Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
income support
U
پولیکهافرادکمدرآمدازدولتمیگیرند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
income
U
عایدی
income
U
دخل
income
U
ریزش فهور
income
U
ورودیه جدیدالورود
income
U
مهاجر واردشونده
income
U
عایدات
income
U
عواید
mean income
U
درامد متوسط
income
U
جریان
income
U
درامد
but for income
U
قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
his income
U
هر چه درامد داردخرج میکند
deferred income
U
درامدهای انتقالی
live up to one's income
U
به اندازه درامد خود خرج کردن
income per capita
U
درامد سرانه
income policy
U
سیاست درامدی
deduction from income
U
کسور درامد
labor income
U
درامدهای کار
marginal income
U
درامد نهائی
income velocity
U
سرعت گردش پول
current income
U
درامدیک دوره معین
current income
U
درامد یک سال مالی
current income
U
درامد جاری
income velocity
U
دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
median income
U
درامد متوسط
median income
U
درامد میانی
money income
U
درامد پولی
notional income
U
درامد خیالی
notional income
U
درامد فرضی
nonmonetary income
U
درامد غیر پولی
bunched income
U
درامد خدمات شخصی
business income
U
درامد خالص تجارتی
nominal income
U
درامد اسمی
net income
U
درامد خالص
national income
U
درامد ملی
money income
U
مزد و حقوق
overseas income
U
درامد از کشور یا کشورهای خارجی
deferred income
U
پیش دریافت درامد
income accounts
حساب های درآمد
earned income
U
درامد تحصیل شده
earned income
U
درامدکسب شده
earned income
U
درامدحاصله از کار
economic income
U
درامد اقتصادی
imputed income
U
درامد انتسابی
imputed income
U
درامد ضمنی
gross income
U
درامد ناخالص
flow of income
U
گردش درامد
flow of income
U
جریان درامد
fixed income
U
درامد ثابت
income analysis
U
تحلیل درامد
income distribution
U
توزیع درامد
distribution of income
U
توزیع درامد
income multiplier
U
ضریب فزاینده درامد
income leakage
U
کسر درامد
income leakage
U
نشت درامد
income forgone
U
درامداز دست رفته
income forgone
U
درامد صرف نظر شده
income effect
U
تناسب خرید با درامد
income effect
U
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
disposable income
U
درامد قابل تصرف
disposable income
U
درامدقابل استفاده
disposable income
U
درامد شخصی پس از مالیات و بیمه
disposable income
U
درامد دریافتی
income determination
U
تعیین درامد
income and expenditure
U
درامد و هزینه
ordinary income
U
درامد عادی
per capita income
U
درامد سرانه
income tax
U
مالیات برعایدات
a modest income
U
درآمدی متوسط
windfall income
U
درامد باد اورده
wage income
U
درامدمربوط بکار
wage income
U
درامد بشکل دستمزد
unearned income
U
درامد ازمبنایی جز کار
unearned income
U
درامد باد اورده
transitory income
U
درامدموقتی
transitory income
U
درامد انتقالی
transfer income
U
درامد انتقالی
total income
U
درامد کل
the p of income to expenses
U
نسبت درامدبه هزینه
temporary income
U
درامد موقتی
taxable income
U
درامد مشمول مالیات
to rely on somebody for your income
U
از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
income taxes
U
مالیات بر درامد
income taxes
U
مالیات برعایدات
income tax
U
مالیات بر درامد
income policy
U
سیاست مربوط به درامدها
relative income
U
درامد نسبی
redistribution of income
U
توزیع دوباره درامد
real income
U
مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
present income
U
درامد حال
property income
U
درامد ناشی از املاک ومستغلات
actual income
U
درامد واقعی
psychic income
U
درامد بی دردسر
real income
U
درامد واقعی
rental income
U
درامد ناشی از اجاره بها
present income
U
درامد جاری
annual income
U
درامد سالانه
permanent income
U
درامد دائمی
supplementary income
U
درامد تکمیلی
stream of income
U
جریان درامد
psychic income
U
درامدحاصل از مشاغل ساده و بی دردسر
personal income
U
درامد شخصی
personal income
U
درامد سرانه
in support of
U
در پشتیبانی
in support of
U
در پشتیبانی از
self support
U
اتکاء بخود تکفل مخارج خود
support r
U
پشتیبان
support r
U
نگهدار
self support
U
استقلال مالی
l support
U
نگهداشتن بصورت زاویه
self support
U
حمایت از خود
right of support
U
حرمت ملک
support
U
پشتگرمی
Thank you for your support
U
با تشکر برای پشتیبانی شما.
Thank you for your support
U
با تشکر برای حمایت شما.
support r
U
حامی
support
U
مقر
support
U
پشتیبانی کردن
support
U
پشتیبان زیر برد زیر بری
support
U
تقویت
support
U
کمک
support
U
حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
support
U
تایید کردن نگهداری
support
U
تکیه گاه پایه
support
U
حق مالکیت
support
U
حمایت
support
U
پشتیبان
support
U
تکیه گاه تصدیق کردن
support
U
پایه
support
U
تکیه بدن ژیمناست روی دستها
support
U
نگهدارنده
support
U
نگهداری کردن
support
U
پشتیبانی کردن تایید کردن پایه
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
support
U
پشتیبانی
support
U
نگاهداری
support
U
متکفل بودن
support
U
تکفل کردن
support
U
تحمل کردن
support
U
تایید کردن
support
U
تکیه گاه
support
U
تقویت تایید
support
U
حمایت کردن
support
U
کمک کردن یا کمک به اجرا
permanent income hypothesis
U
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
national net income
U
درامد خالص ملی
national money income
U
درامد ملی پولی
progressive income tax
U
مالیات بر درامد تصاعدی
circular flow of income
U
گردش دورانی درامد
circular flow of income
U
جریان دوری درامد
absolute income hypothesis
فرضیه درآمد مطلق
real national income
U
درامد ملی واقعی
unequal distribution of income
U
توزیع نابرابر درامد
marginal utility of income
U
مطلوبیت نهائی درامد
national income determination
U
تعیین درامد ملی
relative income hypothesis
U
براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
relative income hypothesis
U
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
negative income tax
U
مالیات بر درامد منفی
relative income hypothesis
U
فرضیه درامد نسبی
permanent income hypothesis
U
فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
regressive income tax
U
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
proportional income tax
U
مالیات بر درامد تناسبی
real national income
U
درامد ملی به قیمت ثابت
permanent income hypothesis
U
مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
nonneutralities of income taxation
U
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
property income tax
U
مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
personal disposable income
U
درامد قابل تصرف شخصی
size distribution of income
U
توزیع درامد برحسب مقدار
size distribution of income
U
توزیع درامد مقداری
actual water income
U
اب ورودی موثر
net national income
U
درامد خالص ملی
national income analysis
U
تحلیل درامد ملی
income consumption curve
U
مصرف
income and expenditure approach
U
مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
individual income tax
U
مالیات بر درامد شخصی
gross national income
U
درامد ناخالص ملی
corporation income tax
U
مالیات بر درامد شرکتها
income elasticity of demand
U
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
income velocity of money
U
سرعت گردش درامدی پول متوسط تعداد دفعاتی که یک واحد پول روی کالاها وخدمات در طول سال مصرف میشود
uneven distribution of income
U
توزیع نابرابر درامد
income consumption curve
U
منحنی درامد
debt income ratio
U
نسبت قروض به درامد ملی
income elasticity of demand
U
درامدی تقاضا
personal income tax
U
مالیات بر درامد شخصی
disposable personal income
U
پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
theory of income determination
U
نظریه تعیین درامد
disposable personal income
U
درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
theory of income distribution
U
نظریه توزیع درامد
income elasticity of demand
U
کشش
I have a steady monthly income.
U
درآمد ماهیانه ثابتی دارم
functional distribution of income
U
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
support conditions
U
شرایط تکیه گاهی
card support
U
حافظورق
basket support
U
پشتیبانسبد
adjustable support
پایه متحرک
solid support
U
تکیه گاه جامد
service support
U
پشتیبانی خدمات
barrier support
U
نگهدارندهمانع
filament support
U
محافظافروز
flex support
U
حافظسیمروکشدار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com