قبول دارند
question-master U فردپرسشگردریکمسابقهیاامتحان
Master of Science U فوقلیسانسMSc-
master cord U ریسماناصلی
singing master U اموزگار سرایش
ship's master U افسرارشد کشتی
ship's master U کاپیتان کشتی تجاری
master workman U سر کارگر
master workman U استاد کار
master workman U سرکارگر
mint master U رئیس ضرابخانه
missile master U دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
wagon master U مسئول واگن
pilot master U سر راهنما
property master U متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
ring master U رئیس سیرک
sailing master U افسری که موافب راندن کرجیهای تفرجی است
scout master U در پیشاهنگی :سر رسد
whore master U جنده باز
head master U مدیر اموزشگاه
french master U فرانسه
french master U اموزگار
drop master U سرپرست پرش
drop master U مدیر پرش
drill master U مشق دهنده
dock master U راهنمای حوض
master of the court U مدیر دفتر دادگاه
chess master U استاد شطرنج
globe master U نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
harbor master U رئیس بندر
head master U مدیر مدرسه
head master U رئیس
he is a past master in U او در استاد یا کهنه کار است
harbour master U مسئول بندر متصدی لنگرگاه
harbour master U متصدی بندر
harbour master U رئیس بندر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com