English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
idle junction U اتصال ازاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
junction U نقطه اتصال
junction U جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
junction U اتصال بین سیم ها و کابل ها
p n junction U پیوندگاه "پی ان "
junction U پیوندگاه [جای انشعاب چهارراه ]
y junction U دوشاخه
T junction U اتصال با زاویه درست با سیگنال اصلی یا کابل حمل توان
junction well U چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
junction U پیوندگاه
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction U اتصال برخوردگاه
junction U دگراهی
junction U اتصال
junction U انشعاب
junction U نقطه الحاق
junction U محل الحاق چهارراه
junction U تقاطع
junction U چهارراه
junction U پیوندگاه برخوردگاه
junction U چهارسو
measuring junction U نقطه سنجش
measuring junction U محل سنجش
junction potential U پتانسیل اتصال
junction point U نقطه الحاق
junction cable U کابل اتصال
road junction U چهارراه
flyover junction U چهارسوی دو راه ناهمتراز
flyover junction U تقاطع دو راه ناهمکف چهارراه دو تراز
double junction U اتصال مضاعف
multilevel junction U چهارراه چند طبقه
multiway junction U تقاطع چند راه
multiway junction U همبر چندشاخه
box junction U جادهعلامتگذاریشده
trumpet junction U چهارراه شیپوری
staggered junction U همبرنیزهای
staggered junction U چهارراه سر نیزهای چهارراه نیزهای
scissor junction U چهارراه کج همبر اریب
scissor junction U تقاطع مورب
road junction U تقاطع جاده
road junction U تقاطع راه
road junction U سه راه
reference junction U اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
railroad junction U دوراهی راه اهن
junction selector U مرکز تلفن خودکار سلکتوری
junction box U جعبه ترمینال
junction boxes U جعبه ترمینال
junction box U جعبه تقسیم
junction boxes U جعبه تقسیم
junction box U جعبه اتصال
junction boxes U جعبه اتصال
half cloverload junction U چهارراه نیمه شبدری
main junction box U جعبهمستقیم
positive/negative junction U نقطهاتصالمثبت
positive/negative junction U منفی
idle U وقت تلف کردن
idle U تنبل شدن
idle U هرزگردی
idle U ماشین یا خط تلفن یا وسیلهای
idle U ازاد گشتن
idle U بیکار شدن
idle U بی بار شدن در حال سکون ساکن
idle U بی بار
idle U نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idle U درجاکار
idle U مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
idle U استراحت
idle U وقت گذراندن
idle U بیکار
idle U تنبل
idle U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle U بیهوده
idle U بیخود
idle U بی اساس
idle U بی پروپا
partial two level forked junction U گذرگاه زیر و رو
tow level forked junction U دو شاخه دو ترازه
tow level forked junction U دو شاخه ناهمکف
partial two level forked junction U گذرگاه زیر و زبر
idle coil U پیچک هرز
idle trunck U خط اتصال ازاد
idle trunck U ترانک ازاد
idle turn U کلاف مرده
idle turn U دور ازاد
idle voltage U ولتاژ کور
idle wanderer U ولگرد
idle wheel U دنده چرخ رابط بین دو چرخ
idle wire U سیم مرده
idle capacity U فرفیت بیکار
idle reserves U ذخائر بلااستفاده
idle time U دوره فترت زمان بیکاری
idle time U دوره عطالت
idle runing U بی باری
idle deposit U سپرده راکد
idle deposit U سپرده بلااستفاده
idle frequency U فرکانس بی باری
idle hours U ساعتهای بیکاری
idle balance U مانده راکد مانده غیرفعال
idle line U خط ازاد
idle money U پول راکد
idle money U پول غیر فعال
idle current U جریان کور
idle current U جریان بی باری
idle component U اجزاء کور
idle balance U مانده بیکار
idle bar U میله کور
idle capacity U فرفیت بلااستفاده
idle cash U پول بیکار
idle cash U پول بلااستفاده
idle characters U کاراکترهای عامل
an idle pupil U شاگرد بیکار یا تنبل
idle coil U بوبین کور
idle period U دوره استراحت
idle period U زمان توقف
idle roll U غلطک کور
idle rumoues U شایعات بی سر و پا
idle rumoues U شایعات بی اساس
idle pulley U قرقره راهنما
idle rumoues U اراجیف
idle stock U موجودی بی مصرف
idle talk U سخن بیهوده
idle talk U حرف مفت ژاژخایی
idle time U وقت تلف شده
idle time U زمان بی باری
idle rich U ثروتمندان انگل
idle reserves U ذخائر بیکار
idle period U پریود بی باری
idle power U توان کور
idle position U حالت سکون
idle position U وضعیت ساکن
maximum junction to case thermal impedan U مقاومت حرارتی حداکثر بین محلهای تماس و بدنه
To idle away one s time . to be jobless. U غاز چراندن
To lead an idle life. U راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
To lead an idle life . U زندگی عاطل وباطلی داشتن
idle indicating signal U علامت ازاد
idle current connection U اتصال جریان بی باری
machine idle time U زمان معطلی دستگاه
machine idle time U زمان توقف ماشین
idle voltage of battery U ولتاژ هرز باتری
idle current wattmeter U توان کورسنج
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
idle circuit condition U وضعیت مدار بی بار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com