Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
in line processing
U
پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
processing of the order
U
انجام سفارش
processing program
U
برنامه پردازشی
processing program
U
برنامه پردازش
processing symbol
U
علامت پردازش
foreground processing
U
اجرای خودکار برنامههای کامپیوتر که برای به انحصاردر اوردن امکانات کامپیوترطراحی شده اند
foreground processing
U
پردازش پیش صحنی
processing unit
U
واحد پردازش
processing unit
U
واحد پردازنده
random processing
U
با دست یابی تصادفی
random processing
U
پردازش تصادفی
cooperative processing
U
سیستمی که در آن یک یا چند کامپیوتر در یک شبکه توزیع شده می توانند بخشی از برنامه یا کار یا مجموعهای از داده ها را اجرا کنند
priority processing
U
پردازش اولیه
overlap processing
U
اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
overlap processing
U
پردازش و خروجی توسط یک سیستم کامپیوتری
parallel processing
U
پردازش موازی
picture processing
U
پردازش تصویری
processing element
U
عنصر پردازشی
geometry processing
U
فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
post processing
U
پس پردازی
post processing
U
پس پردازش
priority processing
U
اولویت پردازی
remote processing
U
پردازش از راه دور
file processing
U
پردازش فایل
data processing
U
امایش اطلاعات
serial processing
U
پردازش نوبتی
serial processing
U
پردازش سری
document processing
U
متن پردازی
document processing
U
پردازش مدرک
distrubuted processing
U
پردازش توزیعی
demand processing
U
پردازش بر اساس نیاز
data processing
U
پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
file processing
U
پرونده پردازی
word processing
U
پردازش کلمه
sequential processing
U
پردازش ترتیبی
data processing
U
داده پردازی
data processing
U
پردازش داده ها
data processing
U
تهیه اطلاعات
data processing
U
پرورش اطلاعات
data processing
U
تهیه و تولیداطلاعات
direct processing
U
پردازش مستقیم
continuous processing
U
پردازش پیوسته
inquiry processing
U
فرایند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات ان
background processing
U
کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
interactive processing
U
پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
nonoverlap processing
U
نوشتن و پردازش داخلی فقط در یک اسلوب سری صورت می گیرد
nonoverlap processing
U
روشی که به وسیله ان خواندن
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
data processing
U
مرتب کردن داده ها
batch processing
U
سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
list processing
U
پردازش لیست
batch processing
U
دسته پردازی
list processing
U
لیست پردازی
batch processing
U
سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند
random processing
U
پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
call processing
U
فراخوان پردازی
background processing
U
فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
concurrent processing
U
پردازش همزمان
simultaneous processing
U
پردازش همزمان
command processing
U
پردازش دستورالعمل
image processing
U
پردازش تصویر
image processing
U
تصویر پردازی
information processing
U
تقویم اخبار
batch processing
U
پردازش دستهای
information processing
U
نتیجه گیری ازاخبار
information processing
U
پردازش اطلاعات
text processing
U
پردازش متن
background processing
U
پردازش زمینهای
processing unit
U
واحدپردازشگر
direct access processing
U
پردازش به روش دستیابی مستقیم
word processing operator
U
متصدی پردازش کلمه
word processing society
U
انجمن پردازش کلمه
word processing supervisor
U
نافر پردازش کلمه
automatic data processing
U
پردازش خودکار داده ها
stacked job processing
U
پردازش پشته یی
decentralized data processing
U
پردازش داده و ذخیره سازی در چند مرحله ونه در یک محل مرکزی
data processing technology
U
تکنولوژی پردازش داده
data processing system
U
سیستم پردازش داده
digital signal processing
U
پردازش دیجیتالی سیگنال
oil processing area
U
منطقهپردازشنفت
word processing system
U
سیستم پردازش کلمه
automatic data processing
U
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
word processing program
U
برنامه پردازش کلمه
administrative data processing
U
پردازش دادههای اداری
data file processing
U
پردازش فایل داده
centralized data processing
U
پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز
central processing unit
U
واحدپردازنده مرکزی
central processing unit
U
واحد پردازش مرکزی
businedd data processing
U
داده پردازی تجاری
transaction oriented processing
U
پردازش تغییرگرا
computer processing cycle
U
چرخه پردازش کامپیوتر
data processing center
U
مرکز داده پردازی
data processing center
U
مرکز پردازش داده
data processing center
U
مرکزداده پردازی
unit central processing
U
واحد پردازش مرکزی
automated data processing
U
پردازش داده به صورت خودکار
data processing curriculum
U
دوره تحصیلات پردازش داده
data processing cycle
U
چرخه پردازش داده
word processing center
U
مرکز پردازش کلمه
data processing management
U
مدیریت پردازش داده
string processing languages
U
زبانهای پردازش رشته
dispersed data processing
U
پردازش اطلاعات به صورت توزیعی
business data processing
U
داده پردازی تجاری
integrated data processing
U
پردازش داده مجتمع
order processing time
U
مدت انجام سفارش
order processing time
U
زمان انجام سفارش
list processing langauge
U
زبان لیست پردازی
information processing carriculum
U
دوره پردازش اطلاعات
information processing center
U
مرکز پردازش اطلاعات
information processing machine
U
computer
list processing langauge
U
زبانهای پردازش لیست
multiple job processing
U
پردازش چند کاره
information processing systems
U
نظامهای خبرپردازی
natural language processing
U
پردازش زبان طبیعی
real time processing
U
پردازش بلادرنگ
remote batch processing
U
پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
scientific data processing
U
پردازش داده علمی
data processing manager
U
مدیر پردازش داده
distributed processing system
U
سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز
electronic data processing
U
پردازش الکترونیکی داده
distributed data processing
U
داده پردازی توزیعی
mechanical data processing
U
پردازش داده مکانیکی
decentralized data processing
U
پردازش داده نامتمرکز
distributed data processing
U
پردازش داده توزیع شده
scientific data processing
U
داده پردازی علمی
data processing management association
U
انجمن مدیریت پردازش داده
automatic data processing system
U
سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
electronic data processing system
U
سیستم پردازش الکترونیکی داده
canadian information processing society
U
انجمن کانادایی پردازش اطلاعات
line by line milling
U
فرز کردن سطری
line to line voltage
U
ولتاژ بین دو خط
line to line voltage
U
ولتاژ زنجیر شده
line to line spacing
U
فاصله سطور
line to line fault
U
تماس خطوط
line to line fault
U
اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault
U
اتصال کوتاه خط به خط
line by line analysis
U
تجزیه سطر به سطر
line to line fault
U
اتصال کوتاه دوقطبی
line by line milling
U
فرز کردن سطر به سطر
o o line
U
خط تقسیم دیدبانی
line by line
U
سطر به سطر
out of line
U
جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
down the line
U
ضربه از کنار زمین
to come in to line
U
در صف امدن
line out
U
قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
line out
U
با خط علامت گذاشتن
line of d.
U
مرز
off line
U
قطع
line of d.
U
حد فاصل
down line
U
بار کردن پایین خطی
out of line
U
خارج از خط جبهه
on the line
U
هواپیمای اماده پرواز
necessary line
U
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
o o line
U
خط دیدبانی سپاه
to come in to line
U
موافقت کردن
mean line
U
خط میان
old line
U
دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
old line
U
محافظه کار
on line help
U
کمک مستقیم
in line
U
همراستا
in line
U
شمشیر در وضع حمله
the line
U
صف
below the line
U
درامد یا هزینه غیر مترقبه
along line
U
در خط
off line
U
برون خطی
line
U
حدود رویه
line
U
خط زدن
line
U
نسب
line
U
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line
U
رسن
in line
<idiom>
U
با محدودیت متداول
line
U
خط
line up
U
به ترتیب ایستادن
line up
U
به خط شدن
line
U
طرز
off line
U
غیر متصل
line
U
محصول
line
U
: خط
line
U
جاده
line
U
لاین
line
U
رشته
off line
U
منفصل
line
U
طناب سیم
line
U
جبهه جنگ
line up
U
ردیف ایستادن تیم
line
U
سیم
on line
U
در خط
on line
U
داخل رده
on line
U
مورداستعمال
on line
U
درون خطی
line
U
سطر
line
U
طناب خط
line
U
ترازکردن
line up
<idiom>
U
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
line up
<idiom>
U
به صف کردن
line
U
ردیف
line
U
رشته بند
line-up
U
به خط شدن
line-up
U
به ترتیب ایستادن
line
U
در سمت
down the line
<idiom>
U
درآینده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com