Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
industrial data collection device
U
دستگاه صنعتی جمع اوری داده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
data collection
U
جمع اوری داده ها
data collection system
U
سیستم جمع اوری داده ها
data preparation device
U
دستگاه اماده سازی داده
data entry device
U
دستگاه داده دهی
data storage device
U
دستگاه ذخیره داده
collection
U
جمع اوری اخبار
collection
U
جمع اوری کردن
collection
U
ایستگاهی که دادههای جمع شده را به نقط ه مرکزی ارسال میکند.
collection
U
عمل دریافت داده از منابع مختلف
collection
U
و مرتب کردن در پایگاه داده
collection
U
1-جمع آوری با هم 2-مجموعهای از موضوعات در کنار هم
collection
U
اجتماع مجموعه
collection
U
کلکسیون
collection
U
گرداوری گرداورد
collection
U
وصول
collection
U
جمع اوری
collection
U
دریافت
intelligence collection
U
طرح جمع اوری اطلاعات
What are the collection procedures for ...?
U
روند جمع آوری برای ... چه
[جور]
است ؟
collection agency
U
عامل جمع اوری اخبار
collection charge
U
هزینه وصول
collection charge
U
هزینه وصول مطالبات
dust collection
U
غبارگیری
intelligence collection
U
جمع اوری اطلاعات
dust collection
U
گردگیری
collection activity
عملیات جمع آوری اخبار سازمان جمع آوری اخبار
deposit collection
U
جمع اوری کردن زباله ها
documentary collection
U
وصولی اسناد
collection order
U
دستور وصول
clean collection
U
وصولی ساده
collection charges
U
هزینه وصول
collection fee
U
هزینه وصول
deposit collection
U
جمع اوری سرمایه
garbage collection
U
پاک کردن خانههای بلااستفاده حافظه در یک فایل
collection plan
U
طرح جمع اوری
garbage collection
U
زباله روبی
tax collection
U
جمع اوری مالیات
fate of a collection
U
وضعیت طلب
collection plan
U
طرح جمع اوری اخبار
collection of premiums
U
وصول اضافه ارزش سهام
collection of goods
U
دریافت کالا
dust collection equipment
U
وسایل گردگیری
debt collection for realisation
U
property pledged of وصول طلب با نقد کردن وثیقه
cash collection voucher
U
سند پرداخت نقدی
cash collection voucher
U
سندپرداخت غرامت نقدی
industrial
U
صنعتی
industrial
U
دارای صنایع بزرگ اهل صنعت
industrial robot
U
دستگاه خودکار صنعتی
industrial insurance
U
بیمه صنعتی
industrial switch
U
کلید صنعتی
industrial tribunal
U
محکمه صناعی
industrial tube
U
لامپ تجارتی
industrial revolution
U
انقلاب صنعتی
industrial nations
U
کشورهای صنعتی
industrial frequency
U
فرکانس صنعتی
industrial school
U
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
industrial instrument
U
دستگاه اندازه گیری صنعتی
industrial management
U
مدیریت صنعتی
industrial investment
U
سرمایه گذاری صنعتی
industrial union
U
اتحادیه صنعتی
industrial union
U
اتحادیهای که هر نوع کارگر بدون توجه به کارش میتواند در ان عضو باشد
industrial psychology
U
روانشناسی صنعتی
industrial pollution
U
آلودگیصنعتی
post-industrial
U
فراصنعتی
post-industrial
U
پسصنعتی
industrial action
U
عملوکارصنعتی
pre-industrial
U
دورانقبلازصنعتیشدن
the industrial quarter of the
U
محله صنعتی شهر
industrial estate
U
محوطهصنعتی
industrial workers
U
کارگران صنعتی
industrial wealth
U
مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
industrial water
U
اب صنعتی
industrial wastewater
U
فاضلاب صنعتی
industrial unit
U
کارگاه
industrial unit
U
واحد صنعتی
industrial unions
U
اتحادیههای صنعتی
industrial communications
U
ارتباطاتصنعتی
industrial relations
U
روابط کارگر وکارفرما
industrial controller
U
رئوستای فرمان دهنده
Industrial Aesthetic
U
[سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
Industrial Architecture
U
معماری خانه های صنعتی
Industrial Park
U
[طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
industrial relations
U
روابط صنعتی
industrial disputes
U
اختلافات صنعتی
industrial espionage
U
جاسوسی صنعتی
industrial economics
U
اقتصاد صنعتی
industrial capitalism
U
سرمایه داری صنعتی
industrial electronic
U
الکترونیک صنعتی
industrial consumption
U
مصرف صنعتی
industrial espionage
U
جاسوسی در صنعت
industrial fluctuations
U
نوسانهای صنعتی
industrial area
U
منطقه صنعتی
industrial building
U
ساختمان صنعتی
industrial building
U
بنای صنعتی
industrial chemistry
U
شیمی صنعتی
industrial classifications
U
طبقه بندی صنعتی
industrial college
U
هنر سرای عالی
industrial concern
U
بنگاه صنعتی
industrial workers of the world
U
کارگران صنعتی جهان
industrial reserve army
U
ارتش ذخیره صنعتی
index of industrial production
U
شاخص تولید صنعتی
industrial alternating current
U
جریان متناوب صنعتی
industrial electronic computer
U
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
industrial electric locomotive
U
لکوموتیو الکتریکی صنعتی
device
U
الت
I/O device
U
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
v , device
U
ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
device name
U
نام دستگاه
device
U
وسیله جانبی
device
U
شیوه
device
U
تمهید
device
U
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device
U
ماشین یا وسیله کارا
device
U
دستگاه
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device
U
حیله
device
U
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device
U
وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device
U
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device
U
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device
U
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device
U
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device
U
PRN برای پورت چاپگر
device
U
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device
U
اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device
U
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device
U
روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device
U
دستگاه اسباب وسیله
device
U
شعار دستگاه
device
U
اسباب
device
U
چاشنی
device
U
خارضامن
device
U
عامل
device
U
ضامن
device
U
وسیله
device
U
ابزار
device
U
فزاره
device
U
تجهیزات
device
U
اختراع
device
U
اپارات
point device
U
کاملا راست
point device
U
بی عیب
illuminating device
U
تجهیزات روشنایی
device flag
U
پرچم دستگاه
pull device
U
عامل کششی
ignition device
U
وسیله احتراق
pressure device
U
عامل فشاری مین
homing device
U
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
pointing device
U
وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
pointing device
U
دستگاه اشاره گر
pressure device
U
ماسوره فشاری
pull device
U
ماسوره کشش مین
device driver
U
برنامه راه اندازی دستگاه
device driver
U
محرک دستگاه
device driver
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
semiconductor device
U
دستگاه نیمه هادی
safety device
U
خارضامن
safety device
U
ضامن
safety device
U
دستگاه ضامن
dedicated device
U
دستگاه اختصاصی
firing device
U
ماسوره مین
device cluster
U
گروه دستگاه
firing device
U
عامل منفجرکننده
firing device
U
ماسوره
gripping device
U
متعلقات گیره و بست
device code
U
کد دستگاه
device dependent
U
وابسته به دستگاه
device driver
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
send only device
U
دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
point device
U
بسیار درست
discrete device
U
دستگاه گسسته
logic device
U
دستگاه منطقی
dressing device
U
دستگاه مستقیم کنی
device number
U
شماره دستگاه
device status
U
وضعیت دستگاه
nonohmic device
U
دستگاه غیر اهمی
microcoding device
U
دستگاه ریزبرنامه نویسی
MCI device
U
وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
mapping device
U
دستگاه نگاشت
drawing device
U
دستگاه ترسیمه
measuring device
U
تجهیزات اندازه گیری
input device
U
دستگاه ورودی
device independence
U
مستقل از دستگاه
picking device
U
دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
peripheral device
U
دستگاه جنبی
device independence
U
استقلال دستگاه
passive device
U
دستگاه منفعل
overload device
U
فیوز گرمایی
overcurrent device
U
دستگاه حفافت
output device
U
دستگاه خروجی
device handler
U
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device handler
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
display device
U
دستگاه نمایش
timing device
U
ساعتی
antirecovery device
U
ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
fastening device
U
پوچگیره
antilift device
U
ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com