English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
input work queue U صف کار ورودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
input queue U صف ورودی
input job queue U صف برنامه ورودی
output work queue U صف کار خروجی
Arrears of work . Back log of work . U کارهای عقب افتاده
queue U صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queue U لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
queue U که به ترتیب بررسی می شوند
queue U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queue U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queue U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue U مدت زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال منتظر بمانند
queue U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue U صف صف بستن
queue U صف اتوبوس و غیره
queue U در صف گذاشتن در صف ایستادن
queue U تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند
queue U تعداد فایل هایی که مرتب ذخیره شده اند پیش از پردازش
queue U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
queue U روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queue U 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queue U صق بالاکهای منتظر پردازش که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی شده اند
To jump the queue. U خود را داخل صف جا زدن ( خارج از نوبت )
He jumped the queue. U پرید توی صف ( خارج از نوبت )
rear of queue U عقب صف
job queue U صف برنامه
job queue U صف کار
scheduling queue U صف زمان بندی
print queue U صف چاپ
To form a queue. To line up. U صف بستن ( کشیدن )
To stand in a queue (line). U توی صف ایستادن
How long were you in the queue [line] ? U تو چند مدت در صف ایستادی؟
output job queue U صف برنامه خروجی
to queue [line] up for tickets U برای بلیط در صف ایستادن
to queue-jump [British E] U داخل صف زدن
We had to queue [line] up for three hours to get in. U ما باید سه ساعت در صف می ایستادیم تا برویم تو.
To go to work . to start work . U سر کار رفتن
input U وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input U عمل وارد کردن اطلاعات
input U داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
input U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input U سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
input U انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
input U دادن ورودی
input U پول بمیان نهاده
input U لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
input U وسیله ورودی
input U خرج
input U مصرفی
input U درونداد
input U توان اولیه
input U توان ورودی ورودی
input U سیگنال اولیه
input U ورودی
input U درون گذاشت
input U نیروی مصرف شده
input U توان ورودی
input U درون داد
input U انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
input U داده ها اطلاعات ورودی
input U درداده
input U در رونده
input U سردستهای که وسیله ورودی را به کامپیوتر وصل میکند
input U 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input U مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
input U کامپیوتری که داده دریافت میکند
input U بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
input U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
input U بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
input U کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است
input U فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
input U ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input U دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input block U واحد ورودی
input information U اطلاعات اولیه
input information U اطلاعات ورودی
input terminal U ترمینال اولیه
input attenuation U دمفونگ اولیه
input limiter U محدود کننده ورودی
input limited U ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input level U سطح دریافتی
input admittance U ادمیتانس اولیه
input admittance U مقدار هدایت طاهری اولیه
input attenuation U میرائی ورودی
input power U توان ورودی
input attenuation U میرائی اولیه
input area U ناحیه ورودی
input amplifier U تقویت کننده اولیه
input amplifier U تقویت کننده ورودی
input mode U حالت ورودی
input parameter U پارامتر ورودی
filament input U ورودی فیلامان
input output U ورودی خروجی
input power U قدرت ورودی
input of current U ورود جریان
input preamplifier U پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
input programme U برنامه ورودی
input pulse U ایمپولز ورودی
input pulse U پالس ورودی
input frequency U فرکانس اولیه
input reactance U مقاومت کور اولیه
input noise U پارازیت اولیه
input noise U پارازیت ورودی
input mode U وضعیت ورودی
input media U رسانه ورودی
input reactance U راکتانس اولیه
input of current U تغذیه و هدایت جریان
input parameter U پارامتراولیه
input block U بلاک ورودی
input bound U وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را با نرخی سریعتر از ورود داده هاانجام بدهد
input function U تابع سیگنال ورودی
input current U جریان ورودی
input current U جریان اولیه
input electrode U الکترود ورودی
input data U معلومات یا دادههای ورودی
input data U معطیات ورودی
input data U دادههای اولیه
input data U داده ورودی
input function U تابع اولیه
input device U دستگاه ورودی
input diode U دیود ورودی
input diode U دیود اولیه
input drift U رانش اولیه
input drift U رانش ورودی
input electrode U الکترود اولیه
input frequency U فرکانس ورودی
input coupling U تزویج اولیه
input coupling U پیوست ورودی
input coordinate U مختصات اولیه
input bound U کران ورودی
input capacitance U فرفیت ورودی
input capacitance U فرفیت اولیه
input capacitor U خازن ورودی
input capacitor U خازن اولیه
input card U کارت ورودی
input characteristic U منحنی مشخصه ورودی
input circuit U مدار ورودی لامپ الکترونی
input circuit U مدار ورودی
input circuit U مدار اولیه
input conductance U مقدار هدایت موثر اولیه کندوکتانس ورودی
input control U کنترل ورودی
input impedance U مقاومت فاهری اولیه
input impedance U امپدانس ورودی
input gap U فاصله اولیه
input field U میدان ورودی
input reactor U پیچک ورودی
input time U زمان اولیه
input/output U اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
input/output U وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی
input resonator U همنواگر جعبهای ورودی
input/output U مدیریت و کنترل میکند
input/output U وسیله جانبی
input/output U مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
input/output U پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
input/output U استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
input/output U آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
input/output U سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
clocked input U ورودی با سنجش زمان
input transformer U ترانسفورماتور اولیه
input translator U مترجم ورودی
input/output U بررسی
input translator U مترجم اولیه
input unit U واحد اولیه
input unit U واحد ورودی
input voltage U ولتاژ اولیه
input waveform U شکل موج ورودی
input winding U سیم پیچی اولیه
input/output U داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
input selector U انتخابگرورودی
input devices U ابزارخروجی
three input adder U افزایشگر با سه ورودی
input level U سطح ورودی
two input adder U افزایشگر با دو ورودی
two input firm U بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
two input subtractor U کاهشگر با دو ورودی
variable input U نهاده متغیر
variable input U داده متغیر
input wire U سیمداخلی
noninverting input U ورودی غیروارونگر
input/output U اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
input/output U سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
input/output U کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
input speed U سرعت اولیه
input/output U دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
input/output U ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
instrumental input U داده سودمند
average input U نهاده متوسط
manual input U ورودی دستی
voice input U ورودی صوتی
input terminal U ترمینال ورودی
effective input U فرفیت موثر ورودی
input resistance U مقاومت موثر اولیه
input signal U سیگنال ورودی
input stage U طبقه ورودی
input monitors U صفحهنمایشداخلی
input socket ساکت ورودی
input spectrum U طیف ورودی
input spectrum U بیناب یا طیف اولیه
input resistance U مقاومت ورودی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com