English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
leading lady or man U بازیگر عمده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
leading lady U ستاره زنی که نقش اول رادرنمایش یا سینما بعهده دارد
Other Matches
She is a perfect lady . She is a lady in the full sense of the word . U خانم به تمام معنی است
First Lady U زن فرماندار ایالت
First Lady U زن رئیس جمهور
lady help U زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
lady U بانو
lady U خانم
lady U زوجه
lady U رئیسه خانه
First Lady U زنی که در رشتهی خود ممتاز باشد
First Lady U پیش کسو
lady principal U مدیره
lady's man U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
land lady U زن میزبان
lady clock U پینه دوز
lady clock U کفشدوز
lady bug U پینه دوز
lady bug U کفشدوز
lady bird U سوسک خانواده Coccinellidae
lady beetle U سوسک خانواده Coccinellidae
land lady U زن صاحب ملک
lady's eardrop U گل اویز
lady ship U بانو
lady principal U رئیسه
lady paramount U بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
lady love U محبوبه
lady love U معشوقه
lady principal U خانم رئیس
lady killer U خانم قرزن
lady ship U سرکار علیه
lady day U عید مخصوص مریم باکره
lady chapel U کلیسا یا محراب کلیسایی که به مریم باکره تخصیص داده شده
lady killer U مردیکه زنها راباسانی شیفته خود می سازد
lady in waiting U مستخدمه مخصوص ملکه
lady killer <idiom> U مرد زن کش
lady in waiting U ندیمه ملکه
lady friend U دوستدختر
ask for a lady's hand U تقاضای ازدواج با بانویی کردن
cleaning lady U نظافتچیزن
Lady Muck U زنمغروروازخودمتشکر
lady's maid U خدمتکارزندرقرن81و91دربریتانیا
lollipop lady U راهنمایعبوراطفالازخیابان
young lady U دوستدختر
lady in waiting U خادمه
lady-in-waiting U ندیمه ملکه
lady-in-waiting U مستخدمه مخصوص ملکه
lady-chapel U [کلیسای کوچک در کلیسای اصلی برای تکریم]
lady's man <idiom> U مرد دلخواه ومشهور بین خانمها
lady's bedstraw U علف ماست
naked lady U پیاز حضرتی
naked lady U سورنجان
painted lady U پروانه قرمز که خالهای سیاه و سفید دارد
painted lady U پروانه رنگارنگ
pattern lady U بانویی که سرمشق بانوان دیگر باشد
lady-in-waiting U خادمه
She is a very captivating lady . U خانم بسیار گیرایی است
leading zero U صفر مقدم
leading zero U رقم صفر برای نمایش شروع عدد ذخیره شده
leading U راهنمایی
leading U هدایت
leading U جداکردن سطرها
leading U فاصله خطوط
leading U فضای بین خط وط متن چاپ شده یا نمایش داده شده
in leading U در مرحله شاگردی یا نوچگی
leading U عمده
leading U مقدم
leading U پیشتاز
leading U عمده برجسته
leading U نفوذ
win a lady's hand U موافقت زنی را برای ازدواج جلب کردن
leading article U سرمقاله
leading article U کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
leading articles U سرمقاله
Car no. 6 is leading. U اتوموبیل شماره 6 ازهمه جلوتر حرکت می کند (درمسابقات )
leading question U سوال تلقینی
leading question U پرسش راهنمایی کننده
leading light U عضو مهم
leading light U شمع محفل
leading light U چشم و چراغ
leading lights U عضو مهم
leading lights U شمع محفل
leading lights U چشم و چراغ
leading diagonal U قطر اصلی [ریاضی]
leading edge U لبه مقدم
leading indicators U شاخصهای اساسی شاخصهای پیشرو
leading questions U سوال تلقینی
leading questions U پرسش راهنمایی کننده
leading case U نمونه یاسابقه قضائی
leading man U هنرپیشه مرد اول نمایش یافیلم سینمایی
leading line U خط بستن زاویه سبقت به توپ
leading line U خط هدایت هواپیما
leading line U خط هادی
leading in wire U سیم انشعاب
leading insurer U بیمه گر اصلی
leading edge U لبه راهنما
leading edge U اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
leading edge U لبه حمله
leading string U ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
leading current U شدت پیش افتاده
leading marks U نشانههای هدایت
leading nations U ملتهای بزرگ
leading articles U کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
leading zeros U صفرهای مقدم
leading official U سرداور
desired leading U مسیر مطلوب
desired leading U سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
leading ship U ناو نوک
leading sectors U بخشهای پیشگام
leading sectors U بخشهای پیشرو
leading point U نقطه نشانه روی
leading point U نقطه نشانه روی در جلوی هدف متحرک
leading region U نواحی پیشرو
leading seaman U مهناوی یکم
leading edge model U IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
leading edge tube U لاستیکلبهپیشتاز
leading edge flap U لبهبرجستهباله
men of light and leading U مردانی که بواسطه قوه رهنمایی صاحب نفوذمیشوند
By international standards Germany maintains a leading role. U در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
blind leading the blind <idiom> U
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com