English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
jump spin U چرخش با اغاز پرش بهوا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spin spin coupling U جفت شدن اسپین- اسپین
spin U چرخش
spin U فرفره
to spin out U بسر بردن
to spin out U امتداد دادن مفصلا درست کردن
spin-off U بخشهسازی
spin-off U شرکت بخشهسازی شده
spin-off U برنامهی اشتقاقی
spin U چرخیدن
spin U ریسیدن رشتن
spin U تنیدن
spin U تنیدگی
spin U فشردن سرد اسپین
spin U اسپین
spin U ماهیگیری با وسایل چرخان
spin U فرفره خوردن روی یک پا یا دو پا
spin U چرخش توپ
spin U به درازاکشاندن چرخاندن
spin U چرخش به سرعت
spin U فشردن فلز
off spin U چرخش توپ که تغییر سمت نزدیک توپزن میدهد
to go for a spin U با خودرو گردش کوتاهی کردن
to spin something U چیزی را تند چرخاندن
change spin U چرخیدن با تغییر پا
spin bowler U توپ اندازی که به توپ چرخش میدهد
sit spin U چرخیدن روی یک اسکیت
scratch spin U چرخش روی قسمت جلویی تیغه اسکیت
one toe spin U چرخش با اسکیت قرقره دارروی قرقرههای جلویی
one heel spin U چرخش با اسکیت قرقره دارروی یک اسکیت
low spin U کم اسپین
hot spin U فشردن در حالت گرم
spin casting U پرتاب قلاب ماهیگیری باوسایل چرخان
spin paired U اسپین زوج شده
spin dyeing U زنگرزی پیش از ریسیدن
spin state U حالت اسپین
spin decoupling U واشدن اسپین
spin wall U دیوار درون بنا که بران بارگذاری میشود
spin coupling U جفت شدن اسپین
electron spin U اسپین الکترون
electron spin U تنیدگی الکترون
high spin U پرچرخش
high spin U چرخش زیاد
high spin U پر اسپین
leg spin U چرخش توپ که تغییر مسیربطرف پا میدهد
to spin a yarn <idiom> U [یک مشت راست ودروغ سر هم کردن]
to spin a wheel U چرخی را تند چرخاندن
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
to spin yarns U داستان ساختن
to spin yarns U صفحه گذاشتن
to spin yarns U دروغ ساختن
to spin one's wheels <idiom> U بدون نتیجه زحمت کشیدن [اصطلاح روزمره]
spin-dry U باماشینخشککردن
spin doctor U متخصصروابطاجتماعی
upright spin U چرخش ایستاده
spin-offs U شرکت بخشهسازی شده
top spin U چرخش فرفره مانند توپ بازی
spin-offs U بخشهسازی
spin-offs U برنامهی اشتقاقی
spin drier U ماشینخشککن
spin angular momentum U اندازه حرکت زاویهای اسپین
teflon spin bar U میله همزن تفلونی
lay back spin U چرخش روی یک پا با تکیه بعقب و بالابردن دستها و پای دیگر
spin paired complex U کمپلکس اسپین زوج شده
spin lattice intraction U بر هم کنش اسپین شبکه
electron spin resonance U رزونانس اسپین الکترون
spin angular momentum U اندازه حرکت زاویهای اسپینی
spin casting reel U قرقره چرخان ماهیگیری
spin casting rod U چوب ماهیگیری با قرقره چرخان
spin orbit coupling U جفت شدن اسپین- اوربیتال
jackson haines spin U چرخیدن روی یک پا در حالت نشسته
to spin laundry in the washing machine U لباس های شسته شده را در ماشین لباسشویی تند چرخاندن
electron spin resonance [ESR] U تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
jump U جستن
jump off U شروع حمله
jump off U شروع بحمله
jump off U اغاز
jump off U اغاز حمله
jump all over someone <idiom> U
to jump on somebody U به کسی پریدن [زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
jump on someone <idiom> U
jump at <idiom> U
to jump up at somebody U به کسی پریدن [مانند سگ دوستانه یا خوشحال]
jump off U پرش
jump U جهش
jump U خیز زاویه پرش لوله توپ
jump U تغییرمسیر دادن و منحرف شدن
jump U پرش به هوا با هر دوپا
jump U حمله شمشیرباز با پرش به هوا
jump U پریدن با چتر پرش اسب از مانع
jump U جهیدن
jump U جهت
jump U جوردرامدن
jump U پراندن جهاندن
jump U جهش افزایش ناگهانی
jump U پرش
jump U خیز زدن
jump U ترقی
jump U پریدن
jump U وفق دادن
jump-starts U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
waltz jump U پرش والس
jump-started U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-start U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump start U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
two state jump U جهش دو حالتی
triple jump U پرش سه گام
jump suits U لباس خانه و استراحت
water jump U مانع ابی
water jump U چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
unconditional jump U جهش غیر شرطی
jump suit U روپوش
jump suit U لباس خانه و استراحت
jump suits U روپوش
velocity jump U جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
high jump U پرش ارتفاع
jump ski U پرشاسکی
jump jet U جتیکهمیتواندعمودیپروازکند
jump leads U باتریبهباتریکردنبرایروشنکردنماشین
to line-jump U داخل صف زدن
jump to conclusions <idiom> U
jump on the bandwagon <idiom> [پیوستن به گرایش یا فعالیتی محبوب]
to jump at something [colloquial] U به چیزی واکنش نشان دادن
jump turn U تغییر جهت و پیچ در پرش
jump the gun <idiom> U
jump out of one's skin <idiom> U
jump down someone's throat <idiom> U
jump bail <idiom> U
jump through a hoop <idiom> U
go jump in a lake <idiom> U رفتن وآزار نرساندن به کسی
To jump the queue. U خود را داخل صف جا زدن ( خارج از نوبت )
To jump up . To be startled. U از جاپریدن
To jump across the stream. U ازروی نهر آب پریدن
To jump . To be startled. U ازجا پریدن
jump line U سطر پرش
jump the gum U خطا در اغاز پرش
jump instruction U موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
split jump U پرش روسی
loop jump U پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
jump fishing U ماهیگیری سیار برای کشف محل ماهیها
jump ball U توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
jump ball U جمپبال
jump altitude U ارتفاع مناسب برای پرش چتربازان
scissors jump U پرش قیچی در اسکیت
jump altitude U ارتفاع پرش
johnny jump up U گل بنفشه امریکایی
hydraulic jump U پرش هیدرولیک
hydraulic jump U جهش هیدرولیک
jump stop U توقف ناگهانی با پرش بهواوچرخش
jump instruction U پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
jump kick U شوت درحال پرش
jump instruction U هدایت CPU به بخش دیگر برنامه
jump instruction U دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
jump instruction U دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
jump pass U پاس در حال پرش
jump racing U مسابقه پرش از مانع
jump rider U سوارکار در پرش
jump seat U صندلی تا شو
jump set U پاس پرشی
jump shooter U شوت جفت زن
jump spark U جرقه جهنده
jump speed U سرعت مناسب برای پرش باچتر
jump speed U سرعت پرش
hydraulic jump U جهش هیدرولیکی
angle of jump U زاویه پرش
angle of jump U زاویه پرش لوله توپ
split jump U پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
squat jump U کلاغ پر
stag jump U پرش با پاهای باز در هوا
step jump U پرش و برگشت روی همان پا
arabian jump U نیم پشتک
strong jump U جهش ابی شدید
subroutine jump U جهش زیرروال
ski jump U پرش با اسکی
long jump U پرش طول
jump-starting U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
conditional jump U جهش شرطی
combat jump U پرش با چتر درمنطقه دشمن
jump instruction U موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
counter jump U پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
jump joint U اتصال لب به لب
broad jump U پرش طول
electron jump U پرش الکترون
combat jump U پرش رزمی
To jump down somebodys throat. U ناگهان وسط حرف کسی پریدن
conditional jump instruction U دستورالعمل پرش شرطی
toe loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself . U بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
to queue-jump [British E] U داخل صف زدن
tap loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
standing high jump U پرش ارتفاع بدون دورخیز
turnaround jump shot U پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
To jump down someones throat. U به کسی توپ وتشر زدن
to jump-start someone's car U کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
to jump-start an engine U موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
standing broad jump U پرش طول بدون دورخیز
hop stop and jump U قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
jump height curve U منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
jump spark ignition U احتراق با جرقه جهنده
jump spark distributor U دلکو با جرقه جهنده
jump into the lion's mouth <idiom> U خود را توی دهان افعی انداختن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com