Perdic | laying | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 23 (9426 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	laying U	روانه کردن توپ
	laying U	هدف گیری لوله

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	laying up U	تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
	reciprocal laying U	روانه کردن متقابله توپها
	reciprocal laying U	نشانه روی متقابله
	pipe laying U	لوله کشی
	pattern laying U	مین گذاری طراحی شده
	pattern laying U	مین گذاری مدل دار
	wire laying U	تیم سیم کشی
	wire laying U	سیم کشی کردن
	laying trowel U	کمچه
	laying of setts U	واداشت فرش سنگ
	laying of setts U	واداشتن سنگها
	laying of setts U	سنگفرش کردن
	laying instruction U	دستور نصب
	indirect laying U	اتش غیرمستقیم
	indirect laying U	تیر غیر مستقیم
	egg laying U	تخم کن
	direct laying U	روانه کردن مستقیم
	aircraft gun laying U	رادار هواپیما
	net laying ship U	کشتی تور گذار
	net laying ship U	کشتی تورگذار و ضدزیردریایی
	She is laying a guilt trip on [is guilt-tripping] me for not breast feeding. U	او [زن] به من احساس گناه کاربودن میدهد چونکه من [به او] شیر پستان نمی دهم.

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)