English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
liner terms U شرایط خط کشتیرانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It is for the Court to fix the terms. [ The terms are a matter for the Court to fix.] U این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
inner liner U روکش داخلی
one-liner U لطیفه
one-liner U بذله
liner U بوش سیلندر
liner U خط کشتیرانی
liner U باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی
liner U سرباز خط جبهه
liner U کشتی یا هواپیمای مسافری استردوز
liner U استری
liner U کسی که خط میکشد
liner U خط کش
helmet liner U کلاه کاسک
helmet liner U استرکلاه اهنی یا کلاه خود
helmet liner U کلاه فیبری
liner kinematics U حرکت شناسی خطی سینماتیک خطی
head liner U سردسته
liner momentum U اندازه حرکت
liner oscillator U نوسانگر خطی
liner trade U کشتیرانی منظم تجاری
liner velocity U بردار سرعت
passenger liner U کشتی مسافری
passenger liner U کشتی مسافربری
penny a liner U کسیکه مقالات ارزان برای روزنامه می فرستد و ازروی سطر شماری پول می گیرد
head liner U کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
head liner U سرصفحه نویس
fuzewell liner U بوش نگهدارنده خرج بوستر ماسوره
cylinder liner U رگکش سخت و مقاوم در برابرسایش در جدار داخلی سیلندراز جنس الیاژهای سبک یامواد نرم دیگر
cylinder liner U بوش سیلندر
cargo liner U مسافری
cargo liner U کشتی باری
liner velocity U سرعت
blue liner U مدافع
front liner U سانتر فوروارد
fuzewell liner U قاب بوستر
draught tube liner U خطوطلاستیکجریانهوا
terms U شرایط
come to terms U سازش کردن
come to terms <idiom> U به موافقت رسیدن
it is a in terms U پرازاصطلاحات است اصطلاعات فراوان دارد
to come to terms U سازش یا موافقت پیداکردن
terms U ضوابط
in terms of U برحسب
To come to terms with someone . U با کسی کنا رآمدن
terms of trade U شرایط معامله
terms of trade U رابطه مبادله
terms of payment U شرایط پرداخت
terms of trade U شرایط مبادله
we are not on speaking terms U با هم حرف نمیزنیم با هم قهر هستیم
perturbation [terms] U آشفته [در نظریه اختلال] [فیزیک]
popular terms U شرایطتودهای
scientific terms U شرایطعلمی
technical terms U شرایطدگرگونی
We are on very friendly terms . U میانه ماخیلی گرم است
usual terms U شرایطمعمولی
We are not on speaking terms . U با هم قهر هستیم
terms and conditions U ضوابط و شرایط
terms of shipment U شرایط حمل
architectural terms U اصطلاحات معماری
implied terms U شرایط تلویحی
implied terms U شرایط ضمنی
delivery terms U نحوه تحویل
delivery terms U شرایط تحویل
credit terms U شرایط اعتبار
contradiction in terms U تناقص لفظی
conference terms U شرایط کنفرانس
botanical terms U اصطلاحات گیاه شناسی
landed terms U قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد
shipping terms U شرایط حمل
nautical terms U اصطلاحات دریایی
mutual terms U شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
settlement terms U شرایط پرداخت
settlement terms U شرایط تسویه
mutual terms U شرایط متقابل
payment terms U شرایط پرداخت
the difference between the consecutive terms U اختلاف هر دو جمله متوالی [ریاضی]
terms and conditions of the credit U ضوابط و شرایط اعتبار
reasonableness of terms in contract U معقول بودن شرایط قرارداد
She is not well disposed towards me . She is not on particularly . fricndly terms with me . U با من میانه یی ( میانه خوبی ؟ میانه چندانی ) ندارد
I am on intimate terms with one of the ministers . U با یکی از وزراء نزدیک هستم
She is on familiar (intimate) terms with me. U با من رویش باز است
ink hard terms U اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
sum of the terms of an infinite sequence U مجموع یک دنباله [ریاضی]
international commercial terms (incoterm U قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
international commercial terms (incoterm U اینکوترمز
To talk in contradictory terms. To contradict one self . U ضد ونقیض با من حرف زدن
sum of the terms of an infinite sequence U سری [ریاضی]
To talk in measured terms . To talk slowly. U شمرده صحبت کردن
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms] U چیزی را قسطی خریدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com