Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
interactive system
U
سیستم فعل و انفعالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
interactive graphics system
U
سیستم گرافیکی محاورهای
Other Matches
interactive
U
برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
interactive
U
ترمینال سیستم محاورهای که اطلاعات را ارسال و دریافت میکند
interactive
U
سیستم چند رسانهای که کاربر دستوری وارد میکند و برنامه پاسخ میدهد یا کاربر میتواند عملیات را کنترل کند و نیز نحوه کار برنامه را
interactive
U
سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
interactive
U
قالبها و خصوصیات فرد را شامل میشود
interactive
U
متقابل
interactive
U
را ممکن میکند
interactive
U
الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
interactive
U
ارتباط بین یک گروه از مردم با وسایل ارتباطی مختلف
interactive
U
تعاملی
interactive
U
حالت کامپیوتر که به کاربر امکان میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده ها را وارد کند و پاسخ را به سرعت دریافت کند
interactive
U
سیستمی که حاوی پاسخ سریع به دستورات کاربر یا برنامه یا داده است
interactive
U
ابزار توسعه یافته نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد برنامه را تحت کنترل اجرا کند
interactive
U
نقاط توقف را تنظیم کند
interactive
U
کد اصلی و مقصد را بررسی کند
interactive
U
محتوای حافظه و ثبات را کنترل کند و اجرای دستور را دنبال کند
interactive
U
سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است
interactive
U
محاورهای
interactive
U
پردازش آن و اعمال عکس العمل بلاد رنگ روی آن
interactive
U
که ارتباط بین کاربر و کامپیوتر
interactive
U
فعل و انفعالی
interactive program
U
برنامه محاورهای
interactive graphics
U
نگاره سازی فعل و انفعالی گرافیک فعل و انفعالی گرافیک محاورهای
interactive processing
U
پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
interactive programming
U
برنامه سازی فعل و انفعالی
interactive query
U
پرس و جو محاورهای
interactive video
U
سیستمی که از اتصال کامپیوتری به دیسک خوان اسفاده میکند تا توان پردازش و تصاویر واقعی و متحرک را ایجاد کند
interactive compiler
U
همگردان فعل و انفعالی
interactive videodisk
U
ویدئودیسک محاورهای
linear system
[system of linear equations]
U
دستگاه معادلات خطی
[ریاضی]
the system of
U
the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
value system
U
نظام ارزشها
i.f.f. system
U
دستگاه تشخیص
p system
U
سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
the system of
U
رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
system
U
تشکیلات
c.g.s. system
U
دستگاه سگث
an system
U
سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
system
U
سامانه
cw system
U
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
system
U
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system
U
سازمان
system
U
سلسله رشته
system
U
طریقه
system
U
همستاد روش
system
U
نظام سیستم
system
U
همست
system
U
سیستم
system
U
ترتیب
system
U
دستگاه
system
U
جهاز
system
U
روش اصول
system
U
نظام
system
U
نظم منظومه
system
U
قاعده رویه
system
U
طرز اسلوب
system
U
مجموعه سازمان
system
U
منظومه
system
U
طرز روش
system
U
نظم ترتیب
system
U
اصول وجود
system
U
اسلوب
system
U
سازگان
system
U
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system
U
سلسله
system
U
رشته دستگاه
system of units
U
سلسه احاد
system of units
U
دستگاه واحدها
system of ventilation
U
سیستم تهویه
induction system
U
سیستم مکش
system log
U
شرح ماوقع سیستم
system mangement
U
مدیریت سیستم
system of units
U
دستگاه یکانها
system maintenance
U
تامین و نگهداری سیستم
inquiry system
U
سیستم پرسش- پاسخ
System Monitor
U
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
system log
U
گزارش روزانه عملیات سیستم
information system
U
سیستم اطلاعات
system loader
U
بارکننده سیستم
information system
U
سیستم اطلاعاتی
system of forces
U
دستگاه نیروها
integrate system
U
سیستم مجتمع
intercommunication system
U
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
system generation
U
ایجاد سیستم
system follow up
U
ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
system flowchart
U
نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
lymphatic system
U
دستگاه لنفاوی
system floder
U
مخزن سیستم
magnet system
U
سیستم اهنربایی
magnetic system
U
سیستم مغناطیسی
system engineering
U
مهندسی سیستم
system engineer
U
مهندس سیستم
makagonov system
U
سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
system dynamics
U
شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
system dynamics
U
پویائی نظام
management system
U
سیستم مدیریت
management system
U
سیستم اداره
system generation
U
تولید سیستم
system generator
U
مولد سیستم
intercommunication system
U
سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
system file
U
فایل سیستم
system library
U
کتابخانه سیستم
interphone system
U
سیستم تلفنی
irrigation system
U
شبکه ابیاری
isolated system
U
سیستم منزوی
system interrupt
U
وقفه سیستم
system international
U
سیستم بین المللی
system installation
U
نصب سیستم
system indicator
U
طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
system implementation
U
پیاده سازی سیستم
limbic system
U
دستگاه کناری
london system
U
سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
system disk
U
دیسک سیستم
filing system
U
روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
system's design
U
مدل سیستم طرزساخت سیستم
freshwater system
U
سیستم لوله کشی اب شیرین
system's design
U
طرح سیستم
system's design
U
ساختمان سیستم
geniculostriate system
U
دستگاه مخطط زانویی
geocentric system
U
دستگاه زمین مرکزی
giorgi system
U
دستگاه جورجی
system unit
U
محفظه سیستم
system time
U
ساعت سیستم
system time
U
زمان سیستم
system testing
U
ازمایش سیستم
system test
U
ازمون سیستم
system study
U
مطالعه سیستم
tandem system
U
سیستم دو پشته
target system
U
سیستم هدفها
the nervous system
U
سلسله پیهای نباتی
text system
U
سیستم متن
first signal system
U
دستگاه علامتی اول
fixer system
U
سیستم اکتشاف و تعیین محل هواپیماهای در حال پرواز
tetragonal system
U
دستگاه چهار گوشهای
teleran system
U
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
fixed system
U
توزیع ثابت اب
telephone system
U
سیستم تلفن
tectopulvinar system
U
دستگاه بامی- پروانهای
tax system
U
نظام مالیاتی
foreign value system
U
نظام ارزشی بیگانه
formmal system
U
سیستم صوری
target system
U
سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
heliocentric system
U
دستگاه خورشید مرکزی
system standard
U
استانداردسیستم
system standard
U
معیار سیستم
system program
U
برنامه سیستم
household system
U
نظام خانوادگی
household system
U
نظام تولیدخانوادگی
system priorities
U
تقدم های سیستم
hydraulic system
U
سیستم هیدرولیک
system planning
U
طرح ریزی سیستم
system overhead
U
مازاد سیستم
system overhead
U
بالاسری سیتم
ignition system
U
سیستم احتراق موتور
illuminating system
U
سیستم روشنایی
vantilating system
U
سیستم تهویه
incentive system
U
نظام تشویقی
indeterminate system
U
سیستمی که وضعیت منط قی
system programmer
U
برنامه نویس سیستم
hexagonal system
U
دستگاه شش گوشهای
system software
U
نرم افزار سیستم
system security
U
حفافت سیستم
system resource
U
وسیله سیستم
system resource
U
منبع سیستم
system resolution
U
تفکیک سیستم کار دستگاه
system reset
U
راه اندازی مجدد سیستم
system prompt
U
اعلان سیستم
system programs
U
برنامههای سیستم
system programming
U
برنامه نویسی سیستم
indeterminate system
U
آن قابل پیش بینی نیست
system analysis
U
سیستم انالیز
supervisory system
U
سیستم نافر
payroll system
U
سیستم پرداخت حقوق
phonetic system
U
سیستم صوتی
physiocratic system
U
روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
planetary system
U
سیستم خورشیدی
planetary system
U
شمسی
planning system
U
نظام برنامه ریزی
point system
U
شرط بندی براساس امتیاز
spoils system
U
سیستم تقسیم مناسب دولتی بین اعضاء حزب حاکم
polyphase system
U
دستگاه چندفاز
software system
U
سیستم نرم افزاری
social system
U
نظام اجتماعی
power system
U
شبکه نیرو
parallel system
U
شبکه موازی
swiss system
U
سیستم سویس
system analysis
U
تحلیل سیستم
synchronous system
U
سیستم همگام
open system
U
نظام باز
open system
U
سیستم باز
open system
U
سازگان باز
symmetrical system
U
جریان متقارن
operating system/
U
سیستم عامل دو
swiss system
U
نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
organ system
U
دستگاه
orthorhomobic system
U
دستگاه راست گوشه
rhombic system
U
دستگاه راست گوشه
power system
U
سیستم قدرت سیستم انرژی
practical system
U
دستگاه یکانهای عملی
railway system
U
سیستم راه اهن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com