Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
isoclinic line
U
خطی بر روی نقشه که بوسیله ان نقاطی که درانجاها تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است نشان داده میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
isoclinic wing
U
بالی که زاویه برخورد ان هنگام خم شدن در اثر نیرونیز ثابت میماند
line by line milling
U
فرز کردن سطری
line to line fault
U
اتصال کوتاه دوقطبی
line to line voltage
U
ولتاژ بین دو خط
line to line voltage
U
ولتاژ زنجیر شده
line to line spacing
U
فاصله سطور
line to line fault
U
تماس خطوط
line by line milling
U
فرز کردن سطر به سطر
line to line fault
U
اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault
U
اتصال کوتاه خط به خط
line by line analysis
U
تجزیه سطر به سطر
out of line
U
خارج از خط جبهه
down line
U
بار کردن پایین خطی
line up
U
به خط شدن
line up
U
به ترتیب ایستادن
line up
U
ردیف ایستادن تیم
line-up
U
به خط شدن
line-up
U
به ترتیب ایستادن
the line
U
صف
out of line
U
جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
off line
U
برون خطی
down the line
U
ضربه از کنار زمین
below the line
U
درامد یا هزینه غیر مترقبه
Are you still on the line?
U
هنوز پشت تلفن هستی؟
line-up
U
ردیف ایستادن تیم
o o line
U
خط تقسیم دیدبانی
off line
U
وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
off line
U
غیر متصل
off line
U
قطع
off line
U
منفصل
on line
U
در خط
on line
U
داخل رده
old line
U
دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
in line
U
شمشیر در وضع حمله
old line
U
محافظه کار
o o line
U
خط دیدبانی سپاه
down the line
<idiom>
U
درآینده
line out
U
قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
line out
U
با خط علامت گذاشتن
necessary line
U
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
along line
U
در خط
along line
U
در امتداد خطوط
all along the line
U
در همه جا
all along the line
U
درامتدادهمه خط
line by line
U
سطر به سطر
in line
U
همراستا
line up
<idiom>
U
به صف کردن
line up
<idiom>
U
به درستی میزان کردن
on line
U
مورداستعمال
on line
U
درون خطی
on line
U
متصل
on line
U
مستقیم
line of d.
U
حد فاصل
line of d.
U
مرز
on the line
U
هواپیمای اماده پرواز
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
on line help
U
کمک مستقیم
in line
<idiom>
U
با محدودیت متداول
out of line
<idiom>
U
ناصحیح
line up
<idiom>
U
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
mean line
U
خط میان
Are you still on the line?
U
خط را قطع نکردی؟
line
U
استرکردن
line
U
پوشاندن
line
U
خط
line
U
طناب خط
line
U
خط صف
line
U
صفی در خط
line
U
در سمت
line
U
سیم
line
U
جبهه جنگ
line
U
لوله منفردی در سیستم سیالات
line
U
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line
U
نسب
line
U
ترازکردن
line
U
اراستن
line
U
: خط
line
U
سطر
line
U
ردیف
line
U
رشته بند
line
U
ریسمان
line
U
رسن
line
U
طناب سیم
line
U
جاده
line
U
دهنه
line
U
لجام
line
U
: خط کشیدن
line
U
خط انداختن در
line
U
خط دار کردن
line
U
بخط کردن
line
U
خط زدن
line
U
اتصال فیزیکی به ارسال داده
by line
U
خط دوم یافرعی
by line
U
خط فرعی راه اهن
by line
U
کار یاشغل اضافی وزائد
by-line
U
خط دوم یافرعی
by-line
U
خط فرعی راه اهن
by-line
U
کار یاشغل اضافی وزائد
to come in to line
U
موافقت کردن
to come in to line
U
در صف امدن
line
U
شعبه
line
U
طرز
line
U
رشته
line
U
لاین
line
U
حدود رویه
line
U
محصول
line switching
U
خط گزینی
lumber's line
U
خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
lumber's line
U
خط سینه ناو
line synchronization
U
همزمانی سطور
mach line
U
موج ضربهای ضعیف
line surge
U
جریان سریع و غیرعادی خط
line switching
U
راه گزینی خطی
lyman line
U
خط لیمان
marline or line
U
طناب کوچک دولا
marriage line
U
عقدنامه سند ازدواج
marriage line
U
گواهینامه ازدواج
line telegraphy
U
تلگراف خطی
line terminal
U
ترمینال خط
line tester
U
ازمایش کننده خط
lubber's line
U
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
line voltage
U
ولتاژ شبکه
load line
U
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
load line
U
خط بار
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
line width
U
پهنای خط
line voltage
U
ولتاژ خط
line up billiard
U
بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
line voltage
U
ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
local line
U
خط محلی
lubber line
U
خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
lubber line
U
خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
lubber's line
U
نشانگر سینه
penny a line
U
ارزان نویس بی مایه
penny a line
U
پست
penny a line
U
ارزان
peaked line
U
خط پاره پاره
peaked line
U
خط چین
pass a line
U
رد کردن طناب
overhead line
U
خط هوایی
outhaul line
U
برون کش
out of line coding
U
کدگذاری برون خطی
out line font
U
قلم متغیر
out line font
U
فونت متغیر
orienting line
U
خط توجیه
percolation line
U
خط نفوذ
phase line
U
خط خیز
private line
U
خط خصوصی
principal line
U
خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
price line
U
خط قیمت
poverty line
U
خط فقر
possibilities line
U
خط بودجه
possibilities line
U
خط امکانات
pitch line
U
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
pipe line
U
خط لوله
phantom line
U
خط فرضی
phantom line
U
خط سری
phase line
U
خط مبداء حرکت جنگی
on line system
U
سیستم درون خطی
on line storage
U
حافظه درون خطی
neutral line
U
خط بی اثر
multipoint line
U
خط چند نقطهای
multidrop line
U
پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
multicore line
U
خط چند رشتهای
mould line
U
خط حاصل از تلاقی دو سطح
morning line
U
امتیاز شرطبندی پیش ازمسابقه
mooring line
U
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
mooring line
U
سیم مهار
mooring line
U
طناب مهار مین
message line
U
خط مخابره
median line
U
میانه
new line character
U
دخشه تعویض سطر
night line
U
ریسمان ماهی گیری شبانه
on line operation
U
عمل درون خطی
on line operation
U
عملکرد درون خطی
on line database
U
پایگاه داده درون خطی
loop line
U
دوراهی
offside line
U
خط فرضی موازی با دروازه
off line storage
U
حافظه برون خطی
off line operation
U
عملکرد برون خطی
overhead line
U
سیمکشی هوایی
nonswitched line
U
خط غیر گزینشی
non switched line
U
خط گزینه نشده
no fire line
U
خط منع اتش توپخانه
no fire line
U
خط منع اتش
mason's line
U
ریسمان کار
line of position
U
خط موقعیت
line of fall
U
خط فرود گلوله به زمین
line of fall
U
خط فرود
line of engagement
U
ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
line of duty
U
نحوه انجام وفیفه
line of duty
U
مسیر خدمتی
line of drift
U
خط انتقال گمشدگان به عقب
line of drift
U
خط انتقال مجروحین به منطقه عقب
line of deployment
U
خط گسترش
line of departure
U
خط شروع حمله
line of departure
U
خط عزیمت
line of contact
U
خط تماس
line of communications
U
خطوط ارتباطی زمین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com