Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inert gas crystal
U
بلور گازهای بی اثر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inert
U
که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند
inert
U
فاقد نیروی جنبش بیروح
inert
U
ساکن
inert
U
لخت
inert
U
بی اثر
inert
U
خنثی
inert
U
مهمات مشقی
inert
U
بی حرکت
inert
U
بی حال
inert
U
بیجان
inert
U
نا کار
inert
U
راکد
inert ammunition
U
مهمات خنثی یا بدون خرج تخریب
inert complex
U
کمپلکس بی اثر
inert electrode
U
الکترود بی اثر
inert filling
U
خرج تلاش بی اثر
inert filling
U
خرج خنثی
inert gas
U
گاز خنثی
inert gas
U
گاز بی اثر
inert ammunition
U
مهمات مشقی
inert ammunition
U
مهمات بی اثر
inert society
U
جامعه بیهوده
inert mine
U
مین بی اثر وبدون خرج تلاش
inert mine
U
مین مشقی
inert pair effect
U
اثر زوج بی اثر
inert gas arc welding
U
جوش برق با گازهای بی اثر
crystal
U
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه می شوند که در ساعتهای مچی
crystal
U
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal
U
صفحه چاپ شده که از یک چراغ قوی کنترل شده توسط کریستال مایع برای تولید تصویر در طبل حساس به عکس استفاده میشود
crystal
U
ماشین حسابها و صفحههای نمایش دیجیتال به کار می رود
crystal
U
بلور کوارتز
crystal
U
زلال بلوری کردن
crystal
U
شفاف
crystal
U
کریستال
crystal
U
بلور
iceland crystal
U
بلور ایسلند
crystal set
U
اشکارساز کریستالی
crystal set
U
گیرنده اشکارساز
crystal structure
U
ساختار بلور
crystal system
U
دستگاه بلور
crystal transducer
U
مبدل
crystal transducer
U
کریستالی
crystal water
U
اب تبلور
ideal crystal
U
کریستال ایده ال
detecting crystal
U
بلور اشکارساز
distorted crystal
U
بلور واپیچیده
filter crystal
U
کریستال صافی
host crystal
U
بلور زمینه
host crystal
U
بلور میزبان
crystal set
U
رادیوی ترانزیستوری
as clear as crystal
<idiom>
U
مثل اشک چشم
[زلال]
crystal clear
U
واضح-مبرهن
crystal drop
U
اشککریستالی
crystal button
U
ریسهکریستالی
x cut crystal
U
کریستالی که عمود بر محورایکس و بموازات محور سوم بریده شده است
single crystal
U
تک بلور
rock crystal
U
سنگ بلور
quasi crystal
U
شبه بلور
quartz crystal
U
بلور کوارتز
pizoelectric crystal
U
کریستال پیزوالکتریک
monovalent crystal
U
بلور تک والانسی
molecular crystal
U
بلور مولکولی
mixed crystal
U
کریستال امیخته
metal crystal
U
بلور فلز
ionic crystal
U
بلور یونی
I cant do any crystal – gazing .
U
علم غیب که ندارم
crystal ball
U
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal defect
U
نقص بلور
crystal detector
U
اشکارساز بلورین
crystal diode
U
دیود بلوری
crystal diode
U
دیود
crystal energy
U
انرژی بلور
crystal pendant
U
اویز
crystal filter
U
صافی بلورین
crystal gazer
U
ساحر یا جادوگر
crystal gazing
U
بلور بینی
crystal glass
U
بلور
crystal control
U
تنظیم با بلور
crystal axis
U
محور کریستال
crystal balls
U
انتن رادار
crystal balls
U
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal ball
U
انتن رادار
liquid crystal
U
کریستال مایع
atomic crystal
U
بلور اتمی
cast crystal
U
بلور ریخته
colored crystal
U
بلور سنگین
covalent crystal
U
بلور کووالانسی
valence crystal
U
بلور کووالانسی
crystal allotropy
U
چند شکلی بلور
crystal grain
U
دانه بلوری
crystal growth
U
رشد بلور
crystal oscillator
U
نوسان ساز کریستالی
mixed crystal
U
کریستال مخلوط
crystal pickup
U
پیکاپ بلورین
crystal pickup
U
پیک اپ کریستالی
crystal plane
U
سطح کریستالی
crystal plane
U
سطح بلوری
crystal plane
U
صفحه بلور
crystal pulling
U
بلور پردازی
crystal rectifier
U
دیود
crystal rectifier
U
دو قطبی بلورین
crystal mixer
U
ترکیب کننده دیودی
crystal lattice
U
شبکه کریستالی
crystal lattic
U
شبکه کریستالی
crystal lattice
U
شبکه بلور
crystal lattice
U
شبکه بلورین
crystal lattice
U
شبکه بلوری
crystal microphone
U
میکروفون بلوری
burnout of a crystal rectifier
U
سوختن یکسوکننده دیودی
crystal field theory
U
نظریه میدان بلور
liquid crystal displays
U
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal displays
U
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid crystal display
U
کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
liquid-crystal display
U
نمایشکریستالمایع
crystal growth affinity
U
رشد خواهی بلور
frequency changer crystal
U
بلور تغییر دهنده بسامد
crystal video rectifier
U
یکسوکننده بلورین ویدئو
noble gas crystal
U
بلور گازهای بی اثر
crystal ball stopper
U
گلوله بلوری شیشه لیموناد
interplanar crystal spacing
U
فاصله بین صفحهای
hexagonal crystal system
U
سیستم کریستال شش گوش
liquid crystal display
U
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
crystal frequency changer efficiency
U
بازده بلور تغییر دهنده بسامد
crystal field stabilization energy
U
انرژی پایداری میدان بلور
electrostatic crystal field theory
U
نظریه الکتروستاتیکی میدان بلور
current sensitivity of a crystal rectifi
U
حساسیت یکسوکننده بلورین
How was I supposed to know . After all I didnt have a crystal ball.
مگر کف دستم را بو کرده بودم.
liquid crystal display colour pigmented
U
صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
liquid crystal bar graph panel indicator
U
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
It stickd out a mile. It is crystal clear . It is as clear as daylight.
U
مثل روز روشن است ( پرواضح است )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com