English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
married under a contract unlimited perio U ازدواج کردن
married under a contract unlimited perio U زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
married under a contract unlimited perio U به حباله نکاح دراوردن عقد کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] U قرارداد کار بدون مدت
This contract is of unlimited duration. U طول مدت این قرارداد نامحدود است.
unlimited U نامعلوم
unlimited U نامشخص نامعین
unlimited U بی حد
unlimited U وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
unlimited U نامحدود
unlimited liability U بدهیهای نامحدود مسئولیت نامحدود
unlimited company U شرکت با مسئولیت نامحدود
unlimited war U جنگ غیرمحدود
unlimited liability U تعهدات نامحدود
unlimited war U جنگ نامحدود
unlimited liability company U شرکت تضامنی
The courts have unlimited jurisdiction. U دادگاهها اخنیارات نامحدود دارند
credit for an unlimited period U اعتبار برای مدت نامحدود
married U متاهل
to get married U عروسی کردن
married U محصنه
married U شوهر دار
married U متحد
married U پیوسته
married U عروسی کرده متاهل
married U شوهردار
he married a f U زنی راگرفت که ارث باورسیده بود
married state U زناشویی
married woman U محصنه
married woman U معقوده
married accommodation U جا برای شخص زن دار یاشوهردار
the state of being married U احصان
married man U محصن
married accommodation U جا برای مردم متاهل
married failure U عمل نکردن اتصالی مین
married happiness U خوشی زناشویی
married life U زندگی زناشویی
married failure U عمل نکردن خوشه اتصال مین
married couple U زوجین
married life U تاهل
She married for love ,not for money . U بخاطر عشق ازدواج کردنه پول
in love - engaged - married U عاشق . نامزد . متاهل [مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
She married a man old eonugh to be her father. U با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
by contract U بطور مقاطعه
contract with U عقد کردن
in contract U طبق قرارداد
according to the contract no. ... U طبق قرارداد شماره ...
contract U همکشیدن
contract U :قرارداد
contract U قرارداد بستن
contract U دچارشدن
contract U منقبض شدن
contract U قرارداد
contract U پیمان
contract U منقبض شدن مخفف کردن
contract U کنترات کردن منقبض کردن
contract U مقاطعه کاری کردن
contract U کنترات پیمان .
contract U قرردادبستن
contract U : پیمان بستن
contract U مقاطعه
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
all in contract U قراداد کلی
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract U منقبض کردن
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract U عقد
contract U تعهد
parties to the contract U متعاقدین
parties to the contract U طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to the contract U متعاملین
parties to the contract U طرفین عقد
performance of a contract U اجرای قرارداد
prime contract U قرارداد اصلی
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
privity of a contract U مسئوولیت طرفین قرارداد
privity of contract U رابطه متعاقدین
provisions of a contract U شرایط قرار داد
parties to a contract U طرفین قرارداد
parties to a contract U طرفین متعاهدین
negotiated contract U قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
open contract U قرارداد باز
open contract U قرارداد غیر معین
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
operation of contract U نفوذ قرارداد
multilateral contract U قرارداد چند جانبه
optional contract U عقد خیاری
optional contract U خیاری
optional contract U غیر واجب
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
provisions of a contract U مواد قرار داد
quasi contract U شبه عقد
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
unilateral contract U قرارداد یک جانبه
unconditional contract U عقد منجز
unauthorized contract U عقد فضولی
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to come within the scope of a contract U در حیطه یک قرارداد بودن
to put to contract U بمناقصه گذاشتن
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract U قراردادایقاعی
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
Bilateral contract. U پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
written contract U پیمان نامه
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
void contract U عقد باطل
value cost contract U پیمان بستن با قیمتهای پایه
validity of contract U صحت قرارداد
validity of a contract U اعتبار قرارداد
valid contract U عقد صحیح
the life of a contract U مدت یک قرارداد
the contract is still valid U خودباقی است
service contract U قرارداد خدمت
sales contract U قرارداد فروش
reward contract U عقد جعاله
revocable contract U عقد مجاز
revocable contract U عقد جایز
requirements of a contract U مقتضای عهد
quasi contract U عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
service contract U قرارداد انجام خدمت
service contract U قرارداد خدماتی
simple contract U قرارداد شفاهی
the contract is still valid U قراردادباعتبار
stipulation of a contract U مفاد قرارداد
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
social contract U قرارداد اجتماعی
social contract U قرار داد اجتماعی
simple contract U عقد منعقد درسند عادی
quasi contract U شبه قرارداد
contract period U مدت قرارداد
contract note U سند قرارداد
contract guarantee U ضمانت قرارداد
contract guarantee U ضمانتنامه قرارداد
contract for supply U قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve U منحنی قرارداد
contract curve U منحنی مبادله
contract control U کنترل دینامیکی
contract control U کنترل تغایر
contract clause U شرط متعارف در هر قرارداد
contract note U سند مقاطعه توافق نامه
contract of affreightment U قرارداد اجاره کشتی
contract of affreightment U قراردادحمل
contract period U دوره قرارداد
contract of sales U قرارداد فروش
contract of sale U عقد بیع
contract of sale U قرارداد فروش
contract of reward U جعاله
contract of guarantee U عقد ضمان
contract of guarantee U ضمان عقدی
contract of farmletting U قرارداد مزارعه
contract of farmletting U مزارعه
conditions of contract U شرایط قرارداد
conditional contract U عقد معلق
breach of contract U تخلف از قرارداد
breach of contract U نقض مفادقرارداد
breach of contract U نقض قرارداد
bilateral contract U قرارداد دو جانبه
based on a contract U قراردادی
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract U لغو یک قرارداد
assignment of contract U انتقال قرارداد
completion of a contract U انجام یک قرارداد
completion of a contract U انجام دادن قرارداد
completion of contract U امضای قرارداد
conditional contract U عقد مشروط
conclusion of a contract U مبایعه
conclusion of a contract U parties two between asale of
enter into a contract U منعقد کردن عقد
enter into a contract U عقد بستن
conclude a contract U منعقد کردن عقد
conclude a contract U عقد بستن
composition contract U قرارداد ارفاقی
assignment of contract U واگذاری قرارداد
inoperative contract U عقد غیر نافذ
frustration of contract U بی نتیجه ماندن قرارداد
frustrated contract U قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
formula of contract U صیغه عقد
labor contract U قرارداد کار
forced contract U عقد مکره
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
executory contract U عقد موجل
fulfill a contract U قرارداد را اجرا کردن
perform a contract U قرارداد را اجرا کردن
futures contract U قرارداد اینده
lease contract U اجاره نامه
illegal contract U قرارداد غیر قانونی
invalid contract U عقد فاسد
honour a contract U قرارداد را محترم شمردن
haulage contract U قرارداد حمل و نقل
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
irrevocable contract U عقد لازم
futures contract U قرارداد سلف
law of contract U قانون قرارداد
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
contract quantity U حجم قرارداد
contract record U سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
contract scheduling U برنامه ریزی قرارداد
optional contract U مجازی
contract work U پیمانکاری
contract specification U مشخصات قرارداد
gratuitous contract U عقد غیر معوض
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com