English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inside wing U بال داخلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inside U باطن
inside U داخل
inside U درون
inside U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside <adv.> <prep.> U در داخل
inside U موج نزدیک ساحل
inside <adv.> <prep.> U توی
inside <adv.> <prep.> U در توی
inside U قسمت داخلی
inside U نزدیک به مرکز بخش درونی
inside U درونی
inside U تویی
inside U داخلی
inside U تو اعضای داخلی
inside out <idiom> U داخل به خارج برگشتن ،واژگون شدن
inside and out <idiom> U به طور کامل
inside U نزدیک بمرکز
inside of U داخل و یا توی چیزی
inside of U بطن هر چیزی
inside left U بغل چپ
inside sarma U انواع کنده رو
inside micrometer U میکرومتر داخلی
to step inside U توآمدن
inside thread U مارپیچ داخلی
inside of a week U کمتر از یک هفته
inside of a week U در یک هفته کمتر
turned inside out U پشت رو شده
inside pass U مبادله چوب در امدادی
inside kick U پیش لنگ
inside kick U ضربه با روی پا
inside information U اطلاعاتی که بمردمان بیرون داده میشود
inside track <idiom> U سودبردن
inside berm U سکوی شیببر درونی
inside caliper U کولیس داخلی
inside diameter U قطر داخلی
inside thread U دنده داخلی قلاویز
inside lines U خطوط حمله شمشیربازی
to step inside U داخل شدن
inside diameter U قطر هسته
to step inside U واردشدن
inside draft U شیب داخلی
inside hinge U لولای داخلی
to step inside U قدم نهادن در
inside knob U مهرهداخلی
located inside U در درون قرارگرفته
located inside U تو واقع شده
it is rough on the inside U توی ان زبراست
it is rough on the inside U از تو زبر است
turned inside out U وارونه
inside wiring U سیمکشی داخل
inside door handle U دستگیره داخل درب اتومبیل
She asked me in (inside the house). U تعارفم کرد بروم بو
inside roughing chisel U قلم دیزی
inside of the foot kick U بغل پای ضربه زننده
inside kick and overarm control U لنگ کردی
double leg and inside turnover U دوخم با عوض کردن دست شبیه سر و ته یکی مخالف یایک پا رو کار
rear takedown with inside singleleg & kn U زیریک خم اقل از راست
inside-leg snap-fastening U دکمهایرویسمتداخلشلوار
point takedown with inside standing leg U زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
The way the robbery was committed speaks of inside knowledge. U روشی که سرقت مرتکب شده بود منجر از آگاهی درونی می شود .
rear waistlock and forward inside leg tr U انواع درو
on the wing U سیار متحرک
to take under one's wing U حمایت کردن
to take wing U پرواز کردن
under one's wing <idiom> U تحت مراقبت کسی
wing and wing U حرکت با باز بودن کامل بادبانها
to take under one's wing U سرپرستی کردن
right wing toward U میمنه
right wing toward U دست راست
right wing toward U پیشرو
off wing U محل بازیگر گوش
take (someone) under one's wing <idiom> U زیرپروبال شخص راگرفتن
on the wing U پرواز کننده
on the wing U بالدار
to take wing U پابفرارگذاشتن
wing U بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
wing U گروه هوایی
wing U دسته حزبی
wing U گوش زمین
wing U گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
wing U پره
wing U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
wing U طرف
wing U تیپ هوایی جناح
wing U پیمودن
wing U بالدار کردن پردارکردن
wing U شاخه شعبه
wing it <idiom> U بدون آمادگی
wing U بال
wing U پره زائده پره دار
wing U جناح
right-wing U جناح راست
right wing U جناح راست
wing U لنگه
wing U بال مانند زائده حبابی
wing U پرواز پرش
hind wing U بالعقبی
wing screw U پیچ گوشه دار
wing setting U نصب بال
wing section U بخش مرکزی یا پانل خارجی بال
wing root U ریشه بال
wing nut U مهره گوشه دار
wing halfback U هافبکهای کناری
wing loading U وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
wing loading U نسبت وزن کل به مساحت یال
wing nut U پیچ و مهره دارای جاانگشتی
wing nut U خروسک
wing nut U پیچ خروسکی
wing photograph U نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
wing heavy U تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
wing position U وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
wing reactions U واکنشهای بال
wing forward U هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
wing shooting U شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
wing defence U دفاعگوشه
wing membrane U اجزایبال
wing pallet U سطحپرهمانند
wing rib U دندهبال
wing slat U نوکباله
wing vein U رگهبال
cross-wing U [بال های پیوسته در تالار خانه های قرون وسطایی]
chimney-wing U بغله های شومینه
bat's-wing U [نوعی از نقش پنجره خورشیدی]
wing attack U حملهگوشه
tapered wing U بالنوکتیز
straight wing U بالمستقیم
wing skin U پوسته بال
wing spar U عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
wing spread U فاصله بین دو سر بال
wing strut U پایه بال
wing tanks U تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یا بخشی از بال راتشکیل میدهد
wing threequarter U هریک از دو مدافع کنار زمین
wing tip U نوک کفش دارای قوس منحنی
wing tunnel U تونل باد
wing wall U دیواره جانبی
centrist wing U طرفدار جناح میانه رو [سیاست]
wing forward U فوروارد گوش
left wing U شخص دست چپی
front wing U گلگیر جلوی اتومبیل
hard wing U بال صلب
high wing U بال بالا
highed wing U بال لولاشده
isoclinic wing U بالی که زاویه برخورد ان هنگام خم شدن در اثر نیرونیز ثابت میماند
king's wing U جناح شاه شطرنج
low wing U بال پایین
mid wing U بال وسط
parasol wing U بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
left-wing U مربوط به جناح چپ
queen's wing U جناح وزیر شطرنج
double wing U بازی هافبک در گوش
delta wing U بال مثلث
left wing U مربوط به جناح چپ
left-wing U شخص دست چپی
fixed wing U هواپیمای بال ثابت
fixed wing U بال ثابت
fixed-wing U هواپیمای بال ثابت
fixed-wing U بال ثابت
wing commander U سرهنگ دوم هوایی
wing commanders U سرهنگ دوم هوایی
cantilever wing U بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
center wing U بال میانی
delta wing U بال دلتا
rhombus wing U بالی با سطح مقطع متقارن
right wing forward U پیشرو دست راست
upper wing U بال بالایی در هواپیمای دوباله
vent wing U پنجره گردان
wet wing U بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
wind wing U پنجره کوچک تهویه اتومبیل
wing area U مساحت بال
wing axis U محور بال
wing box U ساختمان اصلی بالهای مدرن استرس اسکین
wing chair U مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
wing covert U پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
wing drag U پسای بال
wing drop U افت ناگهانی برا روی یک بال
wing footed U دارای پای پردار
wing footed U تند
wing footed U سریع
simple wing U طرح تهاجمی با خط نامتعادل
sea wing U نرم تن دو کپه دریایی
rotary wing U بال گردان
right wing to ward U دست راست
right wing to ward U پیشرو
right wing of army U پهلوی راست میمنه
right wing of army U جناح یمین
rotary wing U هواپیمای بال گردان
real box wing U بالی با سه تیرک
swept-back wing U بالدم جارویی
reverse chicken wing U نوعی کلید کشی
[extreme] right-wing scene U صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
low mid wing U بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
rotary wing aircraft U هواپیما با بال گردنده
to piniona bird's wing U نوک بال مرغی را چیدن
fixed wing aircraft U هواپیما با بال ثابت
variable area wing U بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
left wing for ward U پیشرو دست چپ
left wing of army U جناح یسار
left wing of army U پهلوی چپ میسره
box beam wing U نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
leg ride and reverse chicken wing U سگک قفل قیصر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com