English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
law officers of the crown U دادستان
law officers of the crown U وکیل عمومی دادیار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
officers U مامور کارمند اداری
officers U متصدی ضابط عدلیه
officers U عضو هیات رئیسه
officers U افسر
officers U صاحب منصب
officers U مامور متصدی
officers U افسر معین کردن فرماندهی کردن
officers U امین صلح
officers U فرمان دادن
officers U مامور
returning officers U سرپرست انتخابات برزن
officers call U نشریه اطلاعاتی مخصوص افسران
officers' quarters U بخشدفتری
commanding officers U افسر فرمانده
senior officers U افسران ارشدیا بالارتبه
police officers U مامور پلیس
police officers U پاسبان
commissioned officers U افسر
non-commissioned officers U درجه دار
warrant officers U افسریار
warrant officers U ناوبانیار ستوانیار
warrant officers U افسر یار
police officers U افسر پلیس
officers call U شیپور افسر پیش
probation officers U ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
commissioned officers U افسر کادر
commissioned officers U افسرشاغل
petty officers U درجه دار
police officers U افسر شهربانی
petty officers U ناو استوار دوم
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
probation officers U مامور نافر
petty officers U مهناوی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
The officers were brifed on (about) the detailes. U افسران درباره جزییات مطلع ( توجیه شدند )
A posse of police officers and soldiers U یک دسته از پاسبان و سرباز
crown saw U اره استوانهای
crown U کوژی
crown U تاج
crown U فرق سر
crown U بالای هرچیزی
crown U حد کمال
crown U تاج دندان
crown U تاج گذاری کردن پوشاندن
crown U ستیغ سره
crown U ستیغ نیمرخ مهره طاق
crown U کلید طاق
crown U تاج قهرمانی
crown U راس قله
crown U تحدب
Crown Princess U همسر ولیعهد
the crown of the teeth U دندان بیرونی
the crown of the teeth U قسمت بیرونی دندان
crown cornice U قرنیز اصلی
the crown of the head U فرق سر
southern crown U اکلیل جنوبی
crown-steeple U منارک برج
crown-strut U [شمع پشتبند عمودی]
crown-tile U سفال تیزه
piston crown U تاج پیستون
crown-steps U لاریز [برجستگی هایی که شکل پله یا کنگره در سرازیرهای شیروانی است.]
Crown Princess U ولیعهد
Crown Princesses U همسر ولیعهد
crown cornice U کتیبه اصلی
crown jewels U جواهرآلاتسلطنتی
crown court U دادگاهیدر انگلستانو ولز
crown glass U شیشه پنجره [در قرن نوزدهم انگلیس]
feather crown U پرتاجیشکل
crown tine U نوکشاخ
crown moulding U گچ بری تاجی شکل
crown-plate U بالشتک
crown-post U تیرک عمودی
Crown Princesses U ولیعهد
crown block U قرقرهراس
olive crown U تاج زیتون
mural crown U ناجی که به نخستین بالارونده ازدیوار شهر دشمن داده میشد
crown imperial U گل سرنگون
crown glass U شیشه گردیاچرخی
crown gear U چرخ دنده محدب
crown ether U اتر تاجی
crown debt U طلب دولتی بستانکاری دولتی
crown debt U وام بدولت
crown colony U بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
counsel for the crown U وکیل عمومی
counsel for the crown U دادیار
Crown Princes U نایب السلطنه
Crown Princes U ولیعهد
Crown Prince U نایب السلطنه
crown knot U گره تاج
crown land U خالصه
crown law U قانون جزائی
heir to the crown U ولی عهد
half crown U سکه معادل دوشلیلینگ وشش پنس
crown wheel U چرخی که دندانههای ان نسبت به سطح ان عمودباشد
crown tree U شمع
crown top U تاج
crown top U کلاهک
crown stopper U سر بطری پهن
crown section U برش در کلید قوس
crown paper U کاغذی که 38/10سانتیمتردر50/80سانتیمترباشد
crown of the caves way U قسمت میان سنگ فرش)
crown of arch U کلید طاق
crown of arch U مهره طاق
Crown Prince U ولیعهد
downstream profile at crown U نیمرخ پایاب در کلید
downstream profile at crown U نیمرخ کلید در پایین دست
crown green bowls U بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com