Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
landing weight
U
وزن فرود
landing weight
U
وزن با هنگام تخلیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
design landing weight
U
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
maximum landing weight
U
حداکثر وزن فرود
Other Matches
weight average molecular weight
U
میانگین وزنی وزن مولکولی
landing
U
فرودگاه هواپیما
landing
U
بزمین نشستن هواپیما
landing
U
فرود
landing
U
ورود به خشکی
landing
U
پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing
U
نشستن هواپیما
landing
U
پاگرد
landing
U
فرود ژیمناست به زمین
landing
U
ورود بخشکی
landing
U
اسکله
landing
U
پاگردان
landing
U
فرود
[هواپیما یا موشک]
landing approach
U
مسیر تقرب
landing approach
U
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
landing area
U
منطقه فرود
landing area
U
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
landing attack
U
تک همراه با پیاده شدن به ساحل
vertical take off and landing
U
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
landing attack
U
تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
landing beach
U
ساحل پیاده شدن
landing beam
U
نورافکن هدایت زمینی هواپیمابرای فرود
landing forces
U
نیروها پیاده شونده به ساحل
landing forces
U
قوای اب خاکی
landing forces
U
نیروهای پیاده شونده
landing angle
U
زاویه فرود
landing aircraft
U
هواپیمای در حال فرود
forced landing
U
فرود اجباری
forced landing
U
فرود اجباری هواپیما
landing gear
U
عراده هواپیما وسایل فرود امدن
conventional take off and landing
U
هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
landing gear
U
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
diversionary landing
U
فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
instrument landing
U
فرود کور
instrument landing
U
فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
chinese landing
U
پهلو گرفتن به سبک چینی
soft landing
U
فرود نرم
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
landing spot
U
نقطه فرود
landing gear
U
ارابه فرود
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
landing slab
U
تاوه پاگرد
landing threshold
U
استانه فرود اب خاکی
landing threshold
U
نقطه شروع عملیات اب خاکی
landing zone
U
فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
landing vehicle
U
خود روشنی دار اب خاکی
landing wires
U
سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
landing zone
U
منطقه فرود
landing zone
U
منطقه نشست هوایی
landing zone
U
نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
secondary landing
U
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
quarter landing
U
پاگرد پله با 081 درجه گردش
night landing
U
پیاده شدن درساحل در شب
landing site
U
محل فرود
landing site
U
پایگاه فرود
landing hill
U
تپه فرود
landing light
U
چراغ فرود
landing mat
U
باند فرود اضطراری
landing mat
U
باندفرود تعجیلی
landing net
U
تور ماهیگیری با دسته کوتاه یا بلند, دامی که باماهیهای بزرگ راباان به خشکی میکشند
landing order
U
اجازه تخلیه بار
landing order
U
دستورتخلیه بار
landing party
U
گروه اب خاکی
landing party
U
گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
landing place
U
فرودگاه اسکله
landing schedule
U
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
landing ship
U
ناو نیرو پیاده کن
night landing
U
فرود شبانه
landing strip
U
باند فرود
landing strips
U
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
crash-landing
U
سقوط کردن هواپیما
administrative landing
U
پیاده شدن اداری
air landing
U
فرود از راه هوا
landing field
U
فرودگاه
landing craft
U
کرجی ساحلی
landing deck
U
غرشهفرود
landing window
U
پنجرهفرود
landing strips
U
باند فرود
landing strip
U
باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
administrative landing
U
پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
air landing
U
پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
landing stage
U
حملباقایق
air landing
U
فرودهوایی
landing craft tank
U
ناو تانک پیاده کن
advanced landing field
U
پایگاه هوایی مقدم
main landing gear
U
ترمزاصلیفرود
battalion landing team
U
تیم ساحلی گردان
nose landing gear
U
ترمزفروددماغه
air landing facility
U
تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
landing craft raiding
U
قایق هجومی
landing craft assault
U
قایق نیرو پیاده کن
advanced landing field
U
پایگاه فرود مقدم
auxiliary landing field
U
فرودگاه کمکی
landing, storage, delivery
U
تخلیه
battalion landing team
U
تیم پیاده شونده گردانی
automatic approach and landing
U
روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
landing, storage, delivery
U
نگهداری
brigade landing team
U
تیم پیاده شونده تیپی
landing signal officer
U
افسر ارتباط فرود
divided landing gear
U
ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
landing ship dock
U
اسکله فرود اب خاکی
naval landing party
U
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
landing, storage, delivery
U
تحویل
deck landing aid
U
کمکهای فرود
front landing gear
U
ترمزجلوییفرود
automatic carrier landing system
U
سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
weight
U
سنگینی
weight
U
نزن
weight
U
بارکردن
weight
U
وزن
self weight
U
ویژه وزن
weight
U
چیزسنگین
weight
U
سنگین کردن
weight
U
میزان
weight
U
وزن دادن
weight
U
گرانی
weight
U
فشار
weight
U
قطعه سرب درکیف زین برای جبران کمبودوزن اسب
weight
U
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
self weight
U
خود وزن
weight
U
سنگ وزنه
weight
U
لنگر
it is of no weight
U
قدرواهمیتی ندارد
weight in
U
وزن کشی
weight training
U
بدن سازی
weight ton
U
تن سنگین
put on weight
<idiom>
U
افزایش وزن
pull one's weight
<idiom>
U
کارها را تقسیم کردن
You are going to gain weight. if you let yourself go.
U
اگر جلوی خودت را نگیری چاق می شوی
weight throw
U
پرتاب وزنه
where is the kilogramme weight ?
U
وزنه ....
weight the sugar
U
قند را بکشید
weight function
U
تابع وزنی
weight ratio
U
نسبت وزن
weight program
U
تمرین وزنه برداری
weight percent
U
درصد وزنی
weight of solids
U
وزن ذرات
weight zone
U
مربع وزن گلوله
wet weight
U
وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند
net weight
U
وزن کلی
net weight
U
وزن خالص
light-weight
U
سر خالی
carpet weight
U
وزن فرش
operating weight
U
وزن عملیاتی
paper weight
U
کاغذ نگهدار
paper weight
U
وزنه
to lose weight
U
لاغر شدن
ramp weight
U
حداکثر وزن ممکن هواپیما
throw one's weight around
<idiom>
U
ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن
where is the kilogramme weight ?
U
سنگ کیلوگرم کجاست
weight lifting
U
وزنه برداری
the weight is kilogrammes
U
وزن
statistical weight
U
وزن اماری
statistical weight
U
احتمال ترمودینامیکی
specific weight
U
وزن ویژه
specific weight
U
سنگینی ویژه
specific weight
U
وزن مخصوص
sliding weight
U
وزنمتحرک
weight trainer
U
مربیوزنه
short weight
U
وزنه کم
short weight
U
سنگ کم
the weight is kilogrammes
U
ان 5 کیلوگرم است
to carry weight
U
نفوذ یا اهمیت داشتن
weight lifter
U
وزنه بردار
weight index
U
شاخص موزون
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
weight and measures
U
سنگ و اندازه
weight man
U
پرتابگر وزنه یا چکش پرتابگر چکش
unladen weight
U
وزن کامل خودرو
unladen weight
U
وزن ناخالص خودرو
unit weight
U
وزن واحد
unit weight
U
وزن مخصوص
total weight
U
وزن کل
toe weight
U
وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
weight trainer
U
آموزندهوزنه
counter weight
U
وزنه تعادل
formula weight
U
وزن فرمولی
basis weight
U
وزن پایه
avoirdupois weight
U
اوزان و مقیاسات اجناس
atomic weight
U
wt.at :symb
atomic weight
U
وزن اتمی
atomic weight
U
جرم اتمی
atomic weight
U
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
gross weight
U
وزن کل هواپیما یاخودرو با بار وزن خالص
curb weight
U
وزن کل خودرو با سوخت وتجهیزات
gross weight
U
وزن ناویژه
gross weight
U
وزن ناخالص
fixed weight
U
وزن ثابت
bat weight
U
وزنه اضافی متصل به چوب بیس بال
equivalent weight
U
وزن هم ارز
counter weight
U
پاسنگ
counter weight
U
وزنه مقابل
cross weight
U
وزن ناخالص
certificate of weight
U
گواهی وزن
weight by volume
U
وزن حجمی
volumetric weight
U
وزن حجمی
design take off weight
U
حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام برخاستن هواپیمابرای استفاده در محاسبات طراحی
brake weight
U
لنگر
draw weight
U
نیروی لازم برای کشیدن زه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com