English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
join a society U عضو انجمنی شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
join U متصل کردن یا وصل کردن چندین چیز مهم
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
join U فرمان OIN
join U متصل کردن
to join in U پامیان گذاردن
join U دست به دست هم دادن
join up U مجتمع کردن هواپیماها
join up U به هم پیوستن
join U ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
join U دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
join U ضربه زدن
join U پیوندزدن
join U پیوستن
join U گراییدن متحد کردن
join U در مجاورت بودن
join U مشارکت کردن
join U ازدواج کردن
join U به هم ملحق شدن یا کردن
join U شرکت کردن در پیوستن
join in marriage U وصلت دادن
join hands U توحید مساعی کردن
to join the majority U مردن
to join the majority U رفتن بجایی که بیشترمردم رفته اند
join clip U گیره اتصال
Join the club! U من هم درشرایطی مشابه هستم !
to join company with somebody U به کسی ملحق شدن [همراه کسی شدن]
to join the army U به سربازی رفتن
to join in [on] a conversation U واسطه شدن [میانجی شدن] در مذاکره ای
to join a party U عضو حزبی شدن
join issue with a person U با کسی وارد مرافعه یا دعوی شدن
Why dont you join our group. ? U چرا به جمع ما نمی آیی ؟
society U جامعه
society U انسگان
society U اشتراک مساعی
society U جمعیت
society U نظام اجتماعی گروه
society U شرکت حشر ونشر
society U معاشرت
society U جامعه اجتماع
society U انجمن
society U شرکت کمیته
society U اجتماع
society U مجمع
primitive society U جامعه ابتدایی
inert society U جامعه بیهوده
A classless society. U جامعه بی طبقه
The various strata of society. U طبقات مختلف اجتماع
Every individual in the society should . . . U هر فردی درجامعه با ید ...
cooperative society U شرکت تعاونی
closed society U جامعه بسته
affluent society U جامعه مصرفی
classless society U جامعه بی طبقه
benefits society U انجمن خیریه
egalitarian society U جامعه تساوی طلب
co-operative society U موسسهعام المنفعه
atomistic society U واحدهای کوچک تولیدی
friendly society U انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
affluent society U جامعه رفاه
building society U شرکتوام دهندهمسکن
preliterate society U جامعه نانویسا
atomistic society U جامعه ذرهای
secret society U انجمن سری
nonliterate society U جامعه نانویسا
the society is like a vortex U جامعه مانندگردابی است
mass society U جامعه انبوهیده
law society U کانون وکلا
throwaway society U جامعه مسرف
affluent society U جامعه مرفه
affluent society U جامعه ثروتمند
transitory society U جامعه انتقالی
withdrawal from society U اعتکاف
to live at the expense of society U بار دیگران شدن
to live at the expense of society U روی دوش جامعه زندگی
word processing society U انجمن پردازش کلمه
society for computer medicine U انجمن پزشکی کامپیوتر
society for computer simulation U انجمن شبیه سازی کامپیوتر
society of certified processors U سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
iranian physical society U انجمن فیزیک ایران
canadian information processing society U انجمن کانادایی پردازش اطلاعات
To rub shoulders with people of high society. Tobecome prominent. U سری توی سرها درآوردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com