Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 43 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
integrated revision
U
بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
revision
U
رسیدگی ثانوی
revision
U
باز بینی
revision
U
تجدید نظر مرور
revision
U
اصلاح
revision
U
چاپ تازه چاپ اصلاح شده
revision
U
تجدید نظر
revision
U
چاپ جدید
revision
U
تجدید چاپ
revision
U
بازدید
integrated
U
یکپارچه
integrated
U
ای که حاوی گرده وسایل جانبی است که با هم سیستم کامپیوتری را تشکیل می دهند
integrated
U
جامع
integrated
U
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
integrated
U
پایگاه داده که قادر به تامین اطلاعات برای نیازهای مختلف بدون داده افزودنه است
integrated
U
روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
integrated
U
برنامه مقلد که با سیستم عامل چند رسانهای کار میکند
integrated
U
نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
integrated
U
مودمی که بخش درونی سیستم باشد
integrated
U
NDSI
integrated
U
محیط اداره که همه عملیات با کامپیوتر مرکزی انجام می شوند
integrated intensity
U
شدت کل
integrated program
U
برنامه مجتمع
integrated program
U
برنامه مرتبط
integrated intensity
U
شدت انتگرال گرفته شده
integrated software
U
نرم افزار مجتمع
integrated staff
U
ستاد توام
integrated staff
U
ستاد یکپارچه ستاد التقاطی
integrated training
U
اموزش توام
integrated defense
U
پدافند ازمناطق توام دفاعی
integrated defense
U
پدافند هوایی توام
integrated circuit
U
مدار مجتمع IC
integrated aircraft
U
هواپیمای یک پارچه
integrated circuit
U
مدار مجتمع
integrated circuit
U
ای سی
integrated circuit
U
مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
integrated accounting package
U
بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع
integrated reservoir operation
U
بهره برداری توام از چندمخزن
computer integrated manufactureing
U
کارخانه کاملا" اتوماتیک
integrated computer package
U
software integrated
integrated data processing
U
پردازش داده مجتمع
integrated injection logic
U
IIL
monolithic integrated circuit
U
مدار مجتمع یکپارچه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com