Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lower level
U
سطحپائینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lower level management
U
مدیریت سطح پایین
Other Matches
lower
U
پست تر
lower
U
عبوس ترشرویی
lower
U
: پایین اوردن تخفیف دادن
lower
U
تنزل دادن
lower
U
فروکش کردن
lower
U
پایین اوردن لوله
lower
U
ضعیف کردن
lower
U
اخم کردن
lower
U
هوای گرفته وابری
lower
U
خفیف کردن
lower
U
:اخم
lower
U
پایین تر
lower most
U
پایین تر
lower
U
کاستن از
lower
U
پایین دادن لوله
lower most
U
خیلی پست تر
Lower third
U
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
lower most
U
پایین ترین
lower most
U
اسفل
lower
U
پایین
the lower world
U
جهان پایین
the lower world
U
جهان مردگان عالم اسوات
lower class
U
بی کلاس
[در جامعه]
lower cheek
U
قسمتانتهاییمیله
lower bar
U
میلهپایینی
lower gate
U
دروازهپائینی
lower eyelid
U
پلکپائین
lower bowl
U
حبابتحتانی
lower chord
U
قوستحتانی
lower mandible
U
آروارهتحتانی
lower class
U
طبقه سوم
[اجتماع]
lower class
U
طبقه پایین جامعه
lower class
U
طبقه اجتماعی کم درآمد
To decrease. To lower.
U
پایین رفتن ( تنزل وکاهش )
lower class
U
طبقه محروم
lower class
U
طبقه عوام
lower class
U
سطح پایین
[اجتماع]
lower shell
U
قشرتحتانی
lower lobe
U
نرمهششزیرین
lower lip
U
لبهتحتانی
At lower levels.
U
در سطوح پایین تر
lower class
U
طبقه پست وپایین اجتماع
the lower regions
U
جهان مردگان
lower limit
U
کران پایین
lower classes
U
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower classes
U
طبقه پایین
lower floor
U
طبقه تحتانی
lower egypt
U
مصر پایینی
lower egypt
U
مصر سفلی
lower deck
U
پل پایینی
lower criticism
U
انتقاد نسبت به مندرجات متن کتاب مقدس
lower courts
U
محاکم تالی
lower class
U
طبقه پایین
lower class
U
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower floor
U
اشکوب زیرین
lower limit
U
حد پائینی
lower limit
U
حد پایینی
lower mast
U
دکل پایین
lower threshold
U
استانه پایین
lower case
U
حروف کوچک
lower fungus
U
قارچ بدون کلاهک هاگ
lower courts
U
محاکم ابتدایی
lower boom
U
بوم میانی
lower limit
U
حد پایین
lower boom
U
تیرک میانی
lower bound
U
کران پایین
the lower regions
U
دوزخ
lower limit
U
حد تحتانی
lower court
U
محکمه تالی
lower high water
U
پایین ترین پیشرفت اب دریا
lower lateral lobe
U
پهنبزگتحتانیجانبی
lower sphere clamp
U
گیرهپایینیگوی
lower support screw
U
پیچحافظپایینی
main lower topsail
U
بالاترینبادباناصلیتحتانی
lower water datum
U
معدل پس رفت اب دریا
lower triangular matrix
U
ماتریس پایین مثلثی
[ریاضی]
lower limit
[of the integral]
U
کرانه پائین
[انتگرال]
[ریاضی]
lower low water
U
پایین ترین پست رفت اب دریا
lower lateral sinus
U
روزنهتحتانیجانبی
lower flammability limit
U
حد پایینی اشتعال پذیری
lower blade guard
U
حافظتیغهپایینی
lower gill arch
U
قوستحتانیدستگاهتنفس
lower fore topsail
U
بالاترینقسمتبادبانچهارگوش
lower branch of meridian
U
نصف النهار زیرین
lower girdle facet (1 6)
U
احاطهکننده61تراشهپائینی
crankcase bottom o.lower half
U
قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
lower fore topgallant sail
U
بادبانتحتانیجلویدکلکشتی
lower guard retracting lever
U
سطحانقباضحافظتحتانی
main lower topgallant sail
U
بادبانبالایدکلاصلیتحتانی
he did his level best
U
کوتاهی نکرد
level out
U
برابر کردن
level best
U
خیلی خوب
O level
U
نمرهی قبولی در این امتحانات
A level
U
مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
level out
U
یکنواخت کردن
level
U
سطح برابر
he did his level best
U
انچه از دستش برامدکرد
level best
U
خیلی عالی
level with each other
U
برابر
level with each other
U
در یک تراز
level best
U
بسیارعالی
O level
U
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
level
U
تراز بنایی
level
U
هم تراز
level
U
هموار
level
U
الت ترازگیری
level
U
میزان
level
U
سطح
level
U
تراز
level
U
نشانه گرفتن
level
U
همسطح کردن
level
U
تراز کردن تراز
level
U
همسطح
level
U
هدف در خط دید شماقرارگرفت
level
U
مستقیم
level
U
رده
level
U
مسطح شدن
level
U
مسطح کردن
level
U
ترازکردن
level
U
ترازسازی
level
U
موزون هدف گیری
level
U
یک دست
level
U
یک نواخت
level
U
هم پایه
level
U
پایه
level
U
تراز سطح افقی افقی کردن
level to
U
تراز کردن
level
U
سطح ارتفاع
to level off
U
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
level
U
مسطح
level
U
استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level
U
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
on the level
<idiom>
U
درستکار ،بی غل وغش
to level off
U
مسطح شدن
[ناحیه ای]
level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
To belittle one self . To make oneself cheap . To lower oneself .
U
خود را کوچک کردن (سبک حقیر پست )
speed level
U
سطح سرعت
price level
U
سطح قیمت
rotational level
U
تراز چرخشی
power level
U
تراز توان
pezometeric level
U
سطح پیزومتری
optimal level
U
سطح بهینه
operating level
U
سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
operating level
U
سطح فعالیت
multi level
U
چند سطحی
voltage level
U
سطح فشارالکتریکی
speed level
U
مرحله سرعت
protection level
U
سطح حفافت
mean sea level
U
ارتفاع متوسط از سطح دریا
noise level
U
میزان خش
nesting level
U
سطح لانهای
nesting level
U
سطح تو در تویی
n level logic
U
منطق N سطحی
mean sea level
U
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
mean sea level
U
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
mean sea level
U
سطح متوسط دریا
manning level
U
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
maintenance level
U
سطح تثبیت
noise level
U
سطح پارازیت
nesting level
U
سطح اشیانهای
one level memory
U
حافظه یک سطحی
one level address
U
آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
one level address
U
تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
one level address
U
کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
oil level
U
سطح روغن
mean sea level
U
میانگین سطح دریا
upper level
U
سطحبالایی
top-level
U
کهبدان
top-level
U
افراد عالیرتبه
top-level
U
توسط افراد عالیرتبه
split-level
U
سه نیم اشکوبی
split-level
U
چند سطحی
level-headed
U
معقولانه
level-headed
U
متعادل
level-headed
U
ترازخوی
level-headed
U
راستبین
level-headed
U
معقول
white level
U
تراز سفید
water level
U
سطح اب
top-level
U
بلند پایه
alidade level
U
دستگاهسمتنما
still water level
U
سطحسکونآب
builder level
U
تراز بنایی
spirit level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
bubble level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
camper level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
water level
U
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level
U
تراز اب
storage level
U
تراز خزانه
stock level
U
سطح ذخیره انبار
stock level
U
سطح انبار
sound level
U
شدت صوت
sound level
U
شدت نسبی صوت
skill level
U
پایه مهارت فنی
skill level
U
پایه مهارت
significance level
U
سطح معناداری
signal level
U
سطح سیگنال
signal level
U
سطح علامت
reorder level
U
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
storage level
U
تراز ذخیره تراز مخزن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com