English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
holding a session U اجلاس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
session U جلسه
in session U منعقد
session U 1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است
session U لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
session U دوره انعقاد اجلاس
session U دوره
session U دوره تحصیلی
session U مجلس
session U نشست
private session U جلسه غیر علنی
petty session U دادگاه سیار
parliamentary session U دوره اجلاسیه مجلس
jam session U اجرای اهنگهای طرب انگیز بوسیله ارکسترهای بزرگ و نوازندگان فراوان
session musician U موزیسینیکهمتعلقبهگروهخاصینیست
public session U جلسه علنی
quarter session U محاکمی که چهار بار در سال تشکیل می شوند این محاکم صلاحیت رسیدگی به جرایمی را که شخص ممکن است به علت ارتکاب انها به اعدام یاحبس ابد محکوم شود ندارند
special session U جلسه فوق العاده
special session U جلسه مخصوص
to hold a session U جلسه منعقد کردن
photo session U مدتزمانیکهخبرنگارانفرصتدارندازفردیعکسبیندازند
special session U نشست ویژه
special session U نشست فوق العاده
designating a session U اجلاسیه
court session U جلسه دادگاه
bull session U جلسه محاوره ومرور
the house went into secret session U تشکیل داد
the house went into secret session U مجلس جلسه سری
holding U در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
holding U تملک
self holding U خودنگهدار
holding U نگهداری
holding U دراختیار داشتن دارایی
holding U نقض مقررات
holding U گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
holding U سهام
holding U دارائی سهام
holding U موجودی
holding U ملک متصرفی
holding U متصرفی اجاره داری
holding U مایملک
holding U دارایی
holding U دارائی
holding area U منطقه توقف موقت [هوا فضا] [هوانوردی ]
holding capacity U فرفیت نگهداری
holding timekeeper U زماننگهدار
holding ground U محوطه نگهدارنده لنگر
share holding U سرمایه گذاری در سهام
to have a holding in a company U در شرکتی دارائی سهام داشتن
What is holding it up ? what is the snag? U گیر کار کجاست ؟
holding company U شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
holding time U زمان نگهداری
holding time U زمان صرف شده
holding company U شرکت سرمایه گذاری درسهام
holding company U شرکت صاحب سهم
holding company U شرکت مالک
holding company U شرکت مرکزی
holding company U شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
holding coil U پیچک نگهدارنده
holding attack U تک بازدارنده
holding attack U تک متوقف کننده
holding attack U تک تثبیت کننده
holding area U منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
holding and hitting U گرفتن حریف و ضربه زدن
holding anchorage U لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
holding company U کمپانی مسلط
holding company U شرکت در سرمایه گذاری درسهام
holding magnet U گیره مغناطیسی
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
holding pattern U کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
holding ground U گیرایی کف دریا
holding force U نیروی بازدارنده
holding force U نیروی تثبیت کننده
holding flange U لبه نگهدارنده
holding costs U مخارج نگهداری
holding station U محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
holding contacts U کنتاکتهای جریانپای
holding position U وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
induction holding furnace U کوره گرم نگهدار القائی
isothermal holding furnace U کوره هم دمایی
centre holding variation U واریاسیون حفظ مرکز درجوئوکو پیانو
leave (someone) holding the bag <idiom> U تقصیر راگردن کسی دیگری انداختن
holding area marking U نشانگرمنطقهغیرمجاز
to beg [of a dog holding up front paws] U التماس کردن [سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com