Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
impluse action
U
انتخاب شماره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
impluse
U
ضربه
impluse
U
ضربه جریان
impluse
U
ضربه ولتاژ
impluse
U
ایمپولز
impluse current
U
جریان ضربهای
impluse counter
U
شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
impluse detector
U
اشکارسازجریان ضربهای
impluse corrector
U
مصحح ایمپولز
impluse correction
U
تصحیح ضربه جریان
impluse wheel
U
چرخ فشار مستقیم
impluse detector
U
مدولاتور ایمپولز
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
impluse distortion
U
اعوجاج ضربهای
impluse inertia
U
لختی ضربهای
impluse converter
U
مبدل ایمپولز
impluse generator
U
مولد فشارضربهای
impluse generator
U
مولد ضربهای
impluse function
U
تابع ضربهای
impluse frequency
U
فرکانس ضربان
impluse frequency
U
فرکانس پولز
impluse frequency
U
فرکانس پالس
impluse duration
U
مدت ایمپولز
impluse contact
U
کنتاکت ضربهای
impluse contact
U
کنتاکت ایمپولز
impluse circuit
U
مدارایمپولز مدار فشار ضربهای
on the impluse of the moment
U
بی اندیشه
on the impluse of the moment
U
بی اراده
on the impluse of the moment
U
بیخود بدون دلیل
on the impluse of the moment
U
هر جور پیش اید
he acted from impluse
U
نیروی ناگهانی یا
voltage impluse
U
ایمپولز ولتاژ
voltage impluse
U
ضربان ولتاژ
he acted from impluse
U
اورابکردن ان کار وادار کرد
impluse width
U
عرض ایمپولز
impluse exitation
U
تحریک ضربهای
impluse stepping
U
انتخاب شماره
impluse amplifier
U
تقویت کننده ضربه جریان
impluse amplitude
U
دامنه ضربه جریان
impluse amplitude
U
دامنه ایمپولز
impluse bandwith
U
پهنای باند ضربه جریان
impluse breakdown
U
شکست ضربهای
impluse circuit
U
مدار جریان ضربهای
impluse switch
U
تکمه ضربهای
impluse margine
U
حاشیه ایمپولز
impluse meter
U
شمارشگر ایمپولز
impluse transformer
U
مبدل ایمپولز
impluse sender
U
مولد ضربهای
impluse sender
U
فرستنده ضربه جریان
impluse separator
U
جداکننده ایمپولز
impluse tachometer
U
تاکومتر ضربهای
impluse sequence
U
توالی ضربه جریان
impluse voltage
U
فشار ضربهای
impluse turbine
U
توربین فشار ضربهای
impluse stage
U
طبقه فشار مستقیم
impluse switch
U
کلید ضربهای
impluse wave
U
موج ضربهای
impluse transformer
U
ترانسفورماتورایمپولز
impluse telegraphy
U
تلگراف ایمپولزی
impluse test
U
ازمایش فشار ضربهای
impluse train
U
توالی ایمپولز
impluse train
U
پالس
impluse selection
U
انتخاب ایمپولز
impluse ratio
U
نسبت ایمپولز
impluse period
U
زمان تناوب ضربه جریان
impluse sender
U
پولز ژنراتور
impluse ratio
U
نسبت ضربه
impluse recorder
U
کنتور ثبات ضربه جریان
impluse regenerator
U
بازیاب ضربه
impluse relay
U
رله ضربه جریان
impluse repeater
U
تکرارکننده ضربه جریان
impluse response
U
پاسخ ایمپولز
impluse modulator
U
اشکارساز ضربه جریان مدولاتور ایمپولز
impluse meter
U
ضربان سنج
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
impluse response
U
رفتار در مقابل فشار ضربهای
impluse noise
U
نویز ضربه جریان
impluse withstand voltage
U
فشار ضربهای ایستا
impluse circuit breaker
U
کلید قطع کننده جریان
impluse voltage generator
U
مولد فشار ضربهای
impluse voltage cascade
U
ابشار فشار ضربهای
impluse voltage stress
U
تنش فشار ضربهای
impluse voltage generation
U
تولید فشار ضربهای
impluse voltage test
U
ازمایش فشار ضربهای
impluse protective level
U
سطح فشار ضربهای
impluse current generator
U
مولد جریان ضربهای
impluse response matrix
U
ماتریس انتقال ضربه
impluse sending key
U
تکمه ارسالی ضربه جریان
impluse sound level
U
سطح صوت ضربهای
impluse breakdown voltage
U
فشار شکست ضربهای
impluse sound level meter
U
سطح صوت ضربه سنج
impluse high tension generator
U
مولد فشار قوی ضربهای
impluse voltage test technipue
U
روش ازمایش فشار ضربهای
impluse voltage testing plant
U
ازمایشگاه فشار ضربهای تاسیسات ازمایش فشارضربهای
right of action
U
حق ترافع
action
U
عملیات جنگی
course of action
U
راه کار
course of action
U
روش انجام کار
right of action
U
حق طرح دعوی دردادگاه
containing action
U
عملیات احاطهای بازدارنده
out of action
U
از نبرد خارج شده
out of action
U
خارج ازنبرد
out of action
U
خراب
out of action
U
غیر فعال
immediate action
U
عکس العمل فوری
immediate action
U
عملیات فوری
right of action
U
حق طرح دعوی در دادگاه
down
[out of action, not in use]
<adj.>
U
ازکارافتاده
action
U
اثر
action
U
اقدام
action
U
جنگ
action
U
اژیرش
action
U
جنبش
action
U
خط اول صفحه نمایش که نام منوها را نشان میدهد
action
U
شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
action
U
پیامی که به کاربر نشان داده میشود که اعلام کند یک عمل یا یک ورودی نیاز است
down
[out of action, not in use]
<adj.>
U
خراب
[ازکارافتاده]
action
U
عمل انجام شده
action
U
که باعث میشود نشانه گر به میله عمل در بالای صفحه برود
action
U
عمل کاربر مانند انتخاب یک کلید
action
U
وقتی کاربر نشانه گر را به سوی یک منوی خاص در میله عمل می برد
action
U
در حقیقت آن منو انتخاب میشود
action
U
حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
action
U
کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
action
U
لیست امکانات
action
U
جنگ عملیات
action
U
پیکار
action
U
نبرد
action
U
تاثیر اثر جنگ
action
U
اشاره
action
U
جریان
action
U
جنبش حرکت
action
U
جدیت
action
U
رفتار
action
U
فعل اقدام
action
U
عمل
action
U
کار
action
U
کردار
action
U
کنش
action
U
اشغال نیروهای جنگی
action
U
گزارش وضع
action
U
طرز عمل
action
U
کار اقدام
action
U
فرمان حاضر به تیر
action
U
عامل
action
U
سهم سهام شرکت
action
U
تمرین
action
U
بازی
action
U
جریان حقوقی تعقیب
action
U
اقامهء دعوا
action
U
انجام کاری
right of action
U
حق اقامه دعوی
self action
U
خود عملی
appropriate action
U
اقدام مقتضی
action
U
تمام منو زیر نام آن نمایش داده میشود
self action
U
عمل فی نفسه
social action
U
اقدام اجتماعی
preventive action
U
اقدامات احتیاطی
preventive action
U
اقدامات تامینی
shock action
U
عمل شوک
shock action
U
غافلگیری حمله ناگهانی غافلگیر کردن دشمن
property in action
U
مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
prepare for action
U
حاضربه جنگ کردن
prepare for action
U
حاضر به عملیات شدن حاضر به تیر کردن
passing action
U
عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
personal action
U
دعوی منقول
personal action
U
دعوی شخصی
plan of action
U
طرح عملیات
single action
U
یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
police action
U
عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت
possessory action
U
دعوی مالکیت
possessory action
U
دعوی اعاده مالکیت
quantum of action
U
ثابت پلانک
quantum of action
U
مقدار اثر
quantum of action
U
کوانتوم اثر
quantum of action
U
کوانتوم کنش
scene of action
U
صحنه عملیات
scene of action
U
صحنه جنگ یادرگیری
retrofit action
U
بهبودسازی وسایل وتجهیزات و پرسنل
reflex action
U
عمل غیر ارادی
real action
U
دعوی راجع به اموال غیر منقول
real action
U
دعوی غیر منقول
radius of action
U
ناحیه رانندگی
radius of action
U
شعاع اثر
radius of action
U
برد عملیاتی هواپیما
radius of action
U
شعاع عمل
quick in action
U
فرز
quick in action
U
چابک
quick in action
U
جلد
quick action
U
عمل ضربتی انی
quick action
U
عمل انی ماسوره
recourse action
U
رجوع به دادگاه
shock action
U
عمل غافلگیری
zone of action
U
منطقه عملیات یکان
to be out of action
[because of injury]
U
غیر فعال شدن
[بخاطر آسیب]
[ورزش]
speed of action
U
تندی
speed of action
U
فرزی
speed of action
U
چابکی
speed of action
U
چالاکی
speed of action
U
زرنگی
[چابکی]
wounded in action
U
زخمی عملیات زخمی جنگی
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com