Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 185 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lateral forces
U
نیروهای عرضی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lateral
U
جنبی
lateral
U
در عرض
lateral
U
افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
lateral
U
عرضی
lateral
U
جنبی جناحی
lateral tell
U
پیشگیری هواپیما در حرکت عرضی
lateral tell
U
سبقت عرضی
lateral
U
افقی
lateral
U
جانبی
lateral
U
پهلویی
lateral
U
فرعی
lateral
U
واقع درخط افقی
lateral control
U
کنترل جانبی
lateral buckling
U
کمانکش جانبی
lateral line
U
خطپهلویی
lateral yield
U
له شدگی جانبی
lateral bar
U
دستهجانبی
lateral groove
U
شیارجانبی
lateral incisor
U
شیبکناری
lateral mark
U
علامتکناری
lateral moraine
U
منبعیخکناری
lateral inversion
U
معکوس جانبی
lateral control
U
کنترل در عرض جبهه
lateral dispersion
U
پراکندگی جانبی
lateral shifts
U
تغییرات جانبی
lateral raise
U
تمرین تقویت عضلههای پشت و شانه با دنبل
lateral route
U
جاده عرضی
lateral meniscus
U
منیسک خارجی
[کالبد شناسی]
[زیست شناسی]
lateral support
U
تکیه گاه جانبی
lateral strain
U
تغییر شکل نسبی جانبی
lateral shifts
U
تغییرات عرضی
lateral shifts
U
حرکت جانبی
lateral spread
U
اتش درو در عرض
lateral stability
U
پایداری عرضی
lateral thinking
U
حلمشکلیباکمکگرفتنازقوهتخیل
lateral pressure
U
فشار جانبی
lateral dominance
U
برتری جانبی
lateral fissure
U
شیار جانبی
lateral flexion
U
خم شدن به پهلو
lateral gain
U
پوشش جانبی زمین درعکاسی هوایی
lateral route
U
جاده هایی که به موازات خط لجمن قرارداشته باشند
lateral load
U
بار جانبی
lateral surface
U
سطح جانبی
lateral support
U
تکیه گاه کناری
lateral pass
U
پاس توپ فوتبال از پهلو
upper lateral lobe
U
پهنبرگکناریفوقانی
lower lateral sinus
U
روزنهتحتانیجانبی
lower lateral lobe
U
پهنبزگتحتانیجانبی
upper lateral sinus
U
دریچهکناریفوقانی
lateral magnifying power
U
درشت نمایی جانبی
lateral filing cabinet
U
محفظهفایلهایجانبی
lateral and sway bracing
U
حرکات جانبی و نوسانی
lateral water hazard
U
مانع برکهای به موازات مسیر گوی گلف
lateral rectus muscle
U
ماهیچهرکتئوسکناری
lateral semicircular canal
U
کانالنیمدایرهجانبی
lateral-adjustment lever
سطح تنظیم جانبی
lateral condyle of femur
U
مهرهاستخوانجانبیران
lateral deflection of beam
U
تغییر شکل فرعی یا جانبی تیر
lateral cutaneous femoral nerve
U
عصبکوتانئوسراستکناری
forces
U
بردار نیرو
forces
U
قدرت
forces
U
بیرون کردن
forces
U
بازور جلو رفتن تحمیل
forces
U
مجبور کردن
forces
U
وادار کردن
forces
U
نیروی نظامی
forces
U
قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
forces
U
فشار دادن
forces
U
راندن
forces
U
بی عصمت کردن
forces
U
بزور بازکردن
forces
U
زور
forces
U
نیرو
forces
U
جبر
forces
U
نفوذ
forces
U
قوا
forces
U
عده
forces
U
شدت عمل
forces
U
خشونت نشان دادن
forces
U
درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
forces
U
مسلح کردن
forces
U
مجبورکردن بزورگرفتن
forces
U
عنف
forces
U
تحمیل کردن
forces
U
مجبورکردن
forces
U
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forces
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces
U
پاس بی هدف
forces
U
یکان قسمت نظامی
forces
U
نافذ
forces
U
مجبور کردن کسی به انجام کاری
forces
U
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
forces
U
شروع به عمل یا کار
opposing forces
U
نیروهای درگیر نبرد
fundamental forces
U
اندرکنش های بنیادی
[فیزیک]
fundamental forces
U
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
special forces
U
نیروهای ویژه ضد چریک
[ارتشی ]
polygon of forces
U
کثیرالاضلاع نیروها
naval forces
U
نیروهای دریایی
package forces
U
نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
parallelogram of forces
U
متوازی الاضلاع نیروها
people forces
U
نیروی پایداری
people forces
U
نیروی چریکی دفاع از خود در شهرو دهات
political forces
U
نیروهای سیاسی
polygon of forces
U
بس گوشه نیروها
regional forces
U
نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
resolution of forces
U
تجزیه نیروها
restraining forces
U
نیروهای مهار کننده
screening forces
U
نیروهای پاسیور
seato forces
U
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
orientation forces
U
نیروهای دو قطبی- دو قطبی
orange forces
U
علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
system of forces
U
دستگاه نیروها
triangle of forces
U
سه گوشه نیروها
triangle of forces
U
مثلث نیروها
marine forces
U
تفنگداران دریایی
marine forces
U
نیروی تفنگدار
market forces
U
نیروهای بازار
market forces
U
عوامل موثردر بازار
nato forces
U
نیروهای پیمان ناتو
transient forces
U
نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
naval forces
U
نیروی دریایی
nuclear forces
U
نیروهای هستهای
opposing forces
U
نیروهای متخاصم
special forces
U
نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
army forces
U
نیروهای زمینی
army forces
U
نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
assigned forces
U
نیروهای زیر امر
assigned forces
U
نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
auxiliary forces
U
قوای کمکی
auxiliary forces
U
نیروی کمکی
task forces
U
تاسک فورس
barrier forces
U
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
blue forces
U
نیروهای خودی
blue forces
U
نیروهای ابی
combat forces
U
نیروهای رزمی
air forces
U
نیروی هوایی
expeditionary forces
U
قشون استعماری
task forces
U
نیروی اجرای عملیات
armed forces
U
مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
armed forces
U
نیروهای مسلح
police forces
U
نیروی انتظامی
police forces
U
نیروی پلیس
police forces
U
دادگاه پلیس
task forces
U
گروه کار
expeditionary forces
U
نیروی اعزامی
expeditionary forces
U
نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
combined forces
U
نیروهای مرکب
component forces
U
نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
enemy forces
U
نیروهای دشمن
forces of production
U
نیروهای تولید
land forces
U
قوای بری
irregular forces
U
نیروهای چریکی
four forces of nature
U
چهار نیروی بنیادی طبیعت
friendly forces
U
نیروهای خودی
garrison forces
U
نیروهای پادگانی
garrison forces
U
قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
ground forces
U
نیروی زمینی
ground forces
U
نیروهای زمینی
land forces
U
نیروی زمینی
distribution of forces
U
واگذاری نیروها
component forces
U
نیروهای مولفه
composition of forces
U
ترکیب نیروها
contingencey forces
U
نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
conventional forces
U
نیروهای رزمی معمولی
differential forces
U
نیروهای دیفرانسیلی
landing forces
U
نیروهای پیاده شونده
distribution of forces
U
تقسیم نیروها
landing forces
U
قوای اب خاکی
landing forces
U
نیروها پیاده شونده به ساحل
irregular forces
U
نیروهای نامنطم
sum of all external forces
U
حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
balance collective forces
U
نیروهای کلی متعادل
peace keeping forces
U
نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
armed forces police
U
دژبان نیروهای مسلح
armed forces courier
U
پیک ارتشی
armed forces courier
U
پیک نیروهای مسلح
amphibious striking forces
U
نیروهای ضربتی اب خاکی
attack carrier striking forces
U
نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
van der waals forces
U
نیروهای وان در والس
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces .
U
درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
dipole dipole forces
U
نیروهای دو قطبی- دوقطبی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com