English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
intended investment U سرمایه گذاری مورد انتظار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
was that intended? U ایا این قصدی بود
was that intended? U ایا ان عمدی بود
intended U نامزد
they intended to kill him U قصدکشتن اورا داشتند
they intended to kill him U میخواستند اورا بکشند
intended track U مسیر تعیین شده هواپیما
intended track U مسیر پیش بینی شده هواپیما
intended saving U پس انداز مورد انتظار
He intended to do good but was put to torture . <proverb> U آمد ثواب کند کباب شد .
over investment U سرمایه گذاری بیش از حد
investment U سرمایه گذاری
investment U مبلغ سرمایه گذاری شده
investment U مواد قالب گیری بسته سرمایه گذاری
investment U نیروگذاری
national investment U سرمایه گذاری ملی
investment plan U برنامه سرمایه گذاری
investment opportunities U امکانات سرمایه گذاری
investment mulliplier U ضریب سرمایه گذاری
investment institutions U موسسات سرمایه گذاری
investment goods U کالاهای سرمایهای
social investment U سرمایه گذاری اجتماعی
useful life of an investment U عمر مفیع یک سرمایه گذاری
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
replacement investment U سرمایه گذاری جانشینی
replacement investment U استهلاک
rate of investment U نرخ سرمایه گذاری
primary investment U سرمایه گذاری اولیه
planned investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
net investment U سرمایه گذاری خالص
investment function U تابع سرمایه گذاری
investment foundry U ریخته گی بسته
investment credit U اعتبار طویل المدت
gross investment U سرمایه گذاری ناخالص
foreign investment U سرمایه گذاری خارجی
fixed investment U سرمایه گذاری ثابت
financial investment U سرمایه گذاری مالی
equity investment U مشارکت در سرمایه
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
capital investment U به کار انداختن سرمایه
capital investment U سرمایه گذاری ثابت
autonomous investment U سرمایه مستقل از درامد ملی
autonomous investment U سرمایه گذاری مستقل
real investment U سرمایه گذاری واقعی
actual investment U سرمایه گذاری واقعی
induced investment U سرمایه گذاری القائی
induced investment U سرمایه گذاری که پاسخگوی تغییرات و تحولات درامد ملی باشد
industrial investment U سرمایه گذاری صنعتی
investment cost U هزینه سرمایه گذاری
investment multiplier U ضریب فزاینده سرمایه گذاری
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
investment castings U ریخته گی بسته
investment banks U بانکهای سرمایه گذاری
international investment U سرمایه گذاری بین المللی
margin efficiency of investment U بازده نهایی سرمایه گذاری
to get a good return on an investment U بازده سودمندی در سرمایه گذاریی بدست آوردن
net fixed investment U سرمایه گذاری ثابت خالص
investment in human capital U سرمایه گذاری در نیروی انسانی
marginal return of investment U بازدهی نهائی سرمایه گذاری
investment castings process U فرایند ریخته گی بسته
marginal efficiency of investment U کارائی نهائی سرمایه گذاری
net foreign investment U خالص سرمایه گذاری خارجی
marginal efficiency of investment schedu U نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com