Perdic | lord a | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 41 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	lord a U	مدعی العموم

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	lord U	صاحب
	lord U	خداوند
	lord U	ارباب خداوندگار
	lord U	فرمانروا
	lord U	لرد شاهزاده
	lord U	مالک
	lord U	ملاک حکمروایی کردن
	lord U	مانند لردرفتار کردن
	lord U	عنوان لردی دادن به
	lord U	ارباب
	Lord's Prayer U	دعای خداوند
	lord advocate U	دادستان کل مامور به اسکاتلند
	lord chancellor U	بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
	lord chancellor U	رئیس کل داوران
	lord chancellor U	رئیس کل قضات محاکم
	lord chief justice U	رئیس کل محکمه استیناف انگلستان
	lord high stew of england U	رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی
	lord lieutenant U	نماینده پادشاه در ایالات
	lord of misrule U	متصدی وسرپرست تفریحات ونمایشات مخصوص عید تولد مسیح
	lord paramount U	اقا
	lord paramount U	خداوند
	lord paramount U	صاحب تیول عمده
	lord stew of the household U	خوانسالار
	lord's day U	یکشنبه
	lord's supper U	شام خداوند
	lord's supper U	شام واپسین
	lord's table U	میز مخصوص شراب ونان وعشای ربانی
	our lord U	خداوند ما
	the lord U	رب
	the lord is my p U	خداوندپناه من است
	the lord of all being U	رب العالمین
	the lord will provide U	خدا میرساند
	the lord will provide U	خداوسیله خواهد ساخت
	the lord's supper U	شام خداوند
	the lord's supper U	عشاربانی
	to create a man a lord U	کسیراسمت سردی دادن
	Law Lord U	فردحائزشرایطرسیدگیبهدادگاه
	may the Lord be your refuge and protector. U	خدا پشت وپناهت باشد
	Dead ( blind ) drunk. As drunk as a lord . U	مست خراب ( مست لایعقل )
	lord it over <idiom> U	رئیس بازی درآوردن ،به صورت رئیسبودن ، رفتارکردن
Partial phrase not found.

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy