English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
loading duration U مدت بار گذاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
duration U مدت
duration U مدت زمانی که چیزی سالم می ماند
duration U براوردی از زمان لازم جهت انجام یک فعالیت
duration U مدت ادامه
duration U دیرش
duration U سختی بقاء
duration U طی
duration U استمرار
of short duration U کوتاه
pulse duration U مدت تپش
valve duration U مدت زمانی که سوپاپ بازمیماند
response duration U مدت پاسخ
of short duration U کم مدت
of long duration U مدید
of long duration U دیرپای
maximum duration U زمان حداکثر
impluse duration U مدت ایمپولز
duration of sunshine U ساعات افتابی
duration of rainfall U مدت بارش
run duration U خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود
run duration U کتابخانه توابع که توسط برنامه کاربردی در حین اجرا قابل دستیابی است
run duration U مجوز کاربر برای اجرای یک برنامه
run duration U که زمان اجرای برنامه انجام می شوند
run duration U مدت زمانی که کامپیوتر برنامهای را اجرا میکند
run duration U مدت زمانی که برنامه اجرا میشود
duration curve U معروف به منحنی دبی کلاسه
run duration U 1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند
run duration U نرم افزاری است که درحافظه اصلی لازم است درهنگام اجرای برنامه
This contract is of unlimited duration. U طول مدت این قرارداد نامحدود است.
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> U من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> U من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
loading U بارگیری مهمات درهواپیما
self loading U فشنگ گذاری خودکار به طورخودکار پرشونده
self loading U پرشونده خودکار
loading U بارکنش
loading U بار
loading U بارگذاری
loading U بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
loading U خرج گذاری کردن سلاح
loading U بار گذاری
loading U فرفیت
loading U فرفیت بارگیری
loading U عمل انتقال فایل یا برنامه از دیسک به حافظه
loading U بارگیری
loading U بار محموله
loading U امیختن موادخارجی به شراب
loading U پر کردن سلاح
loading table U جدول بارگیری
loading scale U مقیاس بارگیری
point of loading U نقطه بارگیری
loading routine U روال بارکننده
loading ramp U راهروی شیب دار بارگیری
pre loading U بارگیری اولیه
loading site U سکوی بارگیری
loading site U محل بارگیری
loading time U زمان بارگیری
loading tray U سینی پر کن گلوله
magnetic loading U بارگیری مغناطیسی
loading station U ایستگاه بارگیری
muzzle loading U سر پر
base loading U بار اولیه
base loading U بارگیری انجام شده در پایگاه
loading speed U سرعت بار گذاری
loading space U فضای قابل بارگیری
bill of loading U بارنامه کشتی
preload loading U بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
rail loading U سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
The ship is loading. U کشتی درحال بارگیری است
loading dock U بارگیریبارانداز
loading bunker U بارگیریانبارزغال
loading area U قسمتلودینگ
rate of loading U میزان بارگذاری
wing loading U نسبت وزن کل به مساحت یال
wing loading U وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
loading chart U طرح بارگیری هواپیما
up line loading U انتقال یک کپی از یک برنامه
unit loading U بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
truck loading U سربار کامیون
transverse loading U بارگذاری روی پایه
tactical loading U بارگیری رزمی یا جنگی
separate loading U مهمات مجزا
separate loading U مجزا پرشونده
loading door U فشاردر
Loading and unloading. U بارگیری وتخلیه
cease loading U پر نکنید
drag loading U فشار کششی
drag loading U نتیجه کشش بادیا موج انفجار
drift loading U دهانه
bulk loading U بارگیری در مخازن
bulk loading U بارگیری مخزن به طور یک جا
breech loading U پر کردن تفنگ از ته
dynamic loading U بارگذاری جنبشی
emergency loading U بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
emergency loading U بارگذاری فوق العاده
endurance loading U بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
factor loading U وزن عاملی
frequency loading U بارکنش فرکانسی
disc loading U نسبت وزن هلیکوپتر به مساحت دیسک رتوراصلی
direct loading U مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
cease loading U گلوله را پرنکنید
combat loading U بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
commercial loading U بارگیری تجارتی
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
cross loading U سر شکن کردن بارها
cross loading U تقسیم بارهای هواپیما
cross loading U مخلوط کردن بارها
cycles of loading U دورههای بار
commodity loading U بارگیری کالاهای مختلف
density of loading U تراکم پر کردن خرج در لوله تراکم خرج پرتاب
diffraction loading U منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
diffraction loading U منتجه فشار
frequency loading U بارگیری فرکانسی
horizontal loading U پر کردن مهمات به طور افقی
horizontal loading U کولاس افقی
loading coil U پیچک بار افزای
loading diagram U دیاگرام بارگیری
bill of loading U جواز کشتی
loading facilities U وسایل بارگیری
loading for contingencies U کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
loading list U لیست بارگیری خودرو
loading plan U طرح بارگیری خودرو
loading point U نقطه بارگیری
loading point U نقطه سوارشدن
loading rack U سکوی بارگیری
loading chart U جدول بارگیری
loading capacity U فرفیت
loading apron U نوار بارگیری
loading bucket U سطل بارگیری
loading bridge U پل بارگیری
lane loading U سربار خط عبوری
indirect loading U بارگذاری غیرمستقیم
breech loading U ته پر
loading capacity U بار گیری
horizontal loading U بارگیری افقی کشتیها
bow loading door U درخمشدهمخصوصبار
muzzle-loading cannon U بارگیریلولهتوپ
loading on alternate spans U حالت بارگذاری یک در میان در دهانه ها
loading participation in profits U هزینههای مشارکت در سود
block stowage loading U بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
container-loading bridge U پلورودبستههابهکشتی
ammunition loading line U خط بارگیری مهمات
ammunition loading line U صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
manpower loading chart U نمودار تخصیص نیروی انسانی
strength under tangential loading U مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
volumetric loading/density U خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
deflection under long term loading U خیز ریز بار طویل المدت
multiple loading operating system U سیستم عامل بارکننده چندتایی
cross section of a muzzle-loading cannon U قسمتموربدهانهتوپ
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] U قرارداد کار بدون مدت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com