English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 83 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
implied trust U مسئولیت فرضی
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
implied U ضمنا" مفهوم
implied U ضمنی
implied U مقدر
implied U رضایت ضمنی
implied U تلویحی
implied U مفهوم ضمنی
implied mission U ماموریت استنتاجی
implied acceptance U قبول ضمنی
implied addressing U دستور اسمبلی که فقط روی یک ثبات کار میکند.
implied assumpist U تعهد ضمنی
implied assumpist U تعهد غیر رسمی که از نحوه عمل متعهد ناشی و استنباط میشود
implied malice U سوء نیت فرضی
implied task U ماموریت استنتاجی
implied task U وفایف استنتاجی
implied term U شرط ضمنی
implied terms U شرایط ضمنی
implied terms U شرایط تلویحی
implied malice U سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
keep in trust U به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
self-trust U اعتماد به نفس
trust U اعتماد داشتن
in trust U امانتا"
self trust U اعتماد بخود
on trust U بر مبنای اعتبار
given in trust U امانی
given in trust U به امانت
on trust U نسیه
on trust U امانتا"
trust U اعتماد
trust U مدیریت امانی
trust U اطمینان
trust U امانت
trust U انحصارات چند جانبه
trust U تراست
trust U پشت گرمی داشتن به
trust U مطمئن بودن
trust U اتحادیه شرکتها ائتلاف
trust U امانت ودیعه
trust U مسئولیت
trust U اعتقاد اعتبار
trust U امید
trust U اطمینان پشت گرمی
trust U توکل
trust U ایمان
trust U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trust U امانت گذاشتن
trust U ودیعه
trust U ودیعه گذاشتن
to put trust in U اعتماد کردن به
aplombself-trust U اعتماد به نفس
unit trust U موسسهسرمایهگذار
vacuum trust U تراست در خلاء
trust territory U ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
trust money U پول امانی
trust in god U اعتماد یا توکل به خدا
trust company U شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
to hold in trust U بطورامانت نگاه داشتن
sense of trust U حس اعتماد
market trust U بازار انحصاری
breach of trust U کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
breach of trust U خیانت در امانت
trust fund U وجوه سپرده
trust fund U سپرده امانی
trust fund U وجوه پس انداز شده
trust fund U سرمایه امانی
trust fund U وجه امانی
trust fund U سپرده
trust funds U وجوه امانی
constructive trust U مسئولیت قهری
constructive trust U ضمان قهری
trust fund U وجوه متراکم شده
give in trust U امانی
give in trust U امانتی
deed of trust U سنداستیفای دین از ملک رهنی
deed of trust U سند تودیع امانت
declaration of trust U افهارنامه تکلیف به قبض افهارنامهای که ناقل به منتقل الیه یا مصالح به متصالح میدهد و در ان به او تکلیف میکند که اداره مورد انتقال یا مال الصلح رابه عهده بگیرد و ان را قبض کند
constructive trust U منظور مسئولیتی است که از حکم قانون ناشی میشود و ارتباطی به خواست شخص ندارد
anti trust law U قانون ضد تراست
person in a position of trust U امین
collagteral trust bonds U قرضه هائیکه قرضه یا سهام دیگری به عنوان پشتوانه داشته باشند
sherman anti trust act U قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com