Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
keyboard buffer
U
بافر صفحه کلید
keyboard buffer
U
حافظه موقت صفحه کلید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
alphanumeric keyboard
U
صفحه کلید الفماری
blind keyboard
U
صفحه کلیدی که خروجی آن نشان داده نمیشود ولی مستقیماگ روی نوار یا دیسک مغناطیسی ضبط میشود
keyboard terminal
U
صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
keyboard template
U
الگوی صفحه کلید
keyboard perforator
U
سوراخ کن صفحه کلیدی
keyboard layout
U
جانمایی صفحه کلید
keyboard layout
U
طرح صفحه کلید
keyboard enirv
U
دخول صفحه کلیدی
azerty keyboard
U
روشن قرار دادن کلیدها روی صفحه کلید که خط اول AZERTY آغاز میشود
dvorak keyboard
U
صفحه کلید دووراک
dvorak keyboard
U
طرح صفحه کلید که کاراتر از طرح صفحه کلید QWEEERTY است
detachable keyboard
U
صفحه کلید جداشدنی
locked up keyboard
U
صفحه کلید قفل شده
maltron keyboard
U
یک نوع طرح صفحه کلید که امکان سرعتهای بلقوه بیشتری را ارئه داده ویادگیری ان نسبت به طرح سنتی Qwerty اسانتر میباشد
membrance keyboard
U
صفحه کلید غشایی
tactile keyboard
U
صفحه کلید لمسی
numeric keyboard
U
صفحه کلید عددی
membrane keyboard
U
احساس کننده فشار را فعال میکند
bass keyboard
U
صفحهدکمهباس
keyboard port
U
قسمتاتصالصفحهکلید
membrane keyboard
U
صفحه کلیدی که از صفحه پلاستیکی نازک با کلیدهای روی آن تشکیل شده است . وقتی کاربر روی کلید پردازش میکند
pedal keyboard
U
صفحهکلیدپدال
membrance keyboard
U
صفحه کلید صاف
treble keyboard
U
صدایزیرصفحهکلید
qwerty keyboard
U
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
keyboard to tape unit
U
واحد صفحه کلید به نوارمغناطیسی
pressure sensitive keyboard
U
صفحه کلید حساس به فشار
keyboard to tape system
U
سیستم صفحه کلید به نوار
keyboard to disk system
U
سیستم صفحه کلید به دیسک
programmable function keyboard
U
صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
keyboard to disk unit
U
واحد صفحه کلید به دیسک
keyboard send receive
U
صفحه کلید ارسال- پذیرش
keyboard printing telegraph
U
تلگراف ثبات تکمهای
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
z buffer
U
محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
buffer
U
میانگیر
buffer
U
ضربه گیر بالشتک
buffer
U
تامپون
buffer
U
بافر
buffer
U
محلول تامپون
buffer
U
بافری که اندازه اش طبق نیاز تغییر میکند
buffer
U
فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
buffer
U
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
buffer
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود
buffer
U
کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
buffer
U
وسیلهای که به دستورات یا داده ها اجازه میدهد پیش از کامل شدن قبلی داده جدید وارد کنند
buffer
U
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت در پورتهای ورودی یا خروجی تا وسایل جانبی آهسته بتوانند با CPU سریع کار کند
buffer
U
حافظه میانجی
buffer
U
حافظه موقت
buffer
U
حافظه میانی
buffer
U
فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است
buffer
U
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
buffer
U
مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند
buffer
U
استفاده از میانگیر
buffer
U
دافع اطاق خرج
buffer
U
پرداخت کردن
buffer
U
ضربت خور حائل
buffer
U
امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات
buffer
U
ماشین لرزنده
buffer
U
سپر
buffer
U
ضربت گیر
buffer tank
U
تانکرحائل
output buffer
U
میانگیر خروجی
oil buffer
U
ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
storage buffer
U
میانگیر انباره
refresh buffer
U
یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
buffer zone
U
منطقه تامین
buffer stock
U
ذخیره اتکائی
off screen buffer
U
فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
buffer memory
U
حافظه میانیگر
buffer state
U
دولت حایل
buffer stage
U
مرحله میانگیر
buffer solution
U
محلول بافر
buffer register
U
ثبات میانگیر
buffer pool
U
تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
buffer duo
U
دو پیاده مجاور در برابر دوپیاده مجاور با یک عرض فاصله
buffer distance
U
محوطه امنیت
buffer distance
U
حاشیه امنیت
buffer condenser
U
خازن میانگیر
buffer chamber
U
جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
buffer chamber
U
اطاق خرج
buffer zones
U
منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
buffer body
U
بدنه دافع
buffer area
U
ناحیه میانگیر
buffer state
U
دولت کوچکی راگویند که بین دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد وبروز اختلاف بین انهاجلوگیری میکند
buffer zones
U
منطقه تامین
buffer zone
U
منطقه پیشگیری
buffer capacity
U
فرفیت بافر
elastic buffer
U
میانگیر ارتجاعی
elastic buffer
U
اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند
buffer zone
U
منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
disk buffer
U
بافر دیسک
disk buffer
U
میانگیر دیسک
buffer zones
U
منطقه پیشگیری
buffer storage
U
حافظه میانگیر
buffer storage
U
انباره میانگیر
buffer stock
U
موجودی احتیاطی
buffer stock
U
مواد اولیه ذخیره
buffer stock
U
موجودی ذخیره
buffer stock
U
تامین ذخیره
buffer-bar
[railway]
U
ضرب خور
[قطار]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com