Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
loam molding shop
U
قالب گیری ماسهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loam molding
U
قالبریزی شنی
loam molding
U
قالب گیری ماسهای
molding shop
U
کارگاه قالب گیری
plate molding shop
U
مدلسازی
hand molding shop
U
قالبریزی دستی
loam
U
رست شنی یاشن دار
loam
U
لای
loam
U
گل
loam
U
لجن
loam
U
ابلیز
loam
U
خاک لومی
loam
U
خاک گلدانی
loam
U
خاک رس وشن که با گیاه پوسیده امیخته باشد
loam
U
رس شنی
loam castings
U
ریخته گری شنی
molding
U
قالبگیری
compression molding
U
ریخته گری فشاری
injection molding
U
قالبگیری تزریقی
belt molding
U
زه روکوب اتومبیل
boxless molding
U
تکنیک فرم دهی بدون جعبه
injection molding
U
ریخته گری تزریقی
cast molding
U
قالبگیری ریخته گری
hand molding
U
قالبریزی دستی
molding box
U
جعبه قالب گیری
bed molding
U
گچ بری و تزئینات نزدیک سقف
compression molding
U
قالبگیری فشاری
molding pressure
U
فشار قالب
sell molding
U
قالب گیری پوستهای
template molding
U
قالب گیری شابلونی
transfer molding
U
قالب ریزی انتقالی
transfer molding
U
ریخته گری انتقالی
molding sand
U
ماسه قالب گیری
molding pressure
U
فشار پرس
molding machine
U
دستگاه قالب گیری
molding operation
U
قالب کاری
molding operation
U
فرم کاری
croning molding process
U
فرایند قالب گیری کرونینگ
shell molding machine
U
دستگاه قالب گیری پوستهای
green sand molding
U
قالب ریزی تر
comppression molding compound
U
قالب گیری تراکمی
compression molding compound
U
قالب گیری تراکمی
dry sand molding
U
قالبریزی ماسهای خشک
compression molding process
U
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
core molding machine
U
دستگاه ریخته گری هسته
shell molding process
U
فرایند قالب گیری پوستهای
shell molding type foundry
U
ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
hand operated molding machine
U
دستگاه قالبریزی دستی
jar ram molding machine
U
دستگاه قالبریزی حرفهای
molding sand preparation plant
U
واحد تهیه ماسه قالب گیری
shop
U
محل ساخت
shop
U
کارگاه
shop
U
کارخانه
to keep shop
U
دکان داری کردن
keep shop
U
دکانداری کردن
to keep shop
U
دکان داشتن
shop
U
مغازه گردی کردن دکه
shop
U
کارگاه تعمیرگاه
shop
U
خریدکردن
shop
U
مغازه
shop around
<idiom>
U
به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
shop
U
فروشگاه
shop
U
کارخانه خرید کردن
shop
U
دکان
shop keeper
U
دکان دار
tommy shop
U
دکان خواربارفروشی یانانوایی
grocer's shop
U
بقالی
grocer's shop
U
خواربار فروشی
food shop
U
خواربار فروشی
shop keeper
U
صاحب دکان
shop lifter
U
دکان بر
to talk shop
U
در باره کار صحبت کردن
smith's shop
U
اهنگری
smith's shop
U
کارگاه اهنگری
shop lifter
U
دزد مشتری نما
shop test
U
ازمایش کارگاهی
shop supply
U
اماد تعمیرگاهی
shop lifting
U
دزدی از مغازه ها
shop supply
U
وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
chemist's shop
U
داروخانه
antique shop
U
فروشگاه اشیاء عتیقه
sweet shop
U
مغازهشیرینیوسیگارفروشی
betting shop
U
جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
chip shop
U
مغازهایکهدر آنموادخوراکیفروختهمیشود
to shut up a shop
U
مغازه ای را بستن
corner shop
U
مغازهکوچک
sex shop
U
فروشگاهمربوطبهلذاتجنسی
talk shop
<idiom>
U
درموردکار شخصی صحبت کردن
shop assistant
دستیار مغازه دار
shop stewards
U
رئیس گروه
shop steward
U
رئیس گروه
food shop
U
بقالی
tuck shop
U
مغازه قنادی
tuck shop
U
مغازه حلویات
union shop
U
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
union shop
U
یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
welding shop
U
کارگاه جوشکاری
winding shop
U
کارگاه سیم پیچی
window shop
U
به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
pawn shop
U
مغازهی کارگشایی و گروبرداری
shop-soiled
U
آسیبدیدهوکثیف
shop floor
U
کارگرانکارخانهدرمقایسهبامدیران
shop girl
U
شاگرد پادو
shop fronts
U
ازاره نمای بنا
beauty shop
U
ارایشگاه
beauty shop
U
سالن ارایش وزیبایی
break into a shop
U
دکانی را زدن
cartwright's shop
U
دوچرخه سازی
coffee shop
U
قهوه خانه
coffee shop
U
رستوران
die shop
U
حدیده سازی
dram shop
U
جایگاه نوشابه فروشی
electroplating shop
U
کارگاه عملیات گالوانیزهای
field shop
U
کارگاه صحرایی
base shop
U
تعمیرگاه پادگانی
base shop
U
تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
assembly shop
U
کارگاه مونتاژ
bucket shop
U
جای شرط بندی وقمار روی سهام و مانند ان
closed shop
U
سیستم بسته
closed shop
U
با کارکردانحصاری
closed shop
U
موسسه کارشناسی
closed shop
U
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
tea shop
U
رستوران
tea shop
U
نهارخوری قهوه خانه
acre shop
U
حق الارض
field shop
U
تعمیرگاه صحرایی
jumble shop
U
دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
shop girl
U
شاگرد دکان
open shop
U
سیستم باز
shop boy
U
شاگرد دکان
fitting shop
U
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
repair shop
U
تعمیرگاه
open shop
U
با کارکرد ازاد
pattern shop
U
کارگاه مدل سازی
repair shop
U
workshop
print shop
U
بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
pro shop
U
فروشگاه باشگاه حرفهای
open shop
U
بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
nickel shop
U
ساچمه نیکلی
lathe shop
U
تراشکاری
lathe shop
U
کارگاه تراشکاری
machine shop
U
کارگاه محاسبات ماشینی
shop drawing
U
نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
maintenance shop
U
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
milling shop
U
کارگاه فرزکاری
shop boy
U
پادو
shop boy
U
شاگرد
shop front
U
ازاره نمای بنا
railway shop
U
تعمیرگاه راه اهن
shop or work drawing
U
نقشه در حین انجام کار
automatic turning shop
U
کارگاه تراشکاری
bull in a china shop
<idiom>
U
کسی که همه چیزرا به هم میریزد
The goods in this shop could not be flogged.
U
اجناس این مغازه باد کرده
mobile repair shop
U
تعمیرگاه سیار
fish and chip shop
U
جائیکهغذاهاییمثل"ماهیسرخشده" "سوسیس"وغیرهمیفروشد
machine shop tool
U
ابزار ماشینی
ingot dressing shop
U
پرعیار کردن شمش
This shop deals in goods of all sorts .
U
دراین مغازه همه چیز معامله می شود
I walked past the shop ( store ) .
U
از جلوی فروشگاه گذشتم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com