English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
main office U مرکز اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
main center office U مرکز اصلی ارتباطات
Other Matches
office U محل کار
office U اداره
office U منصب
office U دفتر
office U دفتر کار
office U محل کار اداره
office U خدمت
office U کار وفیفه
office U اشتغال
office U مسئولیت احرازمقام
office U مقام
office U شغل
to r. any one in an office U کسی رادوباره به منصبی گماشتن
to i. anyone with an office U به کسی منصب دادن
office U اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
office U استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
office U کامپیوتر کوچک
office U اطاق دفتر
office U اطاق
office U شغل عمومی
little office U نماز مخصوص حضرت مریم
Near our office . U نزدیک اداره ما
office U مناسب برای استفاده در شرکت
in office U در دفتر
office U وفیفه
sorting office U مکانیکهدرآننامهها بستههاو....باتوجهبهآدرسگیرندهدستهبندیمیشوند
good office U مساعی جمیله
office-holders U کارمند دولت
governor's office U فرمانداری
Outside office hours. U خارج از وقت اداری
office-holders U صاحب منصب دولت
To assume office . U عهده دار مقامی ( سمتی ) شدن
head office U اداره مرکزی
ticket office U باجه بلیت فروشی
booking office U باجه رزرو بلیت
office-holders U صاحب مقام
Where is the ticket office? U باجه بلیت فروشی کجاست؟
Where is the booking office? U باجه رزرو بلیت کجاست؟
front office U سیاستمداران وگردانندگان یک سازمان
Where is the post office? U پستخانه کجاست؟
office tower U برجکارهایاداری
booking office U گیشهفروشبلیط
placement office U موسسهکاریابیبرایفارغالتحصیلان
office-holders U دیوان سالار
office-holders U دیوان گر
booking office U باجه فروش بلیت
investiture with an office U برگماری بکار
jack in office U ادم باد درسرکه تازه بمقام
jack in office U رسیده است
A new government wI'll take office . U حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
job office U دفتر کارگاه
lawyer's office U دفتر وکالت
lawyer's office U دارالوکاله
land office U اداره املاک وثبت اراضی
investiture with an office U اعطای منصب
intermediate office U مرکز میانی
holy office U جامعه راهبان ومومنین
office bearer U بعدا پرسیده شود
india office U وزارت هند
india office U اداره امورهندوستان
inquiry office U اداره خبر گیری
head office U دفتر مرکزی
inquiry office U دفتر اطلاعات
intelligence office U دفتر راهنمایی
labour office U اداره کارگزینی
office-holder U دیوان گر
notary office U محضر
office of records U دفتر بایگانی
office of records U بایگانی یا دفتراسناد و مدارک
office of the future U ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
office work U کار اداری
paperless office U اداره بی کاغذ
patent office U اداره ثبت اختراعات
period of office U دوره تصدی
police office U کلانتری
police office U پاسگاه پلیس
office manager U رئیس دفتر
office manager U رئیس اداره
notary office U دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
office attorney U وکیل دفتر
office boy U پیشخدمت
office boy U فراش
office building U ساختمان اداری
office copy U رونوشت مصدق
office hours U ساعات اداری
office hours U ساعات کار
printing office U چاپخانه
purchasing office U قسمت خرید
office of the future U ادارهای که استفاده گستردهای از کامپیوتر
the foreign office U وزارت خارجه
ticket office U محل فروش بلیت
ticket office U باجه
to solicit an office U درخواست ازیک شرکت
office-holder U صاحب منصب دولت
office-holder U کارمند دولت
office-holder U صاحب مقام
office computer U کامپیوتر اداری
tenure of office U زمامداری
tenure of office U تصدی
purchasing office U دفتر خرید
record office U اداره بایگانی کل
registered office U اقامتگاه قانونی شرکت
removal from office U عزل
site office U دفتر ساختمانی
site office U دفتر مشاوراملاک
stationery office U اداره انتشارات پارلمانی ورسمی
subhome office U شعبه دفتر اصلی
subhome office U شعبه اصلی یک اداره
office-holder U دیوان سالار
finance office U اداره دارایی
registry office U اداره ثبت
office chair U صندلی اداری
office grapevine U سخن چینی [در دفتری یا شرکتی]
the relevant office U اداره مسیول
audit office U دفتر حسابرسی
audit office U اداره حسابرسی
automated office U دفتر خودکار
government office U اداره دولتی
branch office U شعبه
office chair U مبل اداری
out of [outside] office hours U خارج از ساعات اداری
register office U اداره ثبت احوال
Foreign Office U وزارت امور خارجه
Home Office U وزارت کشور
Home Office U وزارت داخله
end office U دفتر انتهایی
box office U گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش
box office U باجه بلیط فروشی
post office U پستخانه
post office U اداره مرکزی پست
post office U محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
office automation U خودکارسازی اداری خودکارسازی دفتری
branch office U دفتر شعبه
cash office U دایره صندوق
central office U تلکس و تلگراف
information office U دفتر اطلاعات
cash office U صندوق
engineering office U دفتر مهندسی
end office U شعبه جز
intelligence office U دفتر اطلاعات
electronic office U محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
during his tenure of office U درمدت تصدی او
drawing office U دفتر طراحی
war office U وزارت جنگ
drawing office U دفتر نقشه کشی
engineering office U دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
ticket office U باجه فروش بلیت
Where is the booking office? U باجه بلیت فروشی کجاست؟
exchange office U مرکز تلفن خودکار
census office U دایره سجل و احوال
central office U مرکز تلفن
census office U اداره امار و ثبت احوال
central office U دفتر مرکزی
main U خط اصلی
main U بزرگ تمام
main U مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
main U MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند
main U بخشی از دستورات که بخش اصلی برنامه را تشکیل می دهند.
main U کامل شاه لوله
main U عمده
main <adj.> U اصلی
main U مهم تمام
main U کامل
main U دریا
main U با اهمیت
main U مهم
main U نیرومند
main U ی تر راهنمایی میکند
in the main U اساسا
in the main U بطور کلی
main U ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
with might and main U با تمام نیرو با همه توانایی
main U بسیار مهم
main U مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
main U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را سنکرون میکند
in the main U بیشتر اصلا
Home Office [British E] U دفتر وزارت کشور
Currency exchange office U صرافی
Home Office [British E] U دفتر وزارت داخله
Where is the nearest exchange office? U نزدیکترین صرافی کجاست؟
notary public's office U دفتر اسناد رسمی
notary public office U اسنادرسمی
notary public office U دفتر
Several engineeres were removed from office. U چندین مهندس از کار بر کنار شدند
lost property office U دفتر اشیای گم شده
office information system U سیستم اطلاعات اداری
public prosecutor's office U دادسرا
post office order U چک یا حواله پستی
to marry at a registry office U در دفتر ثبت یا محضر رسمی ازدواج کردن
Where is the left-luggage office? U دفتر بار امانتی کجاست؟
vehicle registration office U اداره راهنمایی و رانندگی
office of the public prosecutor U دادسرا
office swivel chair U صندلی گردان اداری
The hell with the company (office). U گور بابای شرکت ( اداره )
left-luggage office U دفتر بار امانتی
natary public's office U محضر
army post office U پستخانه نیروی زمینی
command issuing office U دفتر توزیع فرامین یکان
telephone central office U مرکز تلفن خودکار
administrative contracting office U دفتراداری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com