Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
loading bucket
U
سطل بارگیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bucket
U
سطل
bucket
U
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
bucket
U
سطل جام
bucket
U
تیغه گردنده توربین
bucket
U
دلو
bucket
U
قوس پیوند قوس پیوندی
bucket
U
بیل مکانیکی
bucket
U
فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
bucket
U
فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی
bucket
U
منحنی پیوند
conveyor bucket
U
سطل بالابر
brain bucket
U
کلاهخود
bucket charging
U
بارگیری با سطل
bucket elevator
U
دستگاه بالابرنده سطل
bucket hoist
U
دستگاه بالابرنده سطل
elevator bucket
U
سطل بالابر
bucket of steam
U
سطل بخار
bucket sort
U
جور کردن دلوی
bucket step
U
فیکس کردن پا برای استراحت
bucket cylinder
U
زبانهسیلندر
dump bucket
U
سطل زباله
The handle of the bucket has come off.
U
دسته سطل کنده شده
ice-bucket
U
یخدان- سطلیخ
digger bucket
U
تیغهحفرکن
bucket tooth
U
زبانهدندانه
bucket ring
U
زبانهحلقه
bucket lever
U
سطحزبانه
backward bucket
U
سطلوارونه
to kick the bucket
U
مردن
swing bucket
U
جراثقال نوسان دار
swing bucket
U
جراثقال گردان
suspension bucket
U
سطل اویزان
kick the bucket
<idiom>
U
مردن
leather bucket
U
دول
grab bucket
U
سطل قلاب دار
grab bucket
U
بیل مکانیکی
dump bucket
U
سطل اشغال
drop in the bucket
<idiom>
U
مقداری جزئی
bucket seat
U
صندلی یکنفری
bucket seats
U
صندلی یکنفری
bucket shop
U
جای شرط بندی وقمار روی سهام و مانند ان
bucket shops
U
جای شرط بندی وقمار روی سهام و مانند ان
bucket hinge pin
U
زبانهلولایی
bucket wheel excavator
U
زبانهیچرخهیبالابر
coin return bucket
U
محلبرگشتپول
backward bucket cylinder
U
سیلندرسطلوارونه
Only a drop in the bucket ( ocean) .
U
قطره ای دردریا است (بسیار نا چیز )
grab bucket crane
U
جرثقیل با بیل مکانیکی
loading
U
پر کردن سلاح
loading
U
بار گذاری
loading
U
فرفیت
loading
U
بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
loading
U
عمل انتقال فایل یا برنامه از دیسک به حافظه
loading
U
بارگیری مهمات درهواپیما
loading
U
فرفیت بارگیری
self loading
U
فشنگ گذاری خودکار به طورخودکار پرشونده
self loading
U
پرشونده خودکار
loading
U
خرج گذاری کردن سلاح
loading
U
امیختن موادخارجی به شراب
loading
U
بارگذاری
loading
U
بار محموله
loading
U
بارکنش
loading
U
بار
loading
U
بارگیری
loading time
U
زمان بارگیری
loading tray
U
سینی پر کن گلوله
rate of loading
U
میزان بارگذاری
magnetic loading
U
بارگیری مغناطیسی
muzzle loading
U
سر پر
loading dock
U
بارگیریبارانداز
loading table
U
جدول بارگیری
loading station
U
ایستگاه بارگیری
loading point
U
نقطه سوارشدن
loading rack
U
سکوی بارگیری
loading ramp
U
راهروی شیب دار بارگیری
loading routine
U
روال بارکننده
loading scale
U
مقیاس بارگیری
loading site
U
سکوی بارگیری
loading site
U
محل بارگیری
loading space
U
فضای قابل بارگیری
loading speed
U
سرعت بار گذاری
point of loading
U
نقطه بارگیری
pre loading
U
بارگیری اولیه
up line loading
U
انتقال یک کپی از یک برنامه
unit loading
U
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
truck loading
U
سربار کامیون
transverse loading
U
بارگذاری روی پایه
loading door
U
فشاردر
tactical loading
U
بارگیری رزمی یا جنگی
horizontal loading
U
پر کردن مهمات به طور افقی
loading area
U
قسمتلودینگ
separate loading
U
مهمات مجزا
separate loading
U
مجزا پرشونده
loading bunker
U
بارگیریانبارزغال
wing loading
U
وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
The ship is loading.
U
کشتی درحال بارگیری است
Loading and unloading.
U
بارگیری وتخلیه
rail loading
U
سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
preload loading
U
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
wing loading
U
نسبت وزن کل به مساحت یال
loading point
U
نقطه بارگیری
breech loading
U
پر کردن تفنگ از ته
cross loading
U
مخلوط کردن بارها
cycles of loading
U
دورههای بار
loading plan
U
طرح بارگیری خودرو
density of loading
U
تراکم پر کردن خرج در لوله تراکم خرج پرتاب
diffraction loading
U
منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
diffraction loading
U
منتجه فشار
direct loading
U
مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
disc loading
U
نسبت وزن هلیکوپتر به مساحت دیسک رتوراصلی
drag loading
U
فشار کششی
drag loading
U
نتیجه کشش بادیا موج انفجار
drift loading
U
دهانه
cross loading
U
تقسیم بارهای هواپیما
cross loading
U
سر شکن کردن بارها
commercial loading
U
بارگیری کالای تجارتی
bill of loading
U
جواز کشتی
bill of loading
U
بارنامه کشتی
base loading
U
بار اولیه
base loading
U
بارگیری انجام شده در پایگاه
bulk loading
U
بارگیری مخزن به طور یک جا
bulk loading
U
بارگیری در مخازن
cease loading
U
پر نکنید
cease loading
U
گلوله را پرنکنید
combat loading
U
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
breech loading
U
ته پر
commercial loading
U
بارگیری تجارتی
dynamic loading
U
بارگذاری جنبشی
emergency loading
U
بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
loading capacity
U
فرفیت
loading facilities
U
وسایل بارگیری
loading list
U
لیست بارگیری خودرو
loading for contingencies
U
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
loading bridge
U
پل بارگیری
loading capacity
U
بار گیری
loading chart
U
طرح بارگیری هواپیما
loading chart
U
جدول بارگیری
loading coil
U
پیچک بار افزای
loading diagram
U
دیاگرام بارگیری
loading duration
U
مدت بار گذاری
loading apron
U
نوار بارگیری
lane loading
U
سربار خط عبوری
commodity loading
U
بارگیری کالاهای مختلف
emergency loading
U
بارگذاری فوق العاده
endurance loading
U
بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
factor loading
U
وزن عاملی
frequency loading
U
بارکنش فرکانسی
frequency loading
U
بارگیری فرکانسی
horizontal loading
U
کولاس افقی
horizontal loading
U
بارگیری افقی کشتیها
indirect loading
U
بارگذاری غیرمستقیم
ammunition loading line
U
صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
muzzle-loading cannon
U
بارگیریلولهتوپ
ammunition loading line
U
خط بارگیری مهمات
loading participation in profits
U
هزینههای مشارکت در سود
loading on alternate spans
U
حالت بارگذاری یک در میان در دهانه ها
container-loading bridge
U
پلورودبستههابهکشتی
strength under tangential loading
U
مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
bow loading door
U
درخمشدهمخصوصبار
volumetric loading/density
U
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
block stowage loading
U
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
manpower loading chart
U
نمودار تخصیص نیروی انسانی
deflection under long term loading
U
خیز ریز بار طویل المدت
multiple loading operating system
U
سیستم عامل بارکننده چندتایی
cross section of a muzzle-loading cannon
U
قسمتموربدهانهتوپ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com