Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
interlocking directorate
U
مدیریت واحد
interlocking directorate
U
حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
directorate
U
مقام ریاست هیئت مدیره
directorate
U
مدیریت
directorate
U
اداره
directorate
U
هیئت رئیسه
directorate
U
هیئت مدیره ستادی
directorate
U
هیات مدیره
directorate
U
مقام مدیریت
directorate
[of a company]
U
هیئت مدیره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
directorate
[of a company]
U
هیئت نظاره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
interlocking
U
بافت با قلاب
interlocking
U
حلقوی بافتن
interlocking
U
بهم پیوستن
interlocking
U
همبند کردن
interlocking
U
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocking
U
در هم گیرکردن
interlocking
U
بهم ارتباط داشتن
interlocking
U
بهم قفل کردن
interlocking
U
درهم بافتن
interlocking
U
بهم پیچیدن
interlocking
U
متصل شدن
interlocking
U
پیوستن
interlocking
U
گلیم بافی ابتداء فرش
interlocking
U
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocking
U
قفل
interlocking
U
سد
interlocking
U
مسدودشدن بلوکه
interlocking
U
قفل شدن
interlocking
U
بلوکه شدن
interlocking
U
اتصال دادن تزویج شدن
single interlocking
U
یک پیچه
interlocking tile
U
اجر سفال روی شیروانی
interlocking pipe
U
لوله هم بند
aggregate interlocking
U
بهم چسبیدن مصالح ریزدانه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com