English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
income velocity of money U سرعت گردش درامدی پول متوسط تعداد دفعاتی که یک واحد پول روی کالاها وخدمات در طول سال مصرف میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
income velocity U دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
income velocity U سرعت گردش پول
velocity of money U سرعت پول
velocity of money circulation U سرعت گردش پول
money income U مزد و حقوق
money income U درامد پولی
national money income U درامد ملی پولی
Protection money. Racket money. U باج سبیل
Money for jam . Money for old rope . U پول یا مفتی
money begets money <idiom> U پول پول می آورد
velocity U سرعت گردش پول
mean velocity U سرعت متوسط
velocity U بردار سرعت
velocity U سرعت حرکت
mean velocity U تندی میانگین
velocity U سرعت دهانهای توپ
velocity U زرنگی [چابکی]
velocity U بردار سرعت [فیزیک]
velocity U چالاکی
velocity U چابکی
velocity U فرزی
velocity U سرعت انتقال
velocity U درجه تندی
velocity U تندی برحسب زمان
velocity U سرعت سیر شتاب
velocity U سرعت
velocity U تندی
velocity U سرعت اولیه
velocity of escape U سرعت گریز
velocity of fall U سرعت سقوط
velocity of light U سرعت نور
velocity of approach U سرعت متوسط اب هنگام رسیدن به تاج سرریز یا سد
velocity of advance U تندی پیشرفت
velocity factor U ضریب سرعت
velocity factor U ثابت سرعت
velocity gradiant U میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
velocity jump U جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
velocity microphone U میکروفون نواری
high velocity U سرعت دهانهای زیاد
high velocity U سرعت اولیه زیاد
high velocity U با سرعت ابتدایی زیاد
velocity modulation U تحمیل سرعتی
velocity of a wave U سرعت پخش موج
velocity of propagation U سرعت انتشار
velocity of retreat U سرعت متوسط اب در پائین دست سرریز
velocity ratio U نسبت سرعت
drift velocity U سرعت سوق
drift velocity U سرعت رانش
induced velocity U سرعت القاء شده
discharge velocity U سرعت تخلیه
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
critical velocity U سرعت بحرانی
conduction velocity U سرعت هدایت
electron velocity U سرعت الکترونها
escape velocity U سرعت فرار
escape velocity U سرعت گریز
velocity stacks U لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
group velocity U سرعت گروهی
wave velocity U سرعت موج
friction velocity U سرعت اصطکاکی
wind velocity U سرعت باد
wind velocity U سرعت حرکت باد
final velocity U سرعت نهایی
fall velocity U سرعت سقوط
conduction velocity U سرعت رسانش
phase velocity U سرعت موج
radial velocity U سرعت شعاعی
reduced velocity U گرانروی کاهیده
relative velocity U سرعت نسبی
remaining velocity U سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
safe velocity U سرعت مطلوب
seepage velocity U سرعت زه اب
sound velocity U سرعت حرکت صوت در اب دریا
terminal velocity U سرعت داخلی گلوله
radial velocity U تندی شعاعی
muzzle velocity U سرعت ابتدایی توپ
muzzle velocity U سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
permissible velocity U تندی مجاز
permissible velocity U حداکثر سرعت اب در یک کانال که ایجادفرایش نکند
permissible velocity U سرعت مجاز
peculiar velocity U سرعت خاص
orbital velocity U سرعت مداری
muzzle velocity U سرعت گلوله هنگام خارج شدن از لوله
muzzle velocity U سرعت دهانه
terminal velocity U سرعت گلوله داخل لوله
terminal velocity U سرعت حد
instantaneous velocity U سرعت لحظهای
initial velocity U سرعت اغازی
initial velocity U سرعت ابتدایی توپ
initial velocity U سرعت اولیه
limit velocity U حداقل سرعت ابتدایی توپ یاخمپاره که بتوان با ان نفوذلازم را به دست اورد
velocity constant U ثابت سرعت
instantaneous velocity U سرعت انی
low velocity U با سرعت کم
low velocity U کم سرعت
local velocity U سرعت موضعی
liner velocity U بردار سرعت
liner velocity U سرعت
limiting velocity U بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
phase velocity U سرعت فاز
light velocity U سرعت نور
intrinsic velocity U گرانروی ذاتی
velocity constant U ضریب سرعت
actual velocity U سرعت واقعی
circular velocity U سرعت دایرهای
angular velocity U سرعت زاویهای رهایی بمب
apparent velocity U سرعت فاهری
burnout velocity U سرعت موشک در خاتمه سوختن خرج و تمام شدن ان
angular velocity U تندی زاویهای
charactristic velocity U مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
angular velocity U سرعت زاویهای
absolute velocity U سرعت مطلق
income U مهاجر واردشونده
but for income U قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
mean income U درامد متوسط
income U درامد
income U عایدی
income U دخل
income U ریزش فهور
income U عواید
his income U هر چه درامد داردخرج میکند
income U عایدات
income U جریان
income U ورودیه جدیدالورود
high velocity drop U بارریزی با سرعت سقوط زیاد
velocity modulated tube U لامپ تحمیل سرعتی
developed muzzle velocity U سرعت ابتدایی و حقیقی توپ
high velocity drop U بارریزی سریع
constant velocity joint U تویی چرخ
maxwell velocity distribution U تقسیم سرعت ماکسول
root mean square velocity U جذر میانگین مجذور سرعت
maxwillian velocity distrobution U پخش سرعت ماکسولی
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
angular velocity bombsight U دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
velocity of energy transmission U سرعت انتقال انرژی
actual velocity of ground water U سرعت واقعی اب زیرزمینی
air plot wind velocity U سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
gross income U درامد ناخالص
wage income U درامد بشکل دستمزد
real income U درامد واقعی
relative income U درامد نسبی
actual income U درامد واقعی
real income U مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
annual income U درامد سالانه
redistribution of income U توزیع دوباره درامد
temporary income U درامد موقتی
rental income U درامد ناشی از اجاره بها
income accounts حساب های درآمد
income multiplier U ضریب فزاینده درامد
income per capita U درامد سرانه
income policy U سیاست درامدی
income policy U سیاست مربوط به درامدها
median income U درامد میانی
marginal income U درامد نهائی
median income U درامد متوسط
live up to one's income U به اندازه درامد خود خرج کردن
total income U درامد کل
transfer income U درامد انتقالی
transitory income U درامد انتقالی
labor income U درامدهای کار
transitory income U درامدموقتی
income leakage U کسر درامد
income leakage U نشت درامد
income forgone U درامداز دست رفته
stream of income U جریان درامد
supplementary income U درامد تکمیلی
taxable income U درامد مشمول مالیات
imputed income U درامد ضمنی
imputed income U درامد انتسابی
unearned income U درامد ازمبنایی جز کار
income analysis U تحلیل درامد
income and expenditure U درامد و هزینه
income determination U تعیین درامد
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
income effect U تناسب خرید با درامد
the p of income to expenses U نسبت درامدبه هزینه
income forgone U درامد صرف نظر شده
unearned income U درامد باد اورده
wage income U درامدمربوط بکار
personal income U درامد سرانه
present income U درامد جاری
present income U درامد حال
property income U درامد ناشی از املاک ومستغلات
overseas income U درامد از کشور یا کشورهای خارجی
disposable income U درامد قابل تصرف
disposable income U درامدقابل استفاده
disposable income U درامد شخصی پس از مالیات و بیمه
disposable income U درامد دریافتی
income distribution U توزیع درامد
psychic income U درامد بی دردسر
psychic income U درامدحاصل از مشاغل ساده و بی دردسر
notional income U درامد خیالی
notional income U درامد فرضی
earned income U درامد تحصیل شده
deferred income U پیش دریافت درامد
personal income U درامد شخصی
to rely on somebody for your income U از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
income tax U مالیات بر درامد
income tax U مالیات برعایدات
distribution of income U توزیع درامد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com