English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
main pole U قطب اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pole U نیش ماگنترون
pole U قطب
pole U لهستانی
pole U با تیر یا دیرک محکم کردن
pole U تیردارکردن
pole U تیر چراغ برق
pole U دسته بلند چیزی
pole U تیر
pole U پایه
four pole U چهار قطبی
pole U دکل
pole U چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
pole U نیزه پرش با نیزه
pole U شمع
pole U قطب باطری
pole U میله پرچم
pole ax U تبرزین
pole U قطب دار کردن
two pole U دو پل
pole ax U با تبرچکش کشتن
pole ax U تیر چکش دار
up the pole U گرفتار در تنگنا واقع شده
pole U دستک
elevated pole U قطب نافر
elevated pole U قطب راصد
field pole U قطب میدان
barber's pole U پایهایکهدر قدیمبیرونمغازهها در بریتانیا استفادهمیشد
flag pole U میله پرچم
wound pole U قطب مرکب
pole mast U دکل یک تیکه
tail pole U کابلخارجی
singles pole U تکپایه
spinnaker pole U تیری که بادبان 3 گوشه به ان وصل میشود
double pole U دو قطبی
double pole U با دو قطب
armature pole U قطب ارمیچر
ridge pole U کش بالای شیروانی
ridge pole U کش دیرک افقی چادر
salient pole U قطب برجسته
single pole U تک قطب
single pole U چوبدستی تکی اسکی
communicating pole U قطب کمکی
commutating pole U قطب جابجاگری
commutating pole U قطب کمکی
ski pole U چوب اسکی بازی
consequent pole U قطب فرعی
ski pole U چوبدست اسکی
barge pole U چیز غیر قابلاعتماد
fluted pole U پایهزهدار
doubles pole U تیردوتایی
tubular pole U دکل لولهای
roof pole U سقفبلند
to pole any thing up or down U چیزیرا سوی بالایا پایین هل دادن
tent pole U تیر چادر
magnetic pole U قطب مغناطیسی
the south pole U قطب جنوب
three pole switch U کلید سه پل
internal pole U قطب داخلی
magnet pole U قطب اهنربا
pole tip U سرنوکتیزچوباسکی
curtain pole U پایهپرده
tent pole U دیرک چادر
wooden pole U دکل چوبی
wooden pole U تیر چوبی
the north pole U قطب شمال
head pole U تیری که از پشت اسب تاکنارسرش ادامه دارد
whisker pole U تیر وصل به دکل برای بادبانی دور از باد
pike pole U کلنگدوسردستهبلند
plain pole U پایهمسطح
pole grip U دستهمتصلبهدست
pole shaft U چوباسکی
liberty pole U چوب پرچم انقلابیون فرانسه وامریکا
anchor pole U دیرک مهار
pole horse U یابوی عصار خانه
pole horse U اسب نزدیک به لبه داخلی مسیر
pole jumping U پرش با تیر
pole jumping U جست
pole jumping U با گرفتن چوب در دست
pole mast U دیرک یک پارچه
pole of development U قطب توسعه
pole piece U قطبک
Pole Star U ستاره قطبی
pole pitch U گام قطب
pole plate U حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
pole charge U خرج میلهای
pole horse U اسب کنار مال بند
pole climbing U از تیر بالا رفتن
pole climber U رکاب
negative pole U قطب منفی مغناطیس
negative pole U قطب منفی
North Pole U قطب شمال
neutral pole U قطب خنثی
one pole switch U کلید یک قطبی
pole arc U قوس قطب
pole armature U ارمیچر قطبی
pole changer U تغییردهنده قطبش
pole changer U تعویض کننده قطب
pole changing U تعویض قطب
pole charge U خرج دستکی
South Pole U قطب جنوب
Pole Star U Polaris
analogous pole U شبه قطب
pole position U آغازگاه [ستاره شناسی] [ارتش]
pole position U جلوتر از همه در صف [مسابقه]
totem pole U تیر یا چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل مختلف سرخ پوستان روی ان منقوش بوده
pole vault U پرش با نیزه
pole vault U بانیزه پریدن
pole vaults U پرش با نیزه
pole vaults U بانیزه پریدن
rel pole U قطب قرمز
ranging pole U شاخصهای مسافت یابی
positive pole U قطب مثبت
pole sitter U راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
pole shoe U کفش قطب
pole tips U نوکهای قطب
pole shoe U کفشک قطب
Pole Star U جدی
pole vaulter U پرنده با نیزه
pole vaulting U پرش با نیزه
pole strength U شدت قطب
shaded pole motor U موتور با قطب سایه دار
split pole motor U موتور با قطب چاکدار
single pole cutout U فیوز تک پل
split pole converter U تبدیل گر با انشقاق قطب
single pole switch U کلید یک پل
pole changing motor U موتور با قطبهای قابل تعویض
pole changing switch U کلید تعویض قطب
triple pole switch U کلید سه پل
pole post clamp U ترمینال
flage pole position U موقعیت میله پرچمی
celestial north pole U قطب شمال عالم
communicating pole winding U سیم پیچی قطب کمکی
commutating pole converter U تبدیل گر قطب کمکی
magnetic pole sterngth U شدت قطب مغناطیسی
magnetic north pole U قطب شمال مغناطیسی
horn of pole piece U شاخ قطبک
split pole motor U موتور کمکی
commutating pole generator U مولد با قطب جابجاگر
double pole switch U کلید دو پل
extended pole piece U قطبک دراز شده
free magnetic pole U قطب مغناطیسی ازاد
single pole circuit breaker U مدارتکفطبشکننده
celestial body south pole U قطب جنوب عالم
not touch something with a ten-foot pole <idiom> U تصمیم گیری چیزی به طور کامل
double pole circuit breaker U دوقطبمدارشکننده
main U ی تر راهنمایی میکند
main U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را سنکرون میکند
main U مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
main U بسیار مهم
main U مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
main U ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
main U MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند
main U خط اصلی
main U کامل شاه لوله
main U بزرگ تمام
main U مهم
in the main U بیشتر اصلا
main U بخشی از دستورات که بخش اصلی برنامه را تشکیل می دهند.
main U نیرومند
main U عمده
main U مهم تمام
main <adj.> U اصلی
main U کامل
main U دریا
main U با اهمیت
with might and main U با تمام نیرو با همه توانایی
in the main U بطور کلی
in the main U اساسا
main voltage U ولتاژ اصلی
main unit U واحد اصلی
main winding U سیم پیچی اصلی
main wire U سیم اصلی
main yard U قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
main drag <idiom> U مهمترین خیابان شهر
main inlet U دهانهاصلی
main circuit U مدار اصلی
main topmast U دگلی که درست بالای دگل اصلی قرار دارد
To wonder from the main topic. U از مطلب اصلی دور افتادن
main stand U تکیهگاهاصلی
main stalk U ساقهاصلی
main clause U رجوع شود به clause independent
main clauses U رجوع شود به clause independent
main section U قسمتاصلی
main parachute U چتراصلی
main mirror U آینهاصلی
main carriage U حاملاصلی
main cleanout U تمیزکنندهاصلی
main leg U پایهاصلی
main duct U لولهاصلیآب
main engines U موتورهایاصلی
main entrance U ورودیاصلی
main fan U پروانهاصلی
main transformer U تغییردهندهاصلی
main tube U تیوپاصلی
main vent U منقذاصلی
main store U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
main memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
main store U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main stripe U [خط یا نوار اصلی در فرش مانند خطوط طرح محلات]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com