English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
knowledge industries U صنایع اطلاعاتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
industries U صنعت
industries U کوشایی
industries U مجاهدت
industries U پیشه و هنر ابتکار
industries U صناعت
metal industries U صنایع فلزی
nationalized industries U صنایع ملی
primary industries U صنایع اولیه
related industries U صنایع مرتبط
key industries U صنایع اصلی
industries and mines U اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
heavy industries U صنایع سنگین
indigenous industries U صنایع محلی
indigenous industries U صنایع بومی
consumer industries U صنایع مصرفی
food industries U صنایع غذایی
key industries U صنایع کلیدی
service industries U فعالیتهای خدماتی اشتغالهای خدماتی
steel industries U صنایع فولادی
chemical industries U صنایع شیمیایی
nationalized industries U صنایع دولتی
cottage industries U فرآورد خانگی
cottage industries U صنعت روستایی
cottage industries U کارگاه خانگی
government owned industries U صنایع دولتی
government owned industries U صنایع متعلق بدولت
knowledge U دانایی
knowledge U ادراک
to a knowledge U دانش اندوختن
i have no knowledge of it U هیچ اگاهی از ان ندارم اطلاعی از ان ندارم
immediate knowledge U معرفت بیواسطه
knowledge U علم
knowledge U شناخت
knowledge U دانش
it came to my knowledge U من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
to my knowledge <adv.> U تا اونجایی که من میدونم
to a knowledge U کسب معرفت کردن
knowledge U آگاهی
knowledge U بصیرت
knowledge U شناخت
knowledge U دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
knowledge U شناسایی
knowledge U سیستم کامپیوتری که عکس العملهای ذخیره سازی
knowledge U نرم افزاری که دانش
knowledge U وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
knowledge U اطلاع
knowledge U دانش
knowledge U معرفت
self knowledge U خوداگاهی
knowledge U وقوف
knowledge U دانایی علم
knowledge U اگاهی
knowledge U علم
knowledge U طراحی و نوشتن سیستمهای کامپیوتر خبره
knowledge U آنچه دانسته است
knowledge representation U بازنمود دانش
reservoir of knowledge U مخزن یا گنج دانش
rudimentary knowledge U دانش مقدماتی یا نخستین
knowledge representation U نمایش دانش
knowledge of a language U دانستن زبانی
knowledge is power U دانایی توانایی است توانابودهرکه دانابود
It is common knowledge that ... U این را همه کس بخوبی میدانند که ...
to reach for knowledge U دانش کوشیدن
To acquire knowledge. U دانش فرا گرفتن
His knowledge has no limits. U دانش اوحد واندازه ای ندارد
He did it with his fathers knowledge. U با اطلاع پدرش اینکار راکرد
to reach for knowledge U برای یافتن
relativity of knowledge U نسبی بودن دانش
domain knowledge U دانش محیط کاربرد
knowledge base U پایگاه معلومات
every branch of knowledge U هرشاخه ازعلوم
knowledge acquisition U دانشیابی
knowledge acquisition آگاهی یابی
indirect knowledge U معرفت غیرمستقیم
expert knowledge U تخصص
empirical knowledge U معرفت تجربی
general knowledge U علم اجمالی
global knowledge U اطلاع سراسری
carnal knowledge U جماع
carnal knowledge U مجامعت
knowledge base U پایگاه دانش
knowledge base U پایگاه اگاهی
knowledge domain U قلمرو اگاهی
carnal knowledge U بغل خوابی
meta knowledge U اگاهی غیرنمادین
knowledge work U کار اطلاعاتی
knowledge representation U نمایش معلومات
knowledge of results U اطلاع از نتایج
knowledge of persons U شناسایی اشخاص
knowledge acquisition U کسب معلومات
knowledge engineering U مهندسی معلومات
knowledge engineer U مهندسی دانش
knowledge engineer U مهندسی اگاهی
knowledge domain U قلمرو دانش
personal knowledge of the judge U علم قاضی
equivalent knowledge credit U تصدیق اعتبار علمی
equivalent knowledge credit U تصدیق دانش علمی
Zeal without knowledge is a runaway horse . <proverb> U جانفشانى و تعصب جاهلانه ,همچون اسبى افسار گسیخته است .
Madrklmh that every human being is conscious knowledge U مادرکلمه است که هر انسان اگاه به آن آشنایی کامل دارد
The way the robbery was committed speaks of inside knowledge. U روشی که سرقت مرتکب شده بود منجر از آگاهی درونی می شود .
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com