English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
life cycle costs U هزینههای دوره عمر یک محصول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
life cycle U دوره زندگی
life cycle U مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
life cycle U دوره عمر
life cycle U دوره عمر یک محصول
life-cycle U چرخه زندگی
life cycle U چرخه دوام
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
life cycle of the frog U چرخهزندگیقورباغه
Life isn't about finding yourself. Life is about creating yourself. U زندگی پیدا کردن خود نیست بلکه ساختن خود است.
overall costs U هزینه کامل
costs U هزینه دادرسی
at all [any] costs <adv.> U در هر حال [بی شرط]
overall costs U هزینه کلی
with costs U با هزینه دادرسی
costs U خسارت دادرسی
with costs U بعلاوه هزینه دادرسی
on costs U هزینههای غیرمستقیم
on costs U هزنههای ثابت
overhead costs U هزینههای بالاسری
overhead costs U هزینههای حاشیهای
overhead costs U هزینههای عمومی
costs of proceedings U هزینه دادرسی
material costs U هزینههای مواد
ordering costs U هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
ordering costs U هزینههای مربوط به سفارش کالا
operational costs U هزینههای عملیاتی
costs of proceedings U مخارج عدلیه
tangible costs U هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
costs arabicus U قسط شیرینی
carriage costs U هزینه باربری
comparative costs U هزینههای نسبی
environmental costs U مضار زیست محیطی
carriage costs U هزینه حمل و نقل
prime costs U هزینههای اولیه
standard costs U هزینههای نرمال
to carry costs U هزینه مرافعه دادن
selling costs U هزینههای فروش کالا
spillover costs U هزینههای خارجی
taxation of costs U ارزیابی هزینههای دعوی
taxation of costs U مالیات هزینه دادرسی
supplementary costs U هزینههای اضافی
supplementary costs U هزینههای مکمل
spillover costs U عوارض منفی خارجی
standard costs U هزینههای استاندارد
average costs U معدل هزینه کل محصولات
building costs U هزینههای ساختمان
overhead costs U هزینههای اضافی
I must get hold of her at all costs. U بهر قیمتی شده باید گیرش بیاورم
real costs U هزینههای واقعی
recurring costs U هزینههای تکرار شونده
bill of costs U صورت هزینه دادرسی
avoidable costs U هزینههای قابل اجتناب
secondary costs U هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
security for costs U تامین هزینه دعوی
selling costs U هزینههای فروش
storage costs U هزینههای انبارداری
fixed costs U هزینههای ثابت
transaction costs U هزینههای معاملاتی
historical costs U هزینه اولیه
wage costs U مخارج دستمزد
estimate of costs U تخمین مخارج
What costs little is little esteemed . <proverb> U آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
construction costs U هزینه های ساختمان
running costs U پرداختروزانهپول
It costs quite a bit . U کلی پولش می شود
At all costs . At any price . U به هر قیمتی که شده
total costs U هزینه کامل
fixed costs U هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
valuation of costs U ارزش گذاری هزینه ها
historical costs U هزینه واقعی
total costs U هزینه کلی
joint costs U هزینه مشترک
joint costs U هزینههای مشترک
internalization of costs U داخلی کردن هزینه ها
design costs U هزینههای طراحی
construction costs U هزینه های ساخت و ساز
implicit costs U هزینههای نامرئی
implicit costs U هزینههای ضمنی
holding costs U مخارج نگهداری
fixed costs U هزینههای سرمایهای
to fix a person with costs U هزینهای رابگردن کسی گذاشتن
free of shipping costs <adj.> U ارسال مجانی
additional costs [expenses] U هزینه های اضافی
additional costs [expenses] U هزینه نهایی
costs an arm and a leg <idiom> U [فوق العاده پرخرج یا گران]
costs and arm and a leg <idiom> U خیلی گرونه
free of forwarding costs <adj.> U ارسال مجانی
free of forwarding costs <adj.> U ارسال رایگان
free of forwarding costs <adj.> U حمل رایگان
direct materials costs U هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
free of shipping costs <adj.> U ارسال رایگان
measurement of benefits and costs U اندازه گیری منافع و هزینه ها
free of shipping costs <adj.> U حمل رایگان
cycle per second U سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
cycle U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle per second U هرتس
R/W cycle U ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
four cycle U دارای چهاردور یا دوره
R/W cycle U CYCLE WRITE/READ
four cycle U چهار چرخه
cycle U زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycle U سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycle U دوره عملیات یابازی
cycle U سیکل مدار
cycle U سواردوچرخه شدن
cycle U عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
cycle U زمانه
cycle U تاکت
cycle U :بصورت دورانی فاهر شدن
cycle U چرخه زدن
cycle U بصورت متناوب فاهر شدن
cycle U دور
cycle U دوران
cycle U سیکل
cycle U دوره
cycle U چرخ چرخه
cycle U دوره گردش
cycle U چرخه
cycle U گردش
cycle U : دور
cycle U تناوب پریود سیکل
cycle U حلقه
cycle U تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycle U تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycle U دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود
cycle U تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycle U 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycle U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycle U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
instruction cycle U چرخه دستورالعمل
flow cycle U مدار ترتیب کار
occupancy cycle U دوره سکونت
instruction cycle U سیکل یاچرخش دستورالعمل
trade cycle U دوره فعالیت تجاری
intelligence cycle U مدار اطلاعاتی
major cycle U بزرگ چرخه
idling cycle U سیکل بی باری
training cycle U سیکل اموزشی
exercise cycle U دوچرخهثابت
cycle lock U قفلدوچرخه
game cycle U دورههای عملیاتی بازی جنگ
four stroke cycle U سیکل چهار زمانه
vapor cycle U سرد زائی مدار بسته
turnaround cycle U مدت رفت و برگشت
turnaround cycle U مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
training cycle U مرحله اموزش
flow cycle U سیکل جریان کار
four stroke cycle U دوره چهار زمانه
gramdfather cycle U چرخه پدر بزرگ
hydraulic cycle U مدار هیدرولوژی
hydraulic cycle U گردش اب در طبیعت
hydrologic cycle U چرخه اب
four cycle engine U موتور چهارزمانه
water cycle U چرخه اب
hysteresis cycle U حلقه پسماند
game cycle U دوره بازی
juglar cycle U دور ژوگلار
null cycle U زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
number of cycle U تعداد دوره ها
number of cycle U تعداد تناوبها
staticizing cycle U سیکل ایستاسازی
planning cycle U دوره برنامه ریزی
procurement cycle U دوره خرید
rankin cycle U سیکل رانکین
ration cycle U سیکل محاسبه جیره 42ساعته
stirling cycle U سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
reset cycle U چرخه باز نشانی
search cycle U چرخه جستجو
trade cycle U دور تجاری
thermodynamics cycle U سیکل ترمودینامیک
tempering cycle U دوره بازپخت
storage cycle U سیکل انباره
motor cycle U دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
minor cycle U چرخه خرد
menstrual cycle U عادت ماهانه
kilomega cycle U یک بیلیون سیکل در ثانیه
kitchin cycle U دور کیچین
kondratieft cycle U دور کندراتیف
minor cycle U خرد چرخه
cycle of water U گردش اب در طبیعت
machine cycle U چرخه ماشین
magnetic cycle U دوره مغناطیسی
magnetic cycle U منحنی هیسترزیس
magnetic cycle U فرایندمدار مغناطیسی
major cycle U چرخه بزرگ
major cycle U کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
memory cycle U چرخه حافظه
menstrual cycle U چرخه قاعدگی
storage cycle U چرخه انباره
duty cycle U ضریب کار
cycle time U زمان رفت و برگشت
budget cycle U مراحل بودجه
business cycle U دور بازرگانی
business cycle U دور تجاری
business cycle U دور اقتصادی
business cycle U دور کسب وکار
business cycle U دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
business cycle U معادل cycle trade
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com