English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
invalid contract U عقد فاسد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
option of contract invalid in part U خیار تبعیض صفقه
Other Matches
invalid U باطل پوچ
invalid U نامعتبر فاسد
invalid U کان لم یکن
invalid U باطل
invalid U علیل کردن باطل کردن
invalid U ناتوان کردن
invalid U :
invalid U ناتوان
invalid U نامعتبر
invalid U علیل
invalid U شخصی که مجاز به استفاده از کامپیوتر یا اتصال به یک شبکه نیست
invalid U : بی اعتبار
invalid sale U بیع فاسد
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] U قرارداد کار بدون مدت
to invalid a soldier home U سربازیرا بواسطه ناتوانی ازخدمت رها کردن
contract with U عقد کردن
in contract U طبق قرارداد
all in contract U قراداد کلی
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
by contract U بطور مقاطعه
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
according to the contract no. ... U طبق قرارداد شماره ...
contract U :قرارداد
contract U کنترات پیمان .
contract U منقبض شدن
contract U قرارداد
contract U پیمان
contract U همکشیدن
contract U منقبض شدن مخفف کردن
contract U کنترات کردن منقبض کردن
contract U مقاطعه کاری کردن
contract U : پیمان بستن
contract U قرردادبستن
contract U مقاطعه
contract U دچارشدن
contract U قرارداد بستن
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract U منقبض کردن
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract U تعهد
contract U عقد
parties to the contract U متعاقدین
parties to the contract U طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to the contract U متعاملین
parties to a contract U طرفین متعاهدین
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
parties to the contract U طرفین عقد
performance of a contract U اجرای قرارداد
prime contract U قرارداد اصلی
quasi contract U شبه قرارداد
quasi contract U شبه عقد
provisions of a contract U مواد قرار داد
provisions of a contract U شرایط قرار داد
privity of contract U رابطه متعاقدین
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
privity of a contract U مسئوولیت طرفین قرارداد
parties to a contract U طرفین قرارداد
optional contract U غیر واجب
optional contract U خیاری
labor contract U قرارداد کار
law of contract U قانون قرارداد
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
lease contract U اجاره نامه
lease contract U عقد اجاره
license contract U قرارداد اجازه استفاده
marriage contract U عقد نامه
marriage contract U عقد نکاح
multilateral contract U قرارداد چند جانبه
negotiated contract U قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
open contract U قرارداد باز
open contract U قرارداد غیر معین
operation of contract U نفوذ قرارداد
optional contract U عقد خیاری
optional contract U مجازی
irrevocable contract U عقد لازم
quasi contract U عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract U قرارداد یک جانبه
unconditional contract U عقد منجز
unauthorized contract U عقد فضولی
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to come within the scope of a contract U در حیطه یک قرارداد بودن
unilateral contract U قراردادایقاعی
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
Bilateral contract. U پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
written contract U پیمان نامه
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
void contract U عقد باطل
value cost contract U پیمان بستن با قیمتهای پایه
validity of contract U صحت قرارداد
validity of a contract U اعتبار قرارداد
valid contract U عقد صحیح
to put to contract U بمناقصه گذاشتن
the life of a contract U مدت یک قرارداد
service contract U قرارداد خدماتی
service contract U قرارداد انجام خدمت
service contract U قرارداد خدمت
sales contract U قرارداد فروش
reward contract U عقد جعاله
revocable contract U عقد مجاز
revocable contract U عقد جایز
requirements of a contract U مقتضای عهد
simple contract U قرارداد شفاهی
simple contract U عقد منعقد درسند عادی
the contract is still valid U خودباقی است
the contract is still valid U قراردادباعتبار
stipulation of a contract U مفاد قرارداد
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
social contract U قرارداد اجتماعی
social contract U قرار داد اجتماعی
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
contract of sale U قرارداد فروش
contract for supply U قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve U منحنی قرارداد
contract curve U منحنی مبادله
contract control U کنترل دینامیکی
contract control U کنترل تغایر
contract clause U شرط متعارف در هر قرارداد
conditions of contract U شرایط قرارداد
contract guarantee U ضمانتنامه قرارداد
contract guarantee U ضمانت قرارداد
contract note U سند قرارداد
contract of reward U جعاله
contract of guarantee U عقد ضمان
contract of guarantee U ضمان عقدی
contract of farmletting U قرارداد مزارعه
contract of farmletting U مزارعه
contract of affreightment U قراردادحمل
contract of affreightment U قرارداد اجاره کشتی
contract note U سند مقاطعه توافق نامه
conditional contract U عقد معلق
conditional contract U عقد مشروط
conclusion of a contract U مبایعه
breach of contract U نقض مفادقرارداد
breach of contract U نقض قرارداد
bilateral contract U قرارداد دو جانبه
based on a contract U قراردادی
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract U لغو یک قرارداد
assignment of contract U انتقال قرارداد
breach of contract U تخلف از قرارداد
completion of a contract U انجام یک قرارداد
conclusion of a contract U parties two between asale of
enter into a contract U منعقد کردن عقد
enter into a contract U عقد بستن
conclude a contract U منعقد کردن عقد
conclude a contract U عقد بستن
composition contract U قرارداد ارفاقی
completion of contract U امضای قرارداد
completion of a contract U انجام دادن قرارداد
assignment of contract U واگذاری قرارداد
inoperative contract U عقد غیر نافذ
formula of contract U صیغه عقد
forced contract U عقد مکره
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
executory contract U عقد موجل
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
futures contract U قرارداد اینده
dishonour a contract U قرارداد را محترم نشمردن
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
frustrated contract U قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
frustration of contract U بی نتیجه ماندن قرارداد
illegal contract U قرارداد غیر قانونی
honour a contract U قرارداد را محترم شمردن
haulage contract U قرارداد حمل و نقل
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
gratuitous contract U عقد غیر معوض
futures contract U قرارداد سلف
perform a contract U قرارداد را اجرا کردن
fulfill a contract U قرارداد را اجرا کردن
cost plus contract U قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
contract quantity U حجم قرارداد
contract record U سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
contract scheduling U برنامه ریزی قرارداد
contract period U مدت قرارداد
contract period U دوره قرارداد
contract specification U مشخصات قرارداد
contract of sales U قرارداد فروش
contract of sale U عقد بیع
contract termination U فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
contract work U پیمانکاری
reasonableness of terms in contract U معقول بودن شرایط قرارداد
The party to the contract (agreement). U طرف قرارداد
contract price adjustment U تعدیل قیمت قرارداد
To be in the red . To contract a debt . U قرض بالاآوردن
No such a thing has been stipulated in the contract. U درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
The contract has been draw up in eight articles . U این قرار داد درهشت ماده تنظیم شده است
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
The contract has a few years to run . U به انقضای قرار داد چند سال مانده
This contract is of unlimited duration. U طول مدت این قرارداد نامحدود است.
To conclude an agreement (contract). U قراردادی بستن
To annul [abrogate] a contract قراردادی را باطل کردن
yellow dog contract U قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
contract shipment number U شماره بارنامه مواد مربوط به قرارداد
open end contract U قرارداد نامحدود
open end contract U قرارداد باز
contract technical instructor U مربی فنی پیمانی
contract escalation clause U ماده تعدیل قرارداد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com